baroon

روزگارا ..
تو اگر سخت به من می گیری !
با خبر باش که پژمردن من آسان نیست
گرچه دلگیرتر از دیروزم
گرچه فردای غم انگیز مرا می خواند
لیک باور دارم دلخوشی ها کم نیست
زندگی باید کرد

:نیش:سلام خوووبی خانم ناظم مهربون.نه دیگه وقتی ما رفتیم لاله دیگه لب کارون از رو زبونا افتاده بود:دی جدیدا کارون رو دیدی؟خیلی از بین رفته

:تنبیه::تنبیه:
یعنی چی کوچه پس کوچه هارو با خاک یکسان میکنیم فهیمه خودتی؟:تعجب::بدجنس:
باور کن درست گفتم که چند نفرن کاربریتو مدیریت میکنن!:50:
آخه انقدر خشونت ؟:73:
پس کودکه درونت چی شد؟:21:
تازشم ادبیاتتم فرخ کرد آره فرق نه فرخ!!! درست نوشتم!:71::15:

:نیش خیلی زیاد:

هیچی حالا بعدا بهتون میگم:نیش:

گوش کن ، دورترین مرغ جهان می خواند .
شب سلیس است ، و یکدست ، و باز.
شمعدانی ها
و صدا دار ترین شاخه ی فصل ، ماه را می شنوند.


پلکان جلو ساختمان،
در فانوس به دست
و در اسراف نسیم،


گوش کن ، جاده صدا می زند از دور قدمهای تو را.
چشم تو زینت تاریکی نیست.
پلکها را بتکان ، کفش به پا کن ، و بیا.
و بیا تا جایی ، که پر ماه به انگشت تو هشدار دهد
و زمان روی کلوخی بنشیند با تو
و مزامیر شب اندام تو را ، مثل یک قطعه ی آواز به خود جذب کنند.
پارسایی است در آن جا که تو را خواهد گفت:
بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه ی عشق تر است ...

سلاااااااااااااااااااام بارون جون
خوبی؟خدا قوت برای فعالیت روزانه عزیزم
تشکر برای توجهت عزیزم
خوشحالم که حضورتو کنار خودم حس میکنم عزیزم

:9:
پروردگارا:نیش:
گل را به نمایندگی گذاشتیم تو گلدان:بدجنس:
مگر من چیزی بگفتم؟:سوت:
هزار بار گفتید منم گفتم اونی که پاشو تکون میده 91 هست:خنده1:
اینه-->:91:
:مظلوم نمایی:
:همون گربههههه::بدجنس:
چیزی نیست
خواستم یک چیزی بگم حالا بعدا بهتون میگم:10:

هی مامان :کسل:

دوباره رفتم رو فاز سر در گمی :34:

همش هم تقصیر ....:86:

سلام بارونی عشقم :گل:
بامداد سه شنبه رو خوب اومدی عزیزم :خنده2:
راستش خواب موندم دخترمم خواب موند :سوت:
صبح ساعت 7.30 بیدار شد بهم گفتش مامان دیر بیدار شدم میشه نرم مدرسه (اگه بیدار بودم میبردمش چون مدرسه خیلی نزدیکه میرسید )
منم خوابالو خوابالو گفتم بهش نرو ولش کن مدرسه رو اونم تا ساعت 10 خوابید
خدا رو شکر وقت کردین که بخوابین :شاد:
بارونی دیروز که سه شنبه باشه رفته بودم یه جای خوب .....نمایشگاه کتاب ...
به خاطر همین انجمن نیومدم
روز خوبی داشته باشید احتمالا الان خوابید دیگه چون دیشبو بیدار بودین :خنده2:

مرده جوان!:خنده1: تیکه بود؟!:50:
منظورم نبود که پیر شدی 26 سال اوله جوونیه دختره جوان!:50::خنده1::توافق:
قبول نیست من دیدم شما چیرو ندیدی آیا؟ :فکر:
واوو سختگیریه شما در همه ی کوچه پس کوچه های این انجمن پیچیده خانم ! کمی ملایمت لطفا :بدجنس:

سلام
در حال بدی نیستم :نیش:
چی بگم؟
فعلا در هفته 2 شب پست دارم دیگه بقیه روزارو ساعت 3 بعد از ظهر خونه هستم ولی خب خسته میشه آدم نمیشه بعدش زیاد کاری کرد
هه غصه چیه بابا :نیش:

مراحمی از اون مراحم خوبااااااا....:14:
قربوووووووووووووووووووووووووست:141:

من نا جووووور فدای شماااااااام بارون جووونی:بغل:
قربوست خانمی...فراوون فراوون به ما لطف داری...:141:
صدای امتحانا که در برابر صدای انجمن عددی نیس...اگه عددی بود که میذاشتم زیر رادیکال جذرشو میگرفتم:نیش:...
دیگه نمیدونم چی بگم که جبران محبتات باشه...
فقط صمیمانه میگم...دوست دارم:1:

سلام سوژه خفن :نیش:
شبت بخیر :قلیون:

سیلوم بر مهربون ترین ناظم دنیا:بغل:
احوال شوما عزیز دل؟؟؟
خومش میذگره آیا؟؟؟
دل تنگ گشتم اومدم مزاحمت نمودم:خجالت:
:141::141::141:

سلام بر باران خودم...
چشم قشنگ من...
خوبی هانی من؟؟؟
قربون مهربونیات عزیزم...

تو چرا تعطیل شدی؟:غش2:
قربونت برم منظورم این بود که اگه بچه های دیگه امتحان ندارن زودتر قرارشو بزارین منم سعی می کنم بیام گوش کنم:احترام:عصیصم

سلام خوبی نه بابا کنسلش کردم مگه دیوونه ام برم تو این هوا:دی نه میریم اونجا میخریم ابادان و اهواز مث قبل نیست خیلی جاهای با صفایی داشت اما به مرور دیگه از مد افتادن زمانی یه اهواز بود و یه پارک لاله یادش به خیر الانم جاهای خوبی دارن لب اب اما هیچییییییی پارک لاله نمیشد

بله دیگه هیشکس سر نمیزنه:64:
بلی خدارو شکر ما نیز خوبیم
خیر شما بیاید از اون گلها بهتره
ولی به شرط اینکه بیاید:بدجنس:
دموکراسییییی؟
اونم چه دموکراسی ایییییییییییییییی:9: