• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

بلژیک

rahnama

پدر ایران انجمن
بلژیک


شعار ملی: یکپارچگی نیرومندی استسرود ملی: برابانسون



پایتخت
(و بزرگترین شهر)بروکسل
50°54′N 4°22′E / 50.9°N 4.367°E / 50.9; 4.367زبان(های) رسمیهلندی , آلمانی , فرانسویحکومتدموکراسی پارلمانی
مشروطه سلطنتینام حاکمان

پادشاه
نخست وزیر

آلبرت دوم
ایو لترم موارد منجر به تشکیل
اعلان
رسمیت
۴ اکتبر ۱۸۳۰
۱۹ آوریل ۱۸۳۹مساحت - مساحت۳۰٬۵۲۸کیلومتر مربع (۱۳۹ام) - ‌آب‌ها (%)۶٫۴جمعیت - سرشماری۱۰٬۵۸۴٬۵۳۴
(۱۴ام) - تراکم جمعیت۲۳۱٫۱‎/km۲‏ (۳۴ام)تولید ناخالص داخلی(تخمین ۲۰۰۷) - مجموع۳۷۷.۲۱۵ میلیارد دلار - سرانه۳۵,۳۸۷ دلار شاخص توسعه انسانی (۲۰۰۵)۰.۹۴۶ (بالا) (۱۷ام)واحد پولیورو (€)۱ (EUR)منطقه زمانیCET (UTC+1) - تابستانی (DST)CEST (UTC)دامنه اینترنتی.beپیش‌شماره تلفنی+۳۲

بلژیک (به فرانسوی: Belgique) کشوری است در غرب اروپا. پایتخت آن بروکسل است. بلژیک در شمال با هلند، در شرق با آلمان، در جنوب شرقی با لوکزامبورگ، در جنوب با فرانسه و از شمال غربی با دریای شمال مجاور است.
'«پادشاهی بلژیک»'(هلندی:"" Koninkrijk België، فرانسوی:«Royaume de Belgique»;آلمانی:«Königreich Belgien») یکی از اعضای اتحادیه اروپا است.
خط جدایی فرهنگی ژرمن‌ها و رومی‌زبانان از میانه‌های کشور بلژیک می‌گذرد. در ۶۰٪ از مناطق بلژیک، زبان هلندی (گویش فلاندری) صحبت می‌شود و فرانسوی در ۴۰٪ مناطق جنوبی مثل والونی صحبت می‌شود و در منطقه پایتخت (بروکسل) هر دو زبان در نهادهای دولتی رایج است. کمتر از ۱٪ مردم بلژیک آلمانی‌زبان‌اند و در شرق کشور زندگی می‌کنند. این گوناگونی زبانی تاکنون باعث تنش‌های سیاسی بسیاری در کشور بلژیک بوده و در دوره‌هایی هم‌چنان یکپارچگی این کشور را تهدید می‌کند.
نام بلژیک از نام لاتین که برای اکثر بخش‌های شمالی منطقه گُل‌نشین استفاده می‌شد یعنی «گاولیا بلژیکا» گرفته شده‌است. این نام لاتین خود برگرفته از گروهی از قبایل سلت است که قبیله بلژها نام داشتند. به لحاظ تاریخی، بلژیک قسمتی از کشورهای فروبوم بوده که شامل هلند و لوکزامبورگ نیز می‌شده‌است و پیشترها نواحی گسترده‌تری را نسبت به گروه کشورهای بنلوکس امروزی دربر می‌گرفته‌است.
بلژیک از پایانه‌های سده‌های میانه تا سدهٔ هفدهم، کانون بازرگانی و فرهنگی پر رونقی به شمار می‌رفته‌است. از سدهٔ شانزدهم تا انقلاب بلژیک در سال ۱۸۳۰، بلژیک در دوره‌ای که هلند شمالی نام داشت، محل جنگ‌های بسیاری بود که بین قدرت‌های اروپایی در می‌گرفت، و با عنوان «میدان جنگ اروپا» لقب گذاری شده بود. اخیراً بلژیک عضو برجسته‌ای از اتحادیه اروپا به شمار می‌رود و مانند دیگر اعضاء اصلی سازمان‌های بین‌المللی، مثل ناتو، میزبان مرکز فرماندهی آن بوده‌است.
 
