• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

بدو بیا داستان می نویسم باهم !! (فقط حتما اولین پست تاپیک رو بخونید)

وضعیت
موضوع بسته شده است.

Nethunter

متخصص بخش شبکه و اینترنت
بدو بیا داستان می نویسیم باهم !! (فقط حتما اولین پست تاپیک رو بخونید)

بچه ها یه تاپیک توپ
همه شرکت کنید حالشو ببریم

فقط قبل شرکت حتما حتما این پست اول رو بخونید!



قراره به کمک هم داستان بسازیم تا خدا رو چه دیدی فردا پس فردا کتابی با
عنوان داستان توپ نویسنده برو بچ ایران انجمن دادیم چاپ با هزینه ادمین خان سودش برا همه :نیش:

خوب داستان این تاپیک از این قراره یه جمله میگم اول بعد شما میایید یه جمله اضافه میکنید بعدی میاد یه جمله دیگه و به این ترتیب داستان کامل میشه و میره جلو


مزه بازی هم در این جاست که مثلا من تو فکرم دنبال یه داستان مثلا پلیسی هستم دارم به زور سوقش می دم اونور بعد یهو میام می بینم داستان عشقی شده باید دوباره زور می زنم پلیسیش کنم و ....



یه سری قوانین باید داشته باشیم :

1- فقط در هر پست حق نوشتن یه جمله رو دارید.

2 بین دوتا ارسالتو یه پست باید فاصله باشه یعنی الان من زدم باید یکی دیگه پست زده باشه که من بتونم دوباره بیام پست بدم

3- برای اینکه در صفحات بعدی تاپیک کاربرا با مشکل دنبال کردن داستان مواجه نشن یعنی مثلا الان صفحه 12 تاپیک هستیم یکی مجبور نباشه برا اینکه داستارو دنبال کنه 11 صفحه بیاد بخونه این کارو می کنیم هر وقت پست دادیم میایم کل داستانرو اول میاریم بعد جمله ی خودمو با یه رنگ دیگه ته اش اضافه می کنیم


4- استفاده از نام اشخاص سایت در متن داستان اکیدا ممنوع!!!! میتونید از اسمهای خارجی استفاده کنید

به امید همراهیتون حالشوووووووووو ببرید.

شادشادشادباشید.



.
 
آخرین ویرایش:

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
در يكي از روزهاي گرم تابستان ، يه پسر كچلي بود كه دست تو دماغ داشت خيابونها رو متر ميكرد كه يهو...
 

0mid

متخصص بخش ورزشی
سنجاق اين كه شد 3تا جمله :giggle:

طرح جالبيه به شرط اينكه همه قوانينشو رعايت كنن
 

Nethunter

متخصص بخش شبکه و اینترنت
طرح جالبيه به شرط اينكه همه قوانينشو رعايت كنن

اولین اخطار برا ی خودت امید خان :2:فقط داستان وگو

بچه ها عین من قسمتهای قبلی رو سیاه و جمله خودتونو رنگی کنید

و فقط یه جمله برا آیدا چون جمله اول بود ایرادی نداشت

یه کاری کنید داستان دنباله دار بشه دو سه کلمه بعد هنگ نکنیم که چی بنویسیم





در يكي از روزهاي گرم تابستان ، يه پسر كچلي بود كه دست تو دماغ داشت خيابونها رو متر ميكرد كه يهو یه ضربه جانانه از طرف من خورد تو کله اش که...




.

 

0mid

متخصص بخش ورزشی
در يكي از روزهاي گرم تابستان ، يه پسر كچلي بود كه دست تو دماغ داشت خيابونها رو متر ميكرد كه يهو یه ضربه جانانه از طرف من خورد تو کله اش که با صورت رفت تو درخت :2:
 

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
در يكي از روزهاي گرم تابستان ، يه پسر كچلي بود كه دست تو دماغ داشت خيابونها رو متر ميكرد كه يهو یه ضربه جانانه از طرف من خورد تو کله اش که با صورت رفت تو درخت و دماغش بين شكاف درخت گير كرد كه...
 

admin

Administrator
عضو کادر مدیریت
در يكي از روزهاي گرم تابستان ، يه پسر كچلي بود كه دست تو دماغ داشت خيابونها رو متر ميكرد كه يهو یه ضربه جانانه از طرف من خورد تو کله اش که با صورت رفت تو درخت و دماغش بين شكاف درخت گير كرد كه دید از روبرو یه دختر خوشگل موشگل ترگل و ورگل میاد ...
 

