*.*.*.*من نشاني از تو ندارم،*.*.*.*
 
ا*.*.*.*اما نشاني ام را براي تو مي نويسم: *.*.*.*
 
*.*.*.*در عصرهاي انتظار،*.*.*.*
 
*.*.*.*به حوالي بي کسي قدم بگذار*.*.*.*
 
*.*.*.*خيابان غربت را پيدا کن و وارد کوچه پس کوچه هاي تنهايي شو*.*.*.*
 
*.*.*.*کلبه ي غريبي ام را پيدا کن ،*.*.*.*
 
*.*.*.*کنار بيد مجنون خزان زده و کنار مرداب آرزوهاي رنگي ام! *.*.*.*
 
*.*.*.*در کلبه را باز کن و به سراغ بغض خيس پنجره برو! *.*.*.*
 
*.*.*.*حرير غمش را کنار بزن! *.*.*.*
 
*.*.*.*مرا خواهي ديد با بغضي کويري*.*.*.*
 
*.*.*.*که غرق عصاره ي انتظار پشت ديوار دردهايم آرام  نشسته*.*.*.*