آخرین ویرایش:

rahnama

پدر ایران انجمن
تاریخ

نوشتار اصلی: تاریخ بلژیک
بیش از دو هزار سال پیش، ناحیه‌ای که اینک بلژیک خوانده می‌شود، دارای جمعیت زیادی بوده و تنش‌های فرهنگی و سیاسی فراوانی را شاهد بوده‌است. اولین حرکت مستند شده مردمی تصرف منطقه توسط جمهوری روم، در قرن اول بعد از میلاد مسیح بود که تا سدهٔ پنجم توسط آلمانی‌ها، فرانکها ادامه پیدا کرد.فرانکها پادشاهی مروونژیان را تثبیت کردند که در سدهٔ هشتم پادشاهی کارولنژیان نام گرفت.در طی قرون وسطی، کشورهای فروبوم به چندین ایالت فئودال کوچک تقسیم شدند.بسیاری از آنان در طی قرون چهاردهم و پانزدهم توسط خاندان برگندی با عنوان هلند برگندین متحد گشتند.این ایالات در قرن پانزدهم استقلال بیشتری یافتند و پس از آن ایالات هفده گانه نام گرفتند.

ایالات هفده گانه (نواحی نارنجی، قهوه‌ای و زرد رنگ) و ناحیه تحت فرماندهی اسقف Liège (منطقه سبز).برای توضیحات دقیق تر ایالات هفده گانه را مشاهده کنید.


تاریخ بلژیک را می‌توان از قرن شانزدهم از تاریخ اسکاندیناوی تفکیک کرد.جنگ هشتاد ساله (۱۶۴۸-۱۵۶۸)، ایالات هفده گانه را به جمهوری هفت ایالات متحده در شمال و هلند جنوبی در جنوب تقسیم کرد.ایالات جنوبی توسط هابسبرگ اسپانیایی، آستریایی با موفقیت قانونگذاری شد.تا زمان استقلال، هلند جنوبی توسط بسیاری از متصرفان فرانسوی بازدید شد و محل بسیاری از جنگهای فرانسه – اسپانیا و فرانسه - استریا در قرون هفده و هجده بود.در پی جنگهای انقلاب فرانسه : نبرد ۱۷۹۴ در جنگهای انقلاب فرانسه، مناطقی از اسکاندیناوی که هرگز تحت اختیار هبسبرگ نبودند، مانند اسقف ارباب توسط فرانسه اشغال شدند و نقش اسپانیایی‌ها و استریایی‌ها در منطقه پایان یافت.الحاق مجدد اسکاندیناوی پادشاهی متحده هلند در پایان اولین امپراطوری فرانسه در ۱۸۱۵ اتفاق افتاد.
انقلاب ۱۸۳۰ بلژیک موجب تثبیت استقلال کاتولیکها و بیطرف شدن بلژیک تحت حکومتی موقتی شد.از زمان انتصاب لئوپولد اول به عنوان پادشاه در سال ۱۸۳۱ بلژیک دارای یک نظام سلطنتی قانون اساسی و دموکراسی پارلمانی شد.در میان دوره استقلال و جنگ جهانی دوم، سیستم دموکراتیک از حکومت معدودی از ثروتمندان ناشی گشت که با دو حزب اصلی مشخص می‌گشتند.کاتولیکها و لیبرال‌ها، برای دستیابی به یک سیستم هماهنگ که سومین حزب را شامل می‌شد، حزب کارگری و نقش قدرتمند اتحادیه بازرگانی.در اصل، فرانسوی، که زبتن سازگار شده اشراف و بورژواها بود، زبان رسمی و اداری به شمار می‌رفت.این کشور تا این زمان با یک سیستم دوزبانه هلندی – فرانسوی گسترش یافته‌است. کنفرانس برلین در سال ۱۸۸۵ با پیمان استعمار کنگو با پادشاه لئوپولد دوم به عنوان املاک شخصی اش موافقت کرد و آن را ایالت آزاد کنگو نامید.در سال ۱۹۰۸، کنگو به عنوان مستعمره به کشور بلژیک واگذار گردید و از آن زمان به بعد کنگو بلژیک نامیده شد.بیطرفی بلژیک در سال ۱۹۱۴، در زمانی که آلمان بلژیک را به عنوان بخشی از نقشه شلیفن مورد حمله قرار داد.مستعمره‌های سابق آلمان، روآندا و اوروندی-که امروزه ووآندا و بروندی نامیده می‌شوند توسط کنگو بلژیک در سال ۱۹۱۶ تصرف شد. در سال ۱۹۲۴ این مناطق توسط اتحادیه ملل تحت اختیار بلژیک در آمدند.بار دیگر بلژیک توسط آلمان‌ها در سال ۱۹۴۰ طی یک یورش وحشیانه مورد حمله قرار گرفت.تا زمستان سال ۴۵-۱۹۴۴ که توسط نیروی متفقین آزاد شد تحت اشغال قرار داشت.کنگو بلژیک استقلالش را طی بحران کنگو در سال ۱۹۶۰ به دست آورد و روآندا اوراندی در سال ۱۹۶۲ مستقل شد.