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
در يكي از روزهاي گرم تابستان ، يه پسر كچلي بود كه دست تو دماغ داشت خيابونها رو متر ميكرد كه يهو یه ضربه جانانه از طرف من خورد تو کله اش که با صورت رفت تو درخت و دماغش بين شكاف درخت گير كرد كه دید از روبرو یه دختر خوشگل موشگل ترگل و ورگل میاد ،‌ نيشش تا بنا گوش باز و چشمهاي زده بيرون كه ضربه جانانه دومي رو هم نوش جان كرد...
 

admin

Administrator
عضو کادر مدیریت
در يكي از روزهاي گرم تابستان ، يه پسر كچلي بود كه دست تو دماغ داشت خيابونها رو متر ميكرد كه يهو یه ضربه جانانه از طرف من خورد تو کله اش که با صورت رفت تو درخت و دماغش بين شكاف درخت گير كرد كه دید از روبرو یه دختر خوشگل موشگل ترگل و ورگل میاد ،‌ نيشش تا بنا گوش باز و چشمهاي زده بيرون كه ضربه جانانه دومي رو هم نوش جان كرد ، ولی پسرک دست بردار نبود ، دلش گیر کرده بود پیش اون دخمله ...
 

melika

متخصص بخش زبان انگلیسی
در يكي از روزهاي گرم تابستان ، يه پسر كچلي بود كه دست تو دماغ داشت خيابونها رو متر ميكرد كه يهو یه ضربه جانانه از طرف من خورد تو کله اش که با صورت رفت تو درخت و دماغش بين شكاف درخت گير كرد كه دید از روبرو یه دختر خوشگل موشگل ترگل و ورگل میاد ،‌نيشش تا بنا گوش باز و چشمهاي زده بيرون كه ضربه جانانه دومي رو هم نوش جان كرد ، ولی پسرک دست بردار نبود ، دلش گیر کرده بود پیش اون دخمله. انقدر مبهوت بود كه حواسش نبود ضربه دوم از كي خورده !
 

0mid

متخصص بخش ورزشی
در يكي از روزهاي گرم تابستان ، يه پسر كچلي بود كه دست تو دماغ داشت خيابونها رو متر ميكرد كه يهو یه ضربه جانانه از طرف من خورد تو کله اش که با صورت رفت تو درخت و دماغش بين شكاف درخت گير كرد كه دید از روبرو یه دختر خوشگل موشگل ترگل و ورگل میاد ،‌نيشش تا بنا گوش باز و چشمهايش زده بيرون كه ضربه جانانه دومي رو هم نوش جان كرد ، ولی پسرک دست بردار نبود ، دلش گیر کرده بود پیش اون دخمله. انقدر مبهوت بود كه حواسش نبود ضربه دوم از كي خورده ! در همين حال يهو از خواب پريد و بيدار شد
 

Nethunter

متخصص بخش شبکه و اینترنت
در يكي از روزهاي گرم تابستان ، يه پسر كچلي بود كه دست تو دماغ داشت خيابونها رو متر ميكرد كه يهو یه ضربه جانانه از طرف من خورد تو کله اش که با صورت رفت تو درخت و دماغش بين شكاف درخت گير كرد كه دید از روبرو یه دختر خوشگل موشگل ترگل و ورگل میاد ،‌نيشش تا بنا گوش باز و چشمهايش زده بيرون كه ضربه جانانه دومي رو هم نوش جان كرد ، ولی پسرک دست بردار نبود ، دلش گیر کرده بود پیش اون دخمله. انقدر مبهوت بود كه حواسش نبود ضربه دوم از كي خورده ! در همين حال يهو از خواب پريد و بيدار شدنگو این دوضربه ی تو خواب ضربه نن جونش برا نون گرفتنه ...
 

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
در يكي از روزهاي گرم تابستان ، يه پسر كچلي بود كه دست تو دماغ داشت خيابونها رو متر ميكرد كه يهو یه ضربه جانانه از طرف من خورد تو کله اش که با صورت رفت تو درخت و دماغش بين شكاف درخت گير كرد كه دید از روبرو یه دختر خوشگل موشگل ترگل و ورگل میاد ،‌نيشش تا بنا گوش باز و چشمهايش زده بيرون كه ضربه جانانه دومي رو هم نوش جان كرد ، ولی پسرک دست بردار نبود ، دلش گیر کرده بود پیش اون دخمله. انقدر مبهوت بود كه حواسش نبود ضربه دوم از كي خورده ! در همين حال يهو از خواب پريد و بيدار شدنگو این دوضربه ی تو خواب ضربه نن جونش برا نون گرفتنه ...بلند شد و رفت نون بگيره كه يهو ...
 

