http://sepehrsib.blogfa.com/post-14.aspx
یکی از اصطلاحاتی که تا کنون در زیر مجموعه های گرافیک بسیار شنیدیم ، عنوان تایپوگرافی هست...
اما تایپوگرافی چیست و حد و مرز آن چیست؟
آیا تایپوگرافی با طراحی حروف ،نقاشیخط ، خوشنویسی و... نسبتی دارد؟
تعاریف در مورد تاپوگرافی بسیار است و هر کس مطابق سلیقه خود به تعریف آن پرداخته ولی به نظر بنده:
تایپو گرافی عبارت است از هنر به کار بردن حروف و کلمات و اعداد و کلاً الفبا در هر غالب ، در یک اثر گرافیکی به صورتی که حالت و یا مفهومی را بیان می کند و یا حتی در غالبی صرفاً بیان یک تکنیک می کند و یا حتی صرفاً یک کار گرافیکی است که از لحاظ کمپزسیون و از لحاظ بصری دارای بار گرافیکی هست.
این هنر به عنوان یکی از مهمترین رشته های گرافیک از صدها سال پیش در اروپا مطرح بوده و یکی از مهمترین شاخه های هنر گرافیک است...
وقتی صحبت از تایپوگرافی می شود ، برای عده ای ذهن ها به سمت نقاشی خط یا خط نقاشی ، یا به سمت حروف لاتین کشیده می شود در حالی که اولاً تایپوگرافی یک فضای گسترده است و نقاشی خط تنها گوشه ای از تایپوگرافی هست که در دوره معاصر به آن پرداخته شده و تایپوگرافی بسیار گسترده تر از نقاشی خط است و نکته دیگر آنکه با آنکه دهه هفتاد شمسی را دهه رشد تایپو گرافی فارسی می نامند و اوج شکوفایی این هنر در ایران در این دهه اتفاق افتاد
نمی توان گفت که این هنر صرفاً از حروف لاتین شروع شده و بعد وارد ایران شد و با حروف فارسی به آن پرداخته شد ، بلکه در گذشته هنر تایپوگرافی و البته نه با این عنوان در ایران و با حروف فارسی و یا عربی بسیار رایج بوده که از نمونه های آن می توان به سیاه مشق های خوشنویسی در خط نستعلیق و شکسته و ثلث و امضاهایی که با خط طغری نوشته می شد و همچنین تزئین بناهایی که با خط کوفی معقلی(بنایی) تزئین میشد و... اشاره کرد که به حقیقت نمونه های زیبا و جاودانه از تایپوگرافی با خط فارسی هستند که واقعاً در نوع خود بی نظیر هستند...
نمونه خط معقلی(کوفی بنایی)
در ادامه مبحث تایپوگرافی به گونه های مختلف تایپوگرافی می پردازیم و نمونه هایی از این دست را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
در مورد گونه های مختلف تایپو گرافی نمی توان دسته بندی مطلق و خاصی را مطرح کرد ، زیرل هر طراح گرافیک به فراخور ذهن خود و آموخته ها و پیشینه خود دست به تجربه در این وادی می زند و گونه ای را به وجود می آورد.
در مبحث قبل مطرح کردیم که آیا خوشنویسی ، طراحی حروف، نقاشی خط و ... ارتباطی با تایپوگرافی دارند؟
در اینجا به تفصیل به این سوال پاسخ خواهیم داد که هنر تایپوگرافی بسیار گسترده است و به فراخور این گستردگی به ابزارآلات فراوانی نیاز دارد.
مهمترین عنصر در تایپوگرافی فونت است و یا به تعبیر دیگر ، قالب اصلی در تایپو گرافی ، حروف است که اگر حروف نباشند ،تایپوگرافی معنایی پیدا نخواهد کرد.پس یک طراح گرافیک برای رسیدن به هنر تایپو گرافی باید حروف را خوب بشناسد و توانایی تجزیه و تحلیل ، تغییر ، تناسب و... را در حروف و بخصوص در فونت را دارا باشد که همین موضوع مستلزم آگاهی از فن طراحی حروف است.یک طراح گرافیک باید به علم طراحی حروف واقف باشد تا بتواند در تایپوگرافی به مانور روی فونت و خط بپردازد و به گونه ای که تحلیل می کند آن را تغییر داده و به تناسب دلخواه خود برساند.پس می توان گفت که طراحی حروف جزء لاینفک تایپوگرافی است.
در مورد خوشنویسی هم باید گفت که این هنر سنتی و قدیمی ایرانی-اسلامی ، به نوعی است که اگر یک طراح گرافیک از آن اطلاع داشته باشد و در مراحل بالا تر به آن تسلط پیدا کند ، به جرات می توان گفت که یک سر و گردن از طراحان دیگر بالاتر است و جلوه کار او بیشتر است.
اما دلیل این مطلب این است که اصولاً فونت های لاتین و حتی می توان گفت که فونت های فارسی از چارچوب بسته و محدودی لستفاده می کنند و اصولا در طراحی از 4 تا 5 خط کرسی فرضی فراتر نمی روند.اما در خوشنویسی به این گونه نیست و هنرمند به فراخور ترکیب و موقعیت حروف و حروف دیگری که در کنار حرف مورد نظر قرار می گیرد با توجه به تسلطی که در این هنر دارد ، قابلیت تغییر و متناسب کردن آن حرف را با حروف دیگر داراست و به راحتی توانایی تجزیه و تحلیل حروف را در ذهن دارد.
پس نتیجه می توان گرفت که دانستن و تسلط بر این هنر ، نقطه فوت بسیار بزرگی است که یک طراح گرافیک می تواند به آن مسلح باشد و نه تنها در بحث تایپوگرافی، که در دیگر شاخه های گرافیک مورد استفاده شخص قرار گیرد.
به عنوان مثال تی شرت های نیمانی یکی از نمونه های بارز تایپوگرافی با خط فارسی است.
نقاشی خط هم که تلفیقی از دو هنر خط و نقاشی است که استفاده از نقاشی و بخصوص تصویر سازی در یک اثر تایپوگرافی،همواره می تواند مکمل کار یک طراح باشد...
اما در مورد گونه های مختلف می توان اینگونه مطرح کرد که اصول تایپوگرافی بر چند قسم استوار است:
1-استفاده از یک یا چند حرف و یا یک کلمه به عنوان بیس کار و پردازش حروف و یا کلمه.
2-ایجاد تصویر با استفاده از یک و یا چند حرف و یا یک کلمه و پردازش تصویر و حرف یا کلمه.