• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.
Maryam
امتیاز کسب شده
5

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام آجی جونم:درحال تست مزه آشم!!:دی :
    آجی آشمون حرف نداره:بدجنس::دی
    اومدم بهتون خبر بدم ک حتما یه ظرف بزرگ واسه آش با خودتون ببرین خونه پردیس جونم:خنده های شیطانی از مطبخ تاریک::دی
    :hich در هرحال انجام حرکات موزون از سر خوشی::دی
    احـمـد رضـا(مـسـعـود رایـگـان) : دوسـتـش داری ؟یــادت بـاشــه فــقــط دوســت داشـتـن کــافـی نـیـسـت . عـشــق مـراقـبــت مــی خــواد .

    خون بازی

    سلام...
    وای که هر موقع صحبت گذشتن روزا میشه فقط یاد اون نوشته شما میوفتم.. این نیز فلان ، مهم نیست که عمر منه یا سختیا
    حالا که واسه شما داره تند و تند میگذره.. دعا کنید واسه مام کمی تند بگذره... زمین گیر شدیم همین اول کاری :دی

    گوگــــــلم که دیگه چیکا کنیم دیگه :نیش: ما اینیم
    کاش یادم میومد پودر جادویی پیتر پن چیه :|
    سلام گل مریم :بغل:
    منم دلم برات تنگ شده بود و جات حسابی برام خالی بود :بغل:
    شکر خدا تو چطوری؟ سفر خوش گذشت؟:12:
    سلامممم
    مرسی ممنون...
    شما خوب هستید؟
    خبر هم سلامتی ، امن و امانه...

    میبینم که شمام بــــــــله ، اصن پاییز یه چی دیگه س :)
    همش یه فوت؟!:125:
    فعلا که نسوخیدم خیلیم خُنُکِ!:کسل:...نه باد میزنه اینجا:9:تازه دیشب انگار اسمون سوراخ شده بود شانس اوردیم غرق نشدیم!:60:
    میگماااااا اگه وقت داشتی سعی کن منو بسوزونی:سوت:
    سلااااااااااااااام...خوش برگشتی:59:
    اومدم سوغاتیمو بگیرم:بدجنس:
    ندی اونوقت>>>:36::37::42:
    :49::50:
    سلامممممم من برگشتم :13:
    بدویید بیاید سوغاتیتون و بدم :خنده2:
    :در حال باز کردن در چمدوت:
    اینم سوغاتیتون >>>>:دانلود: هر نفر میتونه فقط یه فوت به فرفره رنگی بکنه :9:
    وایسید توی صف :)
    فکر کردید الکی گفتم سوغاتی میارم آره :50:
    اینجا مقبره بابا طاهر شاعر دوست داشتنی من هست.

    [IMG]
    [IMG]
    یه روز از تو جون گرفتم

    یه روز از تو دل بریدم

    از همه دنیا گذشتم

    به همه دنیا رسیدم

    یاد من باش اگه سنگم

    اگه خاکم اگه رودم برا تو خاطره گفتم

    برا تو خاطره بودم

    اگه بارون و بیابون

    من و گم کرده تو چشماش

    گاهی وقتا مهربون شو

    گاهی وقتا یاد من باش

    یاد من باش یه پلاکم

    یه نشونه زیر خاکم

    مثل لاله ها غریبم

    مثل عاشقا هلاکم

    یاد من باش ...

    به یاد شهدای هویزه

    [IMG]


    :دانلود:
    1


    همسرم با صدای بلندی کفت : تا کی میخوای سرتو توی اون روزنامه فروکنی؟ میشه بیای و به
    دختر جونت بگی غذاشو بخوره؟
    روزنامه را به کناری انداختم و بسوی آنها رفتم.
    تنها دخترم آوا بنظر وحشت زده می آمد. اشک در چشمهایش پر شده بود.
    ظرفی پر از شیر برنج در مقابلش قرار داشت.
    آوا دختری زیبا و برای سن خود بسیار باهوش بود.
    گلویم رو صاف کردم و ظرف را برداشتم و گفتم، چرا چند تا قاشق گنده نمی خوری؟
    فقط بخاطر بابا عزیزم. آوا کمی نرمش نشان داد و با پشت دست اشکهایش را پاک کرد و گفت:
    باشه بابا، می خورم، نه فقط چند قاشق، همه شو می خوردم. ولی شما باید.... آوا مکث کرد.
    بابا، اگر من تمام این شیر برنج رو بخورم، هرچی خواستم بهم میدی؟
    دست کوچک دخترم رو که بطرف من دراز شده بود گرفتم و گفتم، قول میدم. بعد باهاش دست دادم و تعهد کردم.
    2


    ناگهان مضطرب شدم. گفتم، آوا، عزیزم، نباید برای خریدن کامپیوتر یا یک چیز گران قیمت اصرار کنی.
    بابا از اینجور پولها نداره. باشه؟ نه بابا. من هیچ چیز گران قیمتی نمی خوام. و با حالتی دردناک تمام شیربرنج رو فرو داد.
    در سکوت از دست همسرم و مادرم که بچه رو وادار به خوردن چیزی که دوست نداشت کرده بودن عصبانی بودم.
    وقتی غذا تمام شد آوا نزد من آمد. انتظار در چشمانش موج میزد.
    همه ما به او توجه کرده بودیم. آوا گفت : ...........
    آجی من معروف شدم!!!:حرکات موزون::دی
    اگر تو خونه بغلی بنویسین:مه نازی: یه شکلک گویا واسه تون از تو چراغ جادو میزنه بیرون:بدجنس::دی
    این منم!!:دی
    :دی
    امضا نمیدیم خانوم:بادبزن ب دست::دی


    ساده بود اما برا من که یه دل شکسته بودم

    مثل طوفان روز رفتن

    کوله بارو بسته بودم

    ساده بود اما تو جاده

    دستو پام و جا گذاشتم

    شب دل بریدن از تو همرو تنها گذاشتم

    [IMG]
  • بارگذاری…
  • بارگذاری…
  • بارگذاری…
بالا