Nethunter

متخصص بخش شبکه و اینترنت
در يكي از روزهاي گرم تابستان ، يه پسر كچلي بود كه دست تو دماغ داشت خيابونها رو متر ميكرد كه يهو یه ضربه جانانه از طرف من خورد تو کله اش که با صورت رفت تو درخت و دماغش بين شكاف درخت گير كرد كه دید از روبرو یه دختر خوشگل موشگل ترگل و ورگل میاد ،‌نيشش تا بنا گوش باز و چشمهايش زده بيرون كه ضربه جانانه دومي رو هم نوش جان كرد ، ولی پسرک دست بردار نبود ، دلش گیر کرده بود پیش اون دخمله. انقدر مبهوت بود كه حواسش نبود ضربه دوم از كي خورده ! در همين حال يهو از خواب پريد و بيدار شدنگو این دوضربه ی تو خواب ضربه نن جونش برا نون گرفتنه ...بلند شد و رفت نون بگيره كه يهو وای باورنکردنیه همون دختره...
 

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
در يكي از روزهاي گرم تابستان ، يه پسر كچلي بود كه دست تو دماغ داشت خيابونها رو متر ميكرد كه يهو یه ضربه جانانه از طرف من خورد تو کله اش که با صورت رفت تو درخت و دماغش بين شكاف درخت گير كرد كه دید از روبرو یه دختر خوشگل موشگل ترگل و ورگل میاد ،‌نيشش تا بنا گوش باز و چشمهايش زده بيرون كه ضربه جانانه دومي رو هم نوش جان كرد ، ولی پسرک دست بردار نبود ، دلش گیر کرده بود پیش اون دخمله. انقدر مبهوت بود كه حواسش نبود ضربه دوم از كي خورده ! در همين حال يهو از خواب پريد و بيدار شدنگو این دوضربه ی تو خواب ضربه نن جونش برا نون گرفتنه ...بلند شد و رفت نون بگيره كه يهو وای باورنکردنیه همون دختره .يكم اينور يكم اونور رو نگاه كرد تا اون ضربات رو دوباره نخوره كه...
 
آخرین ویرایش:

0mid

متخصص بخش ورزشی
در يكي از روزهاي گرم تابستان ، يه پسر كچلي بود كه دست تو دماغ داشت خيابونها رو متر ميكرد كه يهو یه ضربه جانانه از طرف من خورد تو کله اش که با صورت رفت تو درخت و دماغش بين شكاف درخت گير كرد كه دید از روبرو یه دختر خوشگل موشگل ترگل و ورگل میاد ،‌نيشش تا بنا گوش باز و چشمهايش زده بيرون كه ضربه جانانه دومي رو هم نوش جان كرد ، ولی پسرک دست بردار نبود ، دلش گیر کرده بود پیش اون دخمله. انقدر مبهوت بود كه حواسش نبود ضربه دوم از كي خورده ! در همين حال يهو از خواب پريد و بيدار شدنگو این دوضربه ی تو خواب ضربه نن جونش برا نون گرفتنه ...بلند شد و رفت نون بگيره كه يهو وای باورنکردنیه همون دختره .يكم اينور يكم اونور رو نگاه كرد تا اون ضربات رو دوباره نخوره كه ناگهان يه كف گرگي از طرف دوستش مياد تو صورتش و پسر کچل قصه مون نقش بر زمين ميشه ...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
در يكي از روزهاي گرم تابستان ، يه پسر كچلي بود كه دست تو دماغ داشت خيابونها رو متر ميكرد كه يهو یه ضربه جانانه از طرف من خورد تو کله اش که با صورت رفت تو درخت و دماغش بين شكاف درخت گير كرد كه دید از روبرو یه دختر خوشگل موشگل ترگل و ورگل میاد ،‌نيشش تا بنا گوش باز و چشمهايش زده بيرون كه ضربه جانانه دومي رو هم نوش جان كرد ، ولی پسرک دست بردار نبود ، دلش گیر کرده بود پیش اون دخمله. انقدر مبهوت بود كه حواسش نبود ضربه دوم از كي خورده ! در همين حال يهو از خواب پريد و بيدار شدنگو این دوضربه ی تو خواب ضربه نن جونش برا نون گرفتنه ...بلند شد و رفت نون بگيره كه يهو وای باورنکردنیه همون دختره .يكم اينور يكم اونور رو نگاه كرد تا اون ضربات رو دوباره نخوره كه ناگهان يه كف گرگي از طرف دوستش مياد تو صورتش و پسر کچل قصه مون نقش بر زمين ميشه ،دوست پسره بهش گفت چشماتو درويش كن كچل...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

