• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

نتایح جستجو

  1. M

    تشکر مهداد از دوستانش، به خاطر تبریک گفتنشون برای تولدش

    با سلام و تشکر تمام خدمت تمامی انجمنی ها گل خودم یه چیزی بگم باورتون نمیشه بگم من امروز تاپیک "تولدت مبارک مهداد" را دیدم باورتون نمیشه! خیلی خیلی تشکر می کنم از میترا خانم عزیز که شروع کننده این تاپیک بودن و همچنین از کلیه دوستانی که به یاد من بودند و تولدم را تبریک گفتند، کمال تشکر و قدر دانی...
  2. M

    قانون و ميوه

    [FONT=Vazir]در صحرا میوه كم بود . خداوند یكی از پیامبران را فراخواند و گفت : « هر كس در روز تنها می تواند یك میوه بخورد .» [FONT=georgia] این قانون نسل ها برقرار بود ، و محیط زیست آن منطقه حفظ شد . دانه های میوه بر زمین افتاد و درختان جدید رویید . مدتی بعد ،‌ آن جا منطقه ی حاصل خیزی شد و...
  3. M

    بهشت و جهنم

    بهشت و جهنم روزي يک مرد با خداوند مکالمه اي داشت: 'خداوندا! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلي هستند؟ '، خداوند او را به سمت دو در هدايت کرد و يکي از آنها را باز کرد، مرد نگاهي به داخل انداخت، درست در وسط اتاق يک ميز گرد بزرگ وجود داشت که روي آن يک ظرف خورش بود، که آنقدر...
  4. M

    بعد از امتحانات

    . . . . . . . . . . . . . .
  5. M

    خودتون نگاه کنین !

    [FONT=Vazir black]من نمیدونم " [FONT=Vazir black]کُرّه خر[FONT=Vazir black] " کجاش فحشه ؟ خودتون نگاه کنین آخه [FONT=Vazir black] [FONT=Vazir black] [FONT=Vazir black]. [FONT=Vazir black] [FONT=Vazir black] [FONT=Vazir black]. [FONT=Vazir black] [FONT=Vazir black] [FONT=Vazir...
  6. M

    آسپیرین

    [FONT=Vazir black]آسپیرین [FONT=Vazir black] [FONT=Vazir black]داشتن آسپیرین در منزل همیشه مهّمست[FONT=Vazir black]، چرا؟ [FONT=Vazir black] در بارۀ حمله قلبی علاوه بر احساس درد در بازوی چپ، علایم د یگری برای حملهً قلبی وجود دارند: [FONT=Vazir black]درد شدید در چانه، حالت تهوّع وتعریق زیاد نیز...
  7. M

    کاش حقیقت داشت!!!

    [FONT=Vazir black][FONT=Vazir black]کاش حقیقت داشت!!! تصور کن برنده یک مسابقه شدی و جایزه ات اینه که بانک هرروز صبح یک حساب برات باز می کنه [FONT=Arial][FONT=Arial][FONT=Vazir black]و توش هشتادوشش هزاروچهارصد دلار پول می گذاره ولی دوتا شرط داره. [FONT=Vazir black][FONT=Vazir black]یکی اینکه...
  8. M

    خاطرات یک قهرمان

    [FONT=tahoma][FONT=Vazir] [FONT=tahoma]در اون سال ها سرباز بگیری بود و من رو بردند به سرباز خونه ای [FONT=tahoma]در مشهد… [FONT=tahoma]هنوز [FONT=tahoma]۴۵ [FONT=tahoma]روز نگذشته بود، که دلم برای خانواده ام تنگ شد [FONT=tahoma]اما مرخصی ندادن[FONT=tahoma]،منم بدون مرخصی و پای...
  9. M

    همسر و شوهر

    Two things are very difficult to achieve!!! 1. To plant your ideas in someone else's head. 2. To put someone else's money in your own pocket. The one who succeeds in the first one is called a TEACHER. And the second is called a BUSINESSMAN. The one who succeeds in both is called a WIFE. The one...
  10. M

    عشق و ماشین

    [FONT=Vazir black]زمانيكه مردي در حال پوليش كردن اتوموبيل جديدش بود كودك 4 ساله اش،تكه سنگي را برداشت و بر روي بدنه اتومبيل خطوطي را انداخت While a man was polishing his new car, his 4 yr old son picked up a stone and scratched lines on the side of the car. مرد آنچنان عصباني شد كه دست پسرش را...
  11. M