"رویداد انقلاب بلژیک در سال ۱۸۳۰ رخ داد، چارلز گوستاو واپرز (۱۸۳۴)در موزه هنرهای باستان – بروکسل


بعد از جنگ جهانی دوم بلژیک به نیروهای ناتو پیوست و همراه با هلند و لوگزامبورگ گروه ملل بنلوکس را تشکیل داد.بلژیک همچنین یکی از شش عضو پایه گذار اتحادیه اروپایی فولاد و ذغالسنگ تاسیس شده در سال۱۹۵۱ ,اتحادیه اقتصادی اروپایی تشکیل شده در سال ۱۹۵۷ و اتحادیه انرژی اتمی اروپایی می‌باشد.بلژیک میزبانی فرماندهی ستاد مرکزی ناتو بر عهده دارد و همچنین بخش مهمی از نهادها و موسسات اتحادیه اروپاست که شامل هیئت اروپایی,شورای اتحادیه اروپا و جلسات فوق العاده پارلمان اروپا بعلاوه بخشی از موسساتش می‌باشد. در طول قرن بیستم و به طور اخص از جنگ جهانی دوم تاریخ بلژیک به سرعت تحت تاثیر دو کمیته اصلی خودگردان آن قرار گرفته‌است.این دوره شاهد افزایش کشمکش‌های فرقه‌ای بوده‌است و اتحاد ایالات بلژیک تحت بررسی قرار گرفته‌است.
از طریق اصلاحات قانون اساسی در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، تقسیم نواحی کشور به ایجاد نظامی سه ردیفه منجر شد: فدرالیسم، انجمن زبان شناختی و دولت منطقه‌ای، مصالحه برای کاستن کشمکش‌های زبانی. امروزه این نهادهای فدرال قدرت قانونی بیشتری نسبت به پارلمان دو مجلس شورا و سنا کسب کرده‌اند در حالی که دولت ملی هنوز تقریبآ تمام مالکیت را کنترل می‌کند، بیش از ۸۰ درصد از دارایی‌های انجمن زبان شناختی و دولت منطقه‌ای و صد در صد تامین اجتماعی.
 

rahnama

پدر ایران انجمن
دولت و سیاست


نخست وزیر بلژیک گای ورهوفسکاد، نخست وزیر از جولای 1999


بلژیک کشوری پادشاهیست. پادشاهی ای دارای وجهه ملی و دموکراسی مجلسی که پس از جنگ جهانی دوم از یک ایالات متحده به یک اتحادیه تبدیل شد. سیستم دو پارلمانی از سنا و مجلس شورا تشکیل شده‌است.در حالی که سنا مجموعه‌ای از سیاست‌مداران بالارتبه منتخب و نمایندگان انجمن‌ها و مناطق است، مجلس شورا نشانگر تمام بلژیکی‌های بالاتر از هجده سال در یک نظام رای گیری همزمان می‌باشد. بلژیک از معدود کشورهاییست که رای دادن در آن اجباریست و به همین علت در جهان یکی از بالاترین آمار رای گیری را داراست.[۱].