0mid

متخصص بخش ورزشی
در يكي از روزهاي گرم تابستان ، يه پسر كچلي بود كه دست تو دماغ داشت خيابونها رو متر ميكرد كه يهو یه ضربه جانانه از طرف من خورد تو کله اش که با صورت رفت تو درخت و دماغش بين شكاف درخت گير كرد كه دید از روبرو یه دختر خوشگل موشگل ترگل و ورگل میاد ،‌نيشش تا بنا گوش باز و چشمهايش زده بيرون كه ضربه جانانه دومي رو هم نوش جان كرد ، ولی پسرک دست بردار نبود ، دلش گیر کرده بود پیش اون دخمله. انقدر مبهوت بود كه حواسش نبود ضربه دوم از كي خورده ! در همين حال يهو از خواب پريد و بيدار شدنگو این دوضربه ی تو خواب ضربه نن جونش برا نون گرفتنه ...بلند شد و رفت نون بگيره كه يهو وای باورنکردنیه همون دختره .يكم اينور يكم اونور رو نگاه كرد تا اون ضربات رو دوباره نخوره كه ناگهان يه كف گرگي از طرف دوستش مياد تو صورتش و پسر کچل قصه مون نقش بر زمين ميشه ،دوست پسره بهش گفت چشماتو درويش كن كچل پسرکچل ما هم هم بلند شد و سر كچل خودشو خاروند و با ترس نگاهي به اون دختر انداخت





.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
در يكي از روزهاي گرم تابستان ، يه پسر كچلي بود كه دست تو دماغ داشت خيابونها رو متر ميكرد كه يهو یه ضربه جانانه از طرف من خورد تو کله اش که با صورت رفت تو درخت و دماغش بين شكاف درخت گير كرد كه دید از روبرو یه دختر خوشگل موشگل ترگل و ورگل میاد ،‌نيشش تا بنا گوش باز و چشمهايش زده بيرون كه ضربه جانانه دومي رو هم نوش جان كرد ، ولی پسرک دست بردار نبود ، دلش گیر کرده بود پیش اون دخمله. انقدر مبهوت بود كه حواسش نبود ضربه دوم از كي خورده ! در همين حال يهو از خواب پريد و بيدار شدنگو این دوضربه ی تو خواب ضربه نن جونش برا نون گرفتنه ...بلند شد و رفت نون بگيره كه يهو وای باورنکردنیه همون دختره .يكم اينور يكم اونور رو نگاه كرد تا اون ضربات رو دوباره نخوره كه ناگهان يه كف گرگي از طرف دوستش مياد تو صورتش و پسر کچل قصه مون نقش بر زمين ميشه ،دوست پسره بهش گفت چشماتو درويش كن كچل پسرکچل ما هم هم بلند شد و سر كچل خودشو خاروند و با ترس نگاهي به اون دختر انداخت پسر قصه ما بدون حرفي به طرف نانوايي رفت...







.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Nethunter

متخصص بخش شبکه و اینترنت
در يكي از روزهاي گرم تابستان ، يه پسر كچلي بود كه دست تو دماغ داشت خيابونها رو متر ميكرد كه يهو یه ضربه جانانه از طرف من خورد تو کله اش که با صورت رفت تو درخت و دماغش بين شكاف درخت گير كرد كه دید از روبرو یه دختر خوشگل موشگل ترگل و ورگل میاد ،‌نيشش تا بنا گوش باز و چشمهايش زده بيرون كه ضربه جانانه دومي رو هم نوش جان كرد ، ولی پسرک دست بردار نبود ، دلش گیر کرده بود پیش اون دخمله. انقدر مبهوت بود كه حواسش نبود ضربه دوم از كي خورده ! در همين حال يهو از خواب پريد و بيدار شدنگو این دوضربه ی تو خواب ضربه نن جونش برا نون گرفتنه ...بلند شد و رفت نون بگيره كه يهو وای باورنکردنیه همون دختره .يكم اينور يكم اونور رو نگاه كرد تا اون ضربات رو دوباره نخوره كه ناگهان يه كف گرگي از طرف دوستش مياد تو صورتش و پسر کچل قصه مون نقش بر زمين ميشه ،دوست پسره بهش گفت چشماتو درويش كن كچل پسرکچل ما هم هم بلند شد و سر كچل خودشو خاروند و با ترس نگاهي به اون دختر انداختپسر قصه ما بدون حرفي به طرف نانوايي رفتاگه بدونید چی شد دختره داره....






.
 
آخرین ویرایش:
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا