
[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]احساس
آغوشتو وا بکـــنو ، بخند به چشمام تو گلم
تموم دنیای منی ، تویی تو حس و باورم
حل شو دوباره باز عزیز ، تو رگ و ریشم مثه خون
شمع شده دل به عشق تو ، می سوزه آروم با جنون
دستاتو حلقه کن عزیز ، دوباره دوره گردنم
میخوام ـ ببوسم اون لبو ، که زنده کردتم یدم
دوباره سِحرم ــ کُن از این ، حسی که بخشیدی به من
طرح قشنگی از تو و ، خیال و رویا های من
برای اون قلب و دلی ، که با تو مستِ ـ مست ِ مست
دل به تو بسته و جداست ، از اونچه به غیره تو هست
قلم گرفت دل به دست ، سروده باز تو گلم
همون دلی که عاشق ، تو هست و می مونه یدم
به حکم عشقی که شده ، برای ما حکم نفس
واسه رهایی از غمی ، که ـ دلو کرده تو قفس
دوباره تو هاله ماه ، طرحِ نگاتو رج زده
به تن مهتابی که شد ، از این جدایی دلزده
که با تو باشم از همین ، لحظه عزیز تا آخرش
خدای من تویی و باش ، تموم حس و باورش
که با تو گل می ده همش ، دشت کویری دلم
که بی تو بی آب و علف ، ترینم هرز ـ میره زغم
همیـــنِــکه نمی شه شد ، جدا یه لحظه از تو که
خون شدی تو باور دل ، دلم نکرده سفسطه
مست میشم از عطر تنت ، وقتی تویی تو بغلم
بخند به چشمی که شده ، محوه نگاه تو گلم
بشنو تو با گوش دلت ، این ـ دو سه بیت آخرو
که حرف دل می زنه باز ، مصرع این ترانمو
میخونه از حسی که شد ، بهانه ی سرودنش
برای بانویی که دل ، میمیره از نبودنش
وقتی لبای ناز تو ، میشینه رو حس لبام
وقتی تو حل میشی عزیز ، تو اشتیاق لحظه هام
دوباره پر میگیره دل ، برای لمس باورت
یعمره کوکِ نازنین ، دلم با سازه اون دلت
دستای تو ـ دستای من ، عشقم ـ یعنی لمس بهشت
قلبمو انگار که خدا ، از گِلِ تو گُلم سرشت
وجودم از تو پا گرفت ، ریشه به ریشه تارو پود
عشق توجاری شد گلم ، تو رگ و ریشم مثه رود
ترانه ســــــرا : یاســــــر مهــــــوار