دولت فدرال که رسما توسط پادشاه معرفی می‌شود، باید از مجلس شورا رای اعتماد بگیرد. توسط رئیس جمهور رهبری می‌شود. تعداد وزرای هلندی و فرانسوی زبان طبق آنچه توسط قانون اساسی تعریف شده باید مساوی باشد.[۲]
شاه یا ملکه رهبر کشور محسوب می‌شوند اگر چه از طریق امتیاز مخصوص حق ارثی محدود. قدرت حقیقی در دست رئیس جمهور و دولت‌های مختلفی است که کشور را اداره می‌کنند. نظام قضایی بر پایه حقوق مدنیست و از مجموعه قوانین ناپلئونی سرچشمه می‌گیرد. دادگاه استان یک رده از دادگاه فرجام خواهی که نهادی بر پایه دادگاه فرجام خواهی فرانسوی است پایین تر است. نهادهای سیاسی بلژیک پیچیده‌اند. بیشتر قدرت سیاسی حول و حوش نیاز به ارائه انجمن‌های زبان می‌گردد. از حدود سال ۱۹۷۰، حزب‌های سیاسی ملی مهم بلژیک به اجزای جداگانه‌ای تقسیم شده‌اند که به طور عمده علایق این انجمن‌ها را نشان می‌دهند. حزب اصلی در هر انجمن به سه خانواده مهم سیاسی تعلق دارند: جناح راست یا همان آزادی خواهان، دموکرات‌های مسیحی و جناح چپ یا همان سوسیال دموکراتها. دیگر حزب‌های جدیدتر مهم عبارتند از حزب سبز و به خصوص در فلاندرز حزب ملی یا ناسیونالیست و احزاب راست گرای افراطی. سیاست تحت تاثیر گروه‌های تحمیل گرا مانند اتحادیه‌های تجاری و منافع تجاری به صورت بنگاه اقتصادی بلژیک می‌باشد.
پادشاه کنونی بلژیک آلبرت دوم بعد از پادشاه بائودین (در زبان هلندی:Boudewijn) در سال ۱۹۹۳ به حکومت رسید. از سال ۱۹۹۹، نخست وزیر، گای ورهفستاد از دموکرات‌ها و آزادی خواهان فلاندری رهبری شش حزب آزادی خواهان، سوسیال دموکرات‌ها، حزب سبز را بر عهده داشته و اغلب از دولت او با نام دولت رنگین کمان نام برده می‌شود. این اولین دولت بدون دموکرات‌های مسیحی بود که از سال ۱۹۵۸ به روی کار آمد.[۳]
در انتخابات عمومی بلژیک در سال ۲۰۰۳، ورهفستاد برای بار دوم برنده دوره انتصاب مجلس شد و رهبری ائتلاف چهار حزبی لیبرال سوسیال دموکرات‌ها را بر عهده گرفت. ساختمان مجلس شورا بر روی سایت رسمی مجلس به زبان فرانسه. در سال‌های اخیر همچنین در حزب راست گرای افراطی جدائی طلبان ملی فلاندری‌ها تحرکات زیادی مشاهده شده‌است که درعین حال این حزب بر حزب Vlaams Belang که با اتهام نژادپرستی روبرواست غلبه کرده‌است.[۴]
هدف اصلی دو حکومت ورهفستاد متعادل کردن بودجه بود; بلژیک یکی از معدود اعضاء EU است که تا کنون به این هدف نایل گشته‌است.این سیاست توسط حکومتهای موفق در طی دهه ۱۹۹۰,تحت فشار از جانب شورای اروپا به کار گرفته می‌شد.سقوط دولت پیشین عمدتآ به خاطر بحران دی اکسین بود.[۵]
