توماس ادیسون در ابتدا یک لامپ روشنایی اختراع کرد و سپس یک صنعت پیچیده را پیرامون آن شکل داد. هر چند لامپ به عنوان یک اختراع مهم به شمار میرفت، اما وی دریافت که این اختراع، بدون وجود یک سیستم تولید و انتقال برق، کالایی است ناچیز. در واقع، نبوغ ادیسون در توانایی وی در تصور یک بازار کامل و توسعهیافته است، نه صرفا اختراع یک دستگاه. او توانست پیشبینی کند که مردم چه نیاز و خواستهای دارند و سپس آن را از طریق بینش خود مهندسی کرد. رویکرد وی، یک نمونه موفق از «تفکر طراحی» است.
خلق ایده و منابع آن
خلق و ارزیابی ایده، گام مهمی در فرایند کارآفرینی محسوب میشود. اما سؤال اینجاست که ایدهها از کجا ظهور میکنند؟ پژوهشگران بسیاری به منشأ ایدههای کارآفرینان پرداختهاند. این مطالعات نشان میدهد که اغلب منابع خلق ایده، منحصر به فرد و متنوع هستند.
در یک پژوهش، 60 درصد مخاطبین، فعالیت در صنعت مشابه را منبع اصلی ایدهی یک کسبوکار دانستهاند. این دسته بیان کردند که یک ایده از شغلهای قبلی کسب شده است. بیشترین درصد بعدی از مخاطبین، اظهار کردند که ایدههای راهاندازی کسبوکارهای کارآفرینانه را از طریق کشف ناگهانی و غیرمترقبه بدست آوردهاند.
منابع ایدههای کارآفرینان، بیشمار هستند، اما در یک دستهبندی کلی شامل موارد زیر میشوند:
روشها و تکنیکهای خلق ایده
در این بخش قصد داریم 4 رویکرد ساختاریافته را معرفی کنیم که میتوانند به شما در خلق ایده کمک کنند:
اول ـ کاوش مرحله به مرحلهی محیط
در این تکنیک، حجم زیادی از اطلاعات غربالگری میشوند تا علاقههای اصلی مشتریان کشف گردند. در اینجا تعدادی ایده وجود دارد و ایدهی ما باید از طریق جستجو در دنیای پیرامون، خلق شود. نظرات مشتریان، مجلهها و روزنامهها، مشی دولت، توجه به تبلیغات، تماشا و بررسی برنامههای تلویزیونی، قدمزدن در بازار و تماشای رفتار خرید مردم و... به خلق ایده موفق کمک میکنند. چالش این روش، انباشته شدن حجم زیادی از اطلاعات برای بررسی است.
دوم ـ حل خلاقانهی مسئله (TRIZ)
خلاقیت، توانایی ترکیب ایدهها به روشی منحصر به فرد است. آنچه در اینجا به آن نیاز داریم، شماری از رویکردهای بهرهمندی از خلاقیت است. به طور کلی TRIZ شامل 40 اصل کلیدی برای استفاده از خلاقیت در حل مسائل است.
1) سوم ـ طوفان فکری
در جلسه طوفان ذهنی، اظهار نظرها و بیان ایدهها قطع نمیشود. هیچ اهمیتی ندارد که آن ایده در نگاه اول غیرعملی یا احمقانه به نظر برسد. همه ایدهها برای ارزیابی آتی ثبت میشوند. طوفان ذهنی فرآیندی برای خلق تعداد زیادی ایده در مورد یک ایدهی مرکزی بهصورت گروهی است.
چهارم ـ گروههای کانونی
این گروهها متشکل از افرادی هستند که اطلاعاتی را در مورد خدمات یا محصولات پیشنهاد شده ارائه میدهند. در هر گروه متمرکز، یک مدیر، بحث را اداره میکند.
ارزیابی و امکانسنجی ایده (آزمون توجیهپذیری)
وقتی شما برای خرید یک کامپیوتر جدید به بازار میروید، آیا اولین گزینه به ظاهر مناسب را میخرید؟ اغلب ما این کار را نمیکنیم بلکه تمام بازار را جستجو میکنیم. انتخاب ما منطبق بر نیازهایمان و متناسب با بودجهمان است. این فرآیند در ارزیابی ایدهی کارآفرینانه، بسیار مهم است. ما چیزی را میخریم که با هدف و ایدهآل ما مطابقت داشته باشد.
امکانسنجی ایده از هشت زاویهی دید متفاوت بهشرح زیر میتواند انجام پذیرد:
تحقیقات بازاریابی
تحقیقات بازاریابی در ایدهپردازی، نقش دوگانهای ایفا میکند؛ از یک طرف سبب شناسایی سلایق مشتریان و تطابق ایدهی ما با نیاز آنها میشود و از طرف دیگر خود میتواند جرقهی خلق و کشف ایدههای جدید باشد.
هدف تحقیقات بازاریابی ، کاهش ریسکهای ناشی از اجرای ایده است. تحقیقات بازار شامل 4 مرحله است:
اول ـ تعریف هدف و شناخت موضوع
هر چند کاربرد تحقیقات بازاریابی بسیار گسترده است و برای اهداف گوناگونی همچون بررسی تغییر سلیقهی مشتریان، بررسی حضور رقبای جدید در بازار، بررسی عملکرد کنونی کسبوکار و... انجام میشود، اما در ایدهپردازی، هدف عمدهی ما شناسایی نیازها و خواستههای مشتریان و روندهای مهم محیطی برای تشخیص امکانپذیری ایده است.
1) دوم ـ جمع آوری دادهها
بسته به نوع ایده، روش جمعآوری داده میتواند متفاوت باشد. اگر جامعهی هدف ایدهی ما محدود باشد، روش جمعآوری ما سرشماری و تکتک خواهد بود. اما اگر جامعهی هدف ما گسترده باشد، از نمونهگیری میتوان استفاده نمود. ابزارهای جمعآوری دادههای ما نیز میتواند پرسشنامه، مصاحبه، مشاهده و یا منابع کتابخانهای باشد. ابزار متداول در تحقیقات بازار، پرسشنامه و مصاحبه است.
سوم ـ تجزیه و تحلیل و تفسیر داده ها
نتایج بررسی بازار به تنهایی ما را به هدف نمیرساند. هیچ اصول سریع و معینی برای بررسی دادهها وجود ندارد. کارآفرینان باید از قضاوت صحیح استفاده کنند تا تعیین کنند که نتایج بررسی آنها به چه معنا میباشد.
چهارم ـ نتیجهگیری و اقدام
فرآیند تحقیقات بازار کامل نمیشود مگر اینکه ما بر مبنای اطلاعاتی که جمعآوری و تحلیل کردهایم، عمل کنیم. براساس درک صاحب ایده از معنی اطلاعات بدست آمده، وی میتواند نتیجهگیری کند که چه اقداماتی لازم است انجام شوند.
تفکر طراحی
«تیم براون» در کتاب «تغییر با کمک طراحی» تفکر طراحی را اینگونه تعریف کرده است: «تفکر طراحی نظامی است که احساسات و روشهای طراحان را به کار میگیرد تا نیازهای مردم را با آنچه از نظر تکنولوژیک عملی است و یک استراتژی کارآمد کسبوکار میتواند آن را به فرصت و ارزشهای مورد نظر مشتریان تبدیل کند، تطبیق دهد.