.:::مسافرتی متفاوت با حضور پلنگ خان:::.

سلام دوستان جاتون خالی چند روزی رفتم مسافرت که شاید برا بعضی از شما یکم جالب باشه
دعوت شدیم به عروسی در یک روستا

موقع رفتن که جاده برفی بود





خوب رسیدیم به اونجا و بعد از احوالپرسی و استراحت رفتم سراغ عزیزان دل



دو تا بزغاله تازه بدنیا اومده بودن رفتم سراغ اونها





یکی دیگه هم بود که یک کم بزرگ تر بود عکس سه تاییشون با مامانشون رو براتون میذارم



اینم یکی دیگه



داشتم راه میرفتم که دیدم یکی داره خیلی ابراز ارادت میکنه



جاتون خالی اگه سریع در نرفته بودم الان جای دو تا لگد تو شکمم بود
از اونجا که اومدم دیدم این گاو ها چقدر عقل دارن نگاه کنید





خودشون وایستادن تو صف دوشیدن شیر (عجب)

رفتم یک امامزاده دیدم به به عجب سوژه هایی





پشت همون امامزاده یک اثر تاریخی بود که با گشت و گذار چند تا چیز پیدا کردم
لعاب رنگی روی سفال



سفال گری زیبا



و دیواره خانه ها و دیواره آب انبار ها رو از چیزی به نام ساروج درست کرده بودند



اینم یک آب انبار که خیلی گود بود



اینم یک حیوان وفادار که خیلی سعی کرد پاچه منو بگیره



اینم عکس من وقتی می خواستم سوار بر موتور سر صبح تو هوای فوف العاده سرد برم بیرون



سفر تموم شد و ما برگشتیم خونه



پایان
​

​

​

​