• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.
R
امتیاز کسب شده
0

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • یک نامه پر از ماه و تو را دارم یاد
    در پاکتی گل گذاشتم دادم بر باد

    ای علت سبزِ خاک هر جا هستی
    هرروزِ تو روزِ دوستت دارم باد!

    :بغل:
    طلا باش…

    تا اگه روزگار آب ات کرد,
    روز به روز طرح های زیباتری از تو ساخته شود
    سنگ نباش…
    تا اگر زمانه خرد ات کرد,

    تیپا خوردهء هر بی سر و پایی بشوی..!!!

    هيچ وقت ،هيچ چيز را بي جواب نگذار!!!
    جواب نگاه مهربان را با لبخند
    جواب دورنگي را با خلوص
    جواب مسئوليت را با وجدان
    جواب بي ادب را با سكوت

    جواب خشم را با صبوري
    جواب پشتكار را با تشويق
    جواب كينه را با گذشت
    جواب گناه را با بخشش
    جواب دلمرده را با اميد
    جواب منتظر را با نويد
    سپیده که سر بزند

    در این بیشه زار خزان زده

    شاید گلی بروید

    مانند گلی که در بهار روییده

    پس به نام زندگی

    هرگز مگو هرگز
    همیشه اون تغییری باش که میخوای توی دنیا ببینی . . . مایکل اسکافیلد !

    چه مهربان خدای عاشقی دارم که می خواند مرا با آنکه می داند گنه کارم
    دلم گرم است و می دانم بدون عشق او تنهای تنهایم
    برایت من خدا را آرزو دارم.
    می‌شود برخاست در باران
    دست در دست نجیب مهربانی

    می‌شود در کوچه‌های شهر جاری شد
    می‌شود با فرصت آیینه‌ها آمیخت
    با نگاهی

    با نفس‌های نگاهی
    می‌شود سرشار

    از راز بهاری شد
    دست‌های خسته‌ای پیچیده با حسرت
    چشم‌هایی مانده با دیوار رویاروی
    چشم‌ها را می‌شود پرسید ...
    زندگی زیباست...وقتی مهربانی را بیاموزیم

    فرصت ِ آیینه‌ها در پشت در مانده‌ست
    روشنی را می‌شود در خانه مهمان کرد
    می‌شود در عصر آهن آشناتر شد
    سایبان از بید مجنون،

    روشنی از عشق
    می‌شود جشنی فراهم کرد

    می‌شود در معنی یک گل شناور شد

    [IMG]

    مهربانی را بیاموزیم
    موسم نیلوفران در پشت در مانده‌ست
    موسم نیلوفران یعنی که باران هست

    یعنی یک نفر آبی‌ست
    موسم نیلوفران یعنی

    یک نفر می‌آید از آنسوی

    دلتنگی
    می گویند : شاد بنویس ...
    نوشته هایت درد دارند!
    و من یاد ِ مردی می افتم ،
    که با کمانچه اش ،
    گوشه ی خیابان شاد میزد...
    اما با چشمهای ِ خیس ...!!
  • بارگذاری…
  • بارگذاری…
  • بارگذاری…
بالا