باستان شناس میشوم، چشم هایت نگاهی قیمتی دارد…
::
::
و آن زمان که “عاشق” می شوی
و می دانی که “عشقی” هست
و باور داری کسی که تو را “دوست” دارد
و در آن شبهای سرد و یخبندان با “تو” می ماند
در آن لحظات است که می فهمی دوست داشتن چقدر زیباست
سلام بارون جون
خوبی؟
خوش میگذره؟
اول از مادربزرگم میگم
خب من تا اینجا میدونم که چشمشون تخلیه نشده و براشون قرنیه (دیکته قرنیه درسته؟) گذاشتن و پلک بالا و پایین رو بهم دوختن! و اصلا چشماشو نمیبینیم!
هفته ایی 1 بارم وقت دکتر دارن مثل امروز !
بازم توکل بخدا هر چی صلاحه
در مورد کم رنگی خودم باورت نمیشه بارون خیلی کار دار دارم !گاهی وقتا احساس میکنم که متاهل هستم و خودم خبر ندارم!
این همه مسئولیت زندگی !وقتی به مهشید (دوست جون مشهدیم) کارامو تعریف میکنم هنگ میکنه!اونم برا دختری تو سن من!
آرزویه من میدونی چیه!یه بار صبح خودم از خواب بیدار شم! نه با زنگ ساعت اونم 7 صبح!
وقتی بیدارمیشم برا خودم چند دقیقه بچرخم نه اینکه خونه تمیز کنم !پله تمیز کنم و ...........
اونقد خسته میشم که کارایه بافتنیم مونده !مهشید خیلی روزا اس میده میگه بیا بشین دختر کمرت افتاد !
خیلی دلم گرفته و پره و خیلی خستهههههههههههههههههههه
دلم یکم خلوتی ساعت میخواد
ببخش باید برم مامانیم از دکتر اومد باید چایی براش آماده کنم
راستی به مهدی (پلنگ )میگی حتما پیامشو جواب میدم و سوالهام در راهن !
فعلاااااااااااا
سیلام بارونی .. دستت درد نکنه گلم ... مرسی که شکلکمو گذاشتی تو اون پسته ...
مریم جون شکلکمو گذاشته تو قسمت شکلک های انجمن : :blade:هورا هورا :ایرانجمن::شاد:
راستی خواستم بهت اطلاع بدم که من یه چند روزی رو نیستم و میخوایم بریم تهران واسه عرض تسلیت به پدرم و عمو هام و فامیل ...
دلم برت تنگ میشه .. :ناراحت::nicolnici:arastu:فعلا بای
راستی اینجا هوا بارونیه:baroon:
به لطف شما، ما هم خوبیم...
آری، از پا در اومد الان در خدمت شما.
عجب. خیلی خوبه، بیشتر از بقیه دوستش دارم...
پلی که کردم فقط سایت بود و سایت بود و سایت
بازم ممنون...