baroon

آخه تا موقعی که خصوصی رو بزنم اونجا عنوان رو بزنم و یعد مطلب بزنم و ارسال کنم

در این بازه زمانی سه تا تو پروفایل می نوشتم خوب:غش2:

:1:

سلام :34:

:گریه:

خیلی ممنون
فک کنم فی مقامات شیخ ابو سعید که نوش نوشته فک کنم :فکر:

ببخشید سلام نکردم
سلام
خندم از اون شکرستون بود :نیش:
خیلی باحالن
جوک نیست ولی میمیره آدم از خنده :10:

از کدوم کتاب اقتباس میشه؟
راستی تاپیک شیخ ابو سعید و رفتار هاش رو گذاشتید؟
فک کنم دیدم ولی نیست هر چی گشتم اونم میدوستم
ولی شکرستونتون خیلی باحاله:غش2:
وطنم ای شکوه پا بر جا نیز جالبه

ادامه بدید استاد ادبیات پارسی:نیش:

:غش2:
:10:

تقدیم به دوست خوبم...

سلام بارون جونم
خوبی؟
خوش میگذره؟
خوشحال شدم از پیامت و اینکه فراموشم نکرده بودی

سلام عزیزم.:گل:
خیلی ممنون:توافق:

درود بر مریم عزیز
حالت چطوره خانمی ؟
اسمتو خیلی خیلی دوست دارم ...ولی مطمنم از اسمت هم بهتری عزیزم

آن شب باران می بارید… باران که می بارد به تو مشتاق تر می شوم… و از همین شوق بی چتر آمدم… ولی آمدم… و تو نمی دانی که جه بارانی بود، چون نیامدی… و باران می بارید… آن شب تب کردم و تو هیچ نکردی…و باران می بارید… و بالاخره دیشب مردم و حتی تو تب هم نکردی…زندگی اتفاق غریبی است… عرصه جولان آدم ها… که مدام در حرکتند و در شتاب… آدم هایی که می دوند برای زنده ماندن… برای چند ساعت و چند ثانیه بیشتر ماندن… می دوند برای رسیدن به چیزهای بیشتر… اما درست آن موقع که می خواهند از آن لذت ببرند.. دیر می شود… و باید رفت… می رود بی آن که …
کاش در عبور همین ثانیه ها و در میان دویدن همین آدمها، به فکر قدم زدن باشیم… قدم زدن برای زندگی… برای زندگی کردن…

سلام به دوست گلم در دنیای مجازی خواهش میکنم
قابل شما رونداشت!تا باشه از این تعریفا!:گل::گل::گل:

هميشه نويد بهار رو ميدن

ممنون از شما .

تهديد ميكني؟

سلام خوبه مرسی:دوست:
بارونم خوبه؟:نیش2:

میگم خانم ناظم؟؟!!!



صرفا جهت تست:نیش::15: