سلام فریده جونم :بغل:
دلم برات تنگ شده بود اومدم یه سری بهت بزنم :7:
حالت چطوره دوست خوبم ؟
خواهرت و چرا نبوسیدی از طرف من وقتی سلامم و رسوندی ؟ ها ؟ :خنده2:
بعضی وقت ها چیزی می نویسی از دلت
برای یک نفر !
اما دلت می گیرد ،
چشمانت پر از اشک می شود ،
قلبت خالی می شود ،
وقتی یادت می آید ،
همه آن را می خوانند و می پسندند ،
جز همان یک نفر !
الهیییی. نیکایی حرف می زنن. ما ارتباطمون درست برقرار نمیشه، نمیشنویم.
منم امروز خیلی اذیت شدم. فقط چند دقیقه ی اول رو تونستم صحبت کنم و کلا باشم.:73:
حالمان بسی نابسامان گرفته شد.:ناراحت: