Maryam

وای آجی نمیدونم این حافظه قوی رو چیکار کنم:دی
اومدم بهتون خبر بدم ک آجی مصی عزیز در نظرسنجی مقام اول رو آوردن:80:
ولی طبق معمول سرم به یه تاپیک گرم شد و از انجمن خارج شدم:73::دی
خب کی باید بیایم واسه گرفتن شیرینی این خبر خوب؟:12::دی

سولام چقدر پایینی دردل کرده منم خلاصه مینویسم :نیش:
اومدم ولایت مادری یه ماهی اینجام :نیش:پس خونه تکونی پررررررررررررررررررررررررررر

آجی من دوباره پیامی ک براتون گذاشتم رو چک کردم آآا:122::دی
این ک خیلی زیاده:خجل:
آخه نسبت به بقیه پیاما بنده طبق معمول طومار نوشتم:دی
انشالله انجمن آجی پردیسم ک راه افتاد با کلی اسپم در خدمت شما هستیم:درحال تاب دادن سیبیل!!!:دی:
آجی جونم:122:
نمیشد پرتقال بزنین به سرتون؟:122:
آخه این کلم خیلی خوش بو نیست:درحال کوبیدن سرم به میز:دی:

ای خواهر!!:67:
ما ک فقط بوی دود حاصل از این تفریح خوشمزه نصیبمون شد:67::دی
از بس این وروجکها بوی دود گرفته بودن، کسی تو خونه ما جرات نمیکنه نفس عمیق بکشه:دی
اون سیب زمینی ها هم به تمام کودکان همسایه و شش خوان خودمون رسید:دی

عاشقتونم ک این شکلک:122: رو واسه مظلوم ترین نازی دنیا نگه داشتین:122: :دی
الان ک سقف اتاقم بریزه رو سرم:دی

راستی آجی نمیدونستم شما به عالیجناب میگین حاکم:دی
اصلا فکر نکنم کسی جرات داشته باشه کمتر از این القاب ایشون رو مورد خطاب قرار بده:ترس::دی

آجی چطور دلتون میاد بوسای منو پاک کنین:122::122:
خب ما ک جنس بد به شما نمیدیم ک به همین راحتی بتونین پاکش کنین:دی

من برم ک بازم پیامم طولانی شد:دی
دوستون دارم:یه عالمه قلب خوشگل:

راستی اینم :10:

خوووو چیکار کنم اخه ! :سوت:

از بس با دختر جماعت میپریم دیه :10:

:133:

:نیش::133:

سلام مل ملی جونم خوبی مهربونم؟arastu::بغل: چه کار عیدی کردم من...:137::73: یه هفتس حسابی سرماخوردم و فقط میخوابم گمونم چند روز دیگه هم طول بکشه هیچ کاری نکردم :31:ا میدوارم سال نو با شلختگی و بی نظمی شروع نشه :35: مریم جونم چه میکنه؟ مثل من بی احتیاطی نمیکنه که؟ خیلی مراقب خودت باش گلم برات ارزوی شادی زیادی میکنم:84::84::84::84::84::84::84::84::84::84:

خب خوشبختانه دست به چاقو نشدم:دی
آجی این عکس رو خواهرم گرفته:دی
تازه کلی کیف میکنیم ک هنری!!!!!!!!شده=))

خب اومدم گزارش کارای امروز رو بدم:دی
بنده ک درگیر تابلوم بودم:دی
ولی الناز و اون شش خوان دیگر:دی، الان تو کوچه درحال آماده کردن سیب زمینی تنوری هستن!!:دی
امیدواریم از اون همه سیب زمینی لااقل یکی به ما برسه:دی

جمعه خوبی داشته باشین3>
دوستون دارم3>
بوووووووووووووس ضدآب مثل همیشه تقدیم به تنها ماری دنیام3>

سلااااااااام ماری جونم3>
شرمنده یه شب تاخیر داشتم در جواب دادن به پیامتون:122:دی
آجی تا الان ک درحال تکان دادن دستان نحیفتون برای سلام کردن نبودین ک؟:122::درحال نوازش دستای مریم عزیزم و گذاشتن چندتا شکلات خوشمزه سهمیه جمعه نازی در دستان آجی گلم:

آجی ما شاگرد شماییم:درحال انداختن لُنگ:دی ::یه قلب بزرگ:

بله خواهرزاده خوشگلتون رو دیدم:یه قلب بزرگ:
آجی الناز یه ذره هم شبیه من نیست اآآآآ:دی
انگار لازمه برای دفاع از خودم یه عکس بهتون نشون بدم آآآ:دی

اون لواشک ها قابل ماری جونمو ندارن آجی3>

واما مصی عزیزم3>
اصلا اومدم آخرین اخبار رو بهتون بدم ک موضوع منحرف شد:قابلمه من کجاست؟؟؟:
فعلا ک آجیمون دست نیافتنی شدن و رای گیری هم تا ساعت ده شب ادامه داره، خلاصه باید منتظر صندلی داغ با حضور آجی مصی عزیز باشیم:دی
اگر اینجا رو ببینن بنده رو بدون بخشش محروم میکنن:گریه زاری در حد فرازمینی های ماری جونم::دی
خب امیدوارم این پیام بدون اینکه دست به چاقو بشم ارسال بشه وگرنه باید نصفش کنم:دی
بریم سراغ پیام بعدی:دی

سلام مریم جان
خوبین؟ چه خبرا ؟ حسنا جونم خوبه ؟
کاراتون تموم شد به سلامتی

مرسی من خوبم دوست خوبم هم خوبه؟:شاد:

سلام مریمی ما بیداره:شاد:

حالا یاروم بیا... دلداروم بیا...! آهاااااااا بیا.... هله هله...:8:

مرسی :6:


تو فکرشم این ماکسیموس رو هم عوض کنم کلا بشم بابا لنگ دراز
خیالم از دست شما راحت شه بره


اواتار جدید چقدر هم حاشیه داره ماش الله
اگه میدونستم انقدر منتقد پیدا میکنه زودتر عوضش میکردم :بدجنس:

سلاااااااام ماری جونم3>
آجی یادتونه گزارش پلیسی مچ گیری خواهرزاده هامو بهتون داده بودم:دی
عکس اون شیطون 4 ساله رو گذاشتم تو انجمن، دوست داشتم باهم آشنا بشین:دی
امیدوارم ازش خیلی شیطونی یاد نگیرین:دی

مواظب آجی گلم باشین3>
بوووووس ضد آب برای مریم عزیزم3>:یه دسته گل بزرگ:

سلامممم مریم جانم :11: خوبی؟ :39:
دلم برات تنگ شده بود گفتم بیام یه سر بزنم حالتو بپرسم...:دوست::گل:

:narges::narges::narges::narges::narges::narges:

:narges: :93: :narges: :93: :narges: :93:

ویژه یک روز برفی
----------------------------------

از خواب بلند می‌شوی یک صبح
می‌بینی
برف آمده تا کنار دمپایی
آویخته است روی بند رخت.

می‌خواهی پابرهنه‌تر باشی
می‌خواهی دست‌های داغت را
روی تن خاک منتشر سازی.

یک صبح بلند می‌شوی از خواب
می‌بینی برف پشت پلک توست.