    چشمت مرا صد بار گفت

    [FONT=Vazir black]چشمت مرا صد بار گفت: آمد به سر اين زندگي سودي نکردم من زتو، اينک تو و اين زندگي [FONT=Vazir black]رفتي و نا زيبا شدي، هم ساغر حوا شدي [FONT=Vazir black]رفتي به سوي سيب خود، من ماندم و اين زندگي [FONT=Vazir black]گفتي: نمي خواهم تو را، آخر تو هستي بي نوا[FONT=Vazir black]...
  12. M

    وعـده ی پــوچ

    [FONT=Vazir black]وعـده ی پــوچ[FONT=Vazir black] [FONT=Vazir black] [FONT=Vazir black] پادشاهی در یک شب سرد زمستان از قصر خارج شد. هنگام بازگشت سرباز پیری را دید که با لباسی اندک در سرما نگهبانی می داد. از او پرسید : آیا سردت نیست؟ نگهبان پیر گفت : چرا ای پادشاه اما لباس گرم ندارم و مجبورم...
  13. M

    آرامش سنـگ یا آرامش بـرگ ؟

    [FONT=Vazir black]آرامش سنـگ یا آرامش بـرگ ؟[FONT=Vazir black] [FONT=Vazir black] [FONT=Vazir black] مردجوانی کنار نهر آب نشسته بود و غمگین و افسرده به سطح آب زل زده بود. استادی از آنجا می گذشت. او را دید و متوجه حالت پریشانش شد و کنارش نشست. مرد جوان وقتی استاد را دید بی اختیار گفت: "عجیب...
  14. M

    امـان از دسـت این ایـرانی‌ها

    [FONT=Vazir black]امـان از دسـت این ایـرانی‌ها[FONT=Vazir black] [FONT=Vazir black] [FONT=Vazir black] سه نفر آمریکایی و سه نفر ایرانی با همدیگر برای شرکت در یک کنفرانس می رفتند. در ایستگاه قطار سه آمریکایی هر کدام یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که ایرانی ها سه نفرشان یک بلیط خریده...
  15. M

    مـرد واقعـی و مسلمـان واقـعی

    [FONT=Vazir black]مـرد واقعـی و مسلمـان واقـعی[FONT=Vazir black] [FONT=Vazir black] [FONT=Vazir black] میگویند وقتی رضا شاه تصمیم گرفت بانک ملّی را تأسیس کند برای بازاری ها پیغام فرستاد که از بانک ملّی اوراق قرضه بخرند. هیچکدام از تجّار بازار حاضر به اینکار نشد. وقتی خبر به خانم فخرالدّوله،...
  16. M

    زنـدگی خـروسی

    [FONT=Vazir black]زنـدگی خـروسی[FONT=Vazir black] [FONT=Vazir black] [FONT=Vazir black] کوه بلندی بود که لانه عقابی با چهار تخم، بر بلندای آن قرار داشت. یک روز زلزله ای کوه را به لرزه در آورد و باعث شد که یکی از تخم ها از دامنه کوه به پایین بلغزد. بر حسب اتفاق آن تخم به مزرعه ای رسید که پر از...
  17. M

    حکایـت دو گـدا

    [FONT=Vazir black]حکایـت دو گـدا[FONT=Vazir black] [FONT=Vazir black] [FONT=Vazir black] دو گدا تو یه خیابون شهر رم کنار هم نشسته بودن. یکیشون یه صلیب گذاشته بود جلوش، اون یکی یه ستاره داوود... مردم زیادی که از اونجا رد میشدن به هر دو نگاه میکردن ولی فقط تو کلاه اونی که پشت صلیب نشسته بود...
  18. M

    مـلا و شـراب فـروش !

    [FONT=Vazir black]مـلا و شـراب فـروش ![FONT=Vazir black] [FONT=Vazir black] [FONT=Vazir black] سرمایه داری در نزدیکی مسجد قلعه فتح الله کابل رستورانی ساخت که در آن موسیقی و رقص بود و برای مشتریان مشروب هم سرو می شد. ملای مسجد هر روز در پایان موعظه دعا می کرد تا خدا صاحب رستوران را به قهر و غضب...
بالا