بر ملا شدن مسمومیت‌های شدید غذایی در ۱۹۹۹ موجب تشکیل دایره غذایی بلژیک شد.[۶]
این واقعه به جنجال بزرگ و نا بهنجار حزب سبز در مجلس انجامید و تاکید بیشتری بر روی سیاست‌های محیطی طی دولت اول ورهفستاد به وجود آورد.به عنوان مثال یکی از سیاست‌های حزب سبز باعث تصویب قانون خارج کردن قدرت هسته‌ای بلژیک شد، که توسط دولت جاری تعیین شده‌است.عدم حضور حزب دموکرات‌های مسیحی در مقامات دولتی به ورهفستاد این توانایی را داد تا موضوعات اجتماعی را با دیدگاهی لیبرال تر بر عهده بگیرد و قانون استفاده از مواد مخدر ملایم، ازدواج هم جنسان و کشتن از روی ترحم را به تصویب برساند.در دوره دو تا از مهم‌ترین مجالس بلژیک دولت سیاست فعالی را در آفریقا اتخاذ کرده‌است، [۷]
این سیاست‌ها بر خلاف دخالت سیاسی طی بحران خلع سلاح عراق بود و باعث تصویب قانونی در رابطه با جنایت‌های جنگ شد.در هر دو دوره حکومت ورهفستاد این مسئله مورد بحث انجمن بلژیک شد.از موارد مورد بحث اصلی می‌توان به راه‌های هوایی شبانه در فرودگاه بروکسل و وضعیت ناحیه انتخاباتی بروکسل – هال –ویلوود اشاره نمود.
کشمکش بین افراد از طریق دادگاه حکمیت حل و فصل می‌شود. چنین روشی باعث مصالحه شده و به فرهنگ‌های گوناگون امکان همزیستی مسالمت آمیز می‌بخشد. اقلیت فلاندری در سال ۱۹۸۰ منطقه فلاندر را برای تشکیل دولت فلاندری به دست آورد.[۸] مرزهای مشترک مناطق و انجمن‌ها دو ویژگی همه را ایجاد کرده‌است:محدوده منطقه پایتختی بروکسل شامل دو اقلیت فرانسوی و فلاندری است و محدوده اقلیت آلمانی زبان کاملاً داخل منطقه والون قرار گرفته‌است.مناطق فلاندری و والون به نهادهای اجرایی بیشتری در استان‌ها تقسیم شده‌اند. در بالاترین رده از این طرح سه رده‌ای دولت فدرال قرار دارد که امور خارجه، معاونت توسعه وزارت دفاع، ارتش، پلیس، مدیریت اقتصادی، رفاه اجتماعی، انتقال تامین اجتماعی، انرژی، مخابرات و تحقیقات علمی، صلاحیت‌های محدود در حوزه تعلیم و تربیت و فرهنگ و سرپرستی امور مالیات‌ها را توسط مقامات کنترل می‌کند. دولت فدرال بیش از ۹۰ ٪ از تمام مالیات را در دست کنترل دارد.دولت‌های اقلیت مسئول توسعه زبان، فرهنگ و آموزش و پرورش در مدارس، کتابخانه‌ها، و تئاترها می‌باشند.رده سوم دولت‌های محلی هستند که بیشتر مسائل مربوط به اموال منقول و غیر منقول مانند خانه، وسایط ترابری را کنترل می‌نماید.به عنوان مثال، ساختمانی که به یک مدرسه در بروکسل اختصاص داده شده‌است و متعلق به نظام مدرسه عمومی است، توسط دولت منطقه‌ای بروکسل کنترل می‌شود. با این حال، مدرسه به عنوان یک موسسه، اگر فرانسوی زبان باشد، تحت قوانین دولت فلاندری در می‌آید.
 

