• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

شروع بیت با حرف (گ)

admin

Administrator
عضو کادر مدیریت
گر بدانی حال من گریان شوی بی اختیار
ای که منع گریه بی اختیارم می کنی
(وحشی بافقی)

مشاعره با حرف گ
 

parastu

متخصص بخش گالری عکس
گنجشکها! از شانه‌هایم برنخیزید
روزی درختی زیر این ویرانه مرده است
دیگر نخواهد شد کسی مهمان آتش
آن شمع را خاموش کن! پروانه مرده است
 

parastu

متخصص بخش گالری عکس
گر گنه کردم ، عطا از شاه خوبان دور نیست
روزی آخر مژده ی عفو گناهم می رسد
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
گشت گرداگرد مهر تابناك ، ايران زمين

روز نو آمد و شد شادی برون زندر كمين

ای تو يزدان ، ای تو گرداننده مهر و سپهر

برترينش كن برايم اين زمان و اين زمين
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید
گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید

گفتم ز مهرورزان رسم وفا بیاموز
گفتا ز خوبرویان این کار کمتر آید

گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم
گفتا که شب رو است او از راه دیگر آید

گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد
گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید

گفتم خوش آن هوایی کز باد صبح خیزد
گفتا خنک نسیمی کز کوی دلبر آید

گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت
گفتا تو بندگی کن کو بنده پرور آید

گفتم دل رحیمت کی عزم صلح دارد
گفتا مگوی با کس تا وقت آن درآید

گفتم زمان عشرت دیدی که چون سر آمد
گفتا خموش حافظ کاین غصه هم سر آید


حضرت حافـــــــظ
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
گفتم که گل پیش رُخت رنگ و بو نداشت
گفتا بِه است رُخم ، گفتگو نداشت

گفتم اجازه ده به مَهَت رو به رو کنم
گفتا که ماه ، طاقت این رو برو نداشت

گفتم به جستجوی تو دل هر طرف شتافت
گفتا آفتاب که دگر جستجو نداشت

گفتم که مَه هلال شد و در محاق رفت
گفتا به پیش اَبروی من آبــــرو نداشت

گفتم ز اشک ، چاکِ گریبان بشُست چشم
گفتا چو چاک گشت دگـر شستشو نداشت

گفتم در آرزویِ تو "مفتون" سپرد جان
گفتا به عمر خویش جز این آرزو نداشت !


میـــــر مفتـــــون همدانی
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
گر جمال جانفزای خویش بنمایی به ما

جان ما گر در فزاید حسن تو کم کی شود


عطار
 

parastu

متخصص بخش گالری عکس
گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب
گفت در دنبال دل ره گم کند مسکین غریب
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
گرچه من تجربه ای از نرسیدن هایم

کوشش رود به دریا شدنش می ارزد


علی اصغر داوری

 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
گفته بودم چو بیایی
غم دل با تو بگویم

چه بگویم

که غم از دل برود چون تو بیایی


استاد سخن سعدی

 
آخرین ویرایش:

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
سلطان جهانم به چنین روز غلام است

گو شمع میارید در این جمع که امشب
در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
578891_368930073158249_107814965936429_1025570_927371299_n.jpg








گذشت و دلنوازی را عزیزم از درخت آموز
که سایه از سر هیزم شکن هم وا نمی گیرد

خطا پوشی بود شکر توانایی، خدا را بین
که هر دم صد خطا می بیند و بر ما نمی گیرد




شهریار

 
آخرین ویرایش:

چاووش

متخصص بخش ادبیات
گوش کن با لب خاموش سخن می گویم

پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست


سایه
 

baroon

متخصص بخش ادبیات



گفتم چشمم گفت به راهش می‌دار
گفتم جگرم گفت پر آهش می‌دار
گفتم که دلم گفت چه داری در دل؟
گفتم غم تو گفت نگاهش می‌دار!
 

فرانک

کاربر ويژه
گرت از دست برآید دهنی شیرین کن
مرد آن نیست که مشتی بزنی بر دهنی
2%20%2827%29.gif
 

فرانک

کاربر ويژه
گر می نخوری طعنه مزن مستان را
گر توبه دهد توبه کنم یزدان را
تو فخر بدین کنی که من می نخورم
صد کار کنی که می غلام است آن را
53.gif
 
بالا