rahnama

پدر ایران انجمن
جغرافیا، آب و هوا و محیط زیست

نوشتار اصلی: جغرافیای بلژیک

لی یژ، بروخس(بروخ) و شهر نامور، از جمله هفت شهر بزرگ بلژیک، هرکدام با جمعیتی بیش از صدهزار نفر می‌باشند.



چشم اندازی از منطقه آردنس Hautes Fagnes


بلژیک با ۳۰۵۲۸ کیلو متر مربع (۱۱۷۸۷ مایل مربع) سه منطقه جغرافیایی مهم دارد: دشت ساحلی در شمال غربی، فلات مرکزی و کوه‌های آردن در جنوب شرقی.دشت ساحلی عمدتآ شامل تپه‌های شنی و پُلدرها (زمین‌های خشک‌شده از دریا) می‌شوند.اراضی پست کنار دریا نواحی ای از زمین، نزدیک و یا زیر سطح دریا هستند که از دریا به جا مانده و یا اراضی داخلی بیشتری که از کانال‌ها زهکشی شده و توسط خاکریزها محافظت شده‌اند. منطقه جغرافیایی دوم، زمین‌هایی است که در نواحی دورتر قرار دارد.این یک منطقه روان,و پیش رونده‌است که دره‌های حاصلخیز را در بر می‌گیرد و توسط زهکشی‌های متعددی آبیاری می‌شود.در اینجا همچنین می‌توان زمین‌های سخت تری را یافت که شامل غارها و تنگه‌های کوچک می‌شود.
سومین منطقه جغرافیایی، که آردن نامیده می‌شود، ناهموارتر از دو مورد اولی است.انبوه جلگه‌های جنگلی، که بسیار صخره‌ای است و برای کشاورزی چندان مناسب نمی‌باشد، و تا فرانسه شمالی وسعت یافته‌اند.در اینجا، می‌توان بسیاری از نمونه‌های حیات وحش بلژیک را یافت.مرتفع‌ترین نقطه بلژیک، signsl de Boglange دراین منطقه در ۶۹۴ متری (۲٫۲۷۷ فوت)واقع شده‌است. آب و هوای در بلژیک، معتدل دریایی است، همراه با میزان بارندگی زیاد در تمام فصول(طبقه بندی آب و هوایی کپن).میانگین دمای هوا برابر با ۳درجه سلسیوس در ژانویه، و ۱۸ درجه سلسیوس در ژوئیه و میانگین میزان بارندگی ۶۵ میلیمتر در ژانویه و ۷۸ میلیمتر در ژوئیه می‌باشد.[۹]
به دلیل تراکم بالای جمعیت و مکان در مرکز اروپای شرقی، بلژیک با مشکلات محیطی مهمی روبروست. در گزارش سال۲۰۰۳ [۱۰] گفته می‌شود آب رودخانه‌های بلژیک جزء کم کیفیت‌ترین آب‌های اروپاست و در پایین‌ترین رده لیست ۱۲۲ کشوریست که مورد مطالعه قرار گرفته‌اند.
 

rahnama

پدر ایران انجمن
اقتصاد

نوشتار اصلی: اقتصاد بلژیک

بلژیک، با جمعیت متراکم، در قلب یکی از مهمترین مناطق صنعتی جهان قرار گرفته‌است. به طور جاری، اقتصاد بلژیک، عمدتآ بر پایه خدمت است و طبیعتی با بخش‌های دوگانه فلاندری جلوه پویایی از خود بروز داده و بروکسل به عنوان مرکز چند نژادی و چند زبانه آن، و یکی از بلندمرتبه‌ترین اعضای اتحادیه اروپا ست و اقتصادی والونی که از لحاظ تولید ناخالص ملی یک چهارم عقب مانده‌است. بلژیک اولین کشور اروپایی اقلیمی بود که در اوایل دهه ۱۸۰۰ دستخوش انقلاب صنعتی شد. شهرهای لیژ و شارلوآ به سرعت در صنایع معدن و فولادسازی توسعه یافتند و در اوایل قرن بیستم کاملآ شکوفا شدند. با این حال، در دهه ۱۸۴۰ صنعت پارچه بافی فلاندرز به بحران شدیدی دچار شد و فلاندر از این جهت دچار قحطی شد. بعد از جنگ جهانی دوم، شهرهای خنت و آنتورپ توسعه سریع صنایع شیمی و پتروشیمی را تجربه نمودند. بحران‌های نفت ۱۹۷۳ و بحران نفت ۱۹۷۹ اقتصاد را به سمت ترقی طولانی مدت پیش برد. صنعت فولادسازی بلژیک تا کنون رکودهای اقتصادی زیادی را تجربه نموده‌است. این مسئله مانع از توسعه اقتصادی والونی شده‌است.[۱۱]

فولادسازی در امتداد رودخانه مئوس در اوگری نزدیکی شهر لیژ


در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ توسعه مرکز اقتصادی کشور به سمت شمال فلاندرز ادامه یافت. امروزه، صنعت در مناطق پرجمعیت فلاندری در شمال متمرکز شده‌است. در پایان دهه ۱۹۸۰، سیاست‌های اقتصاد کلان بلژیک به بدهی انباشته دولت در حدود ۱۲۰ درصد از تولید ناخالص داخلی منجر شد. به طور جاری، بودجه در تعادل است و بدهی عمومی با ۹۴٫۳ درصد از تولید ناخالص داخلی (تا پایان سال ۲۰۰۵) هم تراز می‌باشد PDF در سال۲۰۰۴ نرخ حقیقی رشد تولید ناخالص داخلی در حدود ۲٫۷ درصد محاسبه شد.[۱۲] اما انتظار می‌رود در سال ۲۰۰۵ این مقدار به ۱٫۳ درصد تنزل کرده باشد.[۱۳] بلژیک به طور خاص دارای اقتصاد باز است. از دیدگاه ترابری بلژیک ، دارای زیربنای محکم بنادر، کانال‌ها و راه آهن و بزرگ راه است که امکان یکپارچه شدن صنعتش با صنایع همسایگانش را به آن می‌دهد. بندر آنتورپ دومین بندر بزرگ اروپاست . بلژیک ، به عنوان یکی از اعضای پایه گذار اتحادیه اروپا، از توسعه قدرت سازمان‌های این اتحادیه برای یکپارچه سازی اقتصاد کشورهای عضو شدیدآ حمایت می‌نماید.در سال ۱۹۹۹، بلژیک، یورو، تنها واحد پول اروپایی ، را به عنوان واحد پول پذیرفت و در سال ۲۰۰۲، آن را جایگزین فرانک بلژیک کرد. اقتصاد بلژیک ، قویآ به بازرگانی خارجی به ویژه کالاهای ارزش افزوده وابسته‌است. واردات عمده آن عبارتند از تولیدات غذایی، ماشین آلات ، الماس خام، نفت خام و تولیدات نفتی ، مواد شیمیایی ، لباس و لوازم و بافتنی‌ها . صادرات عمده آن عبارتند از اتومبیل ، غذا و تولیدات غذایی، آهن و فولاد، الماس پرداخته ، منسوجات ، پلاستیک ، تولیدات نفتی و فلزات غیر آهنی. از سال ۱۹۲۲ ، بلژیک و لوکزامبورگ دارای یک بازار تجاری مشترک با گمرک و واحد پول یکسان بوده‌اند که تحت عنوان اتحادیه اقتصادی بلژیک لوکزامبورگ فعالیت می‌نماید. شرکای تجاری اصلی این اتحادیه عبارتند از آلمان، هلند، فرانسه، بریتانیای کبیر، ایتالیا ، ایالات متحده آمریکا و اسپانیا. بلژیک در سال ۲۰۰۵، از نظر شاخص توسعه انسانی ، در سازمان ملل، در رده نهم قرار داشته‌است.
 

rahnama

پدر ایران انجمن
Antwerp.jpg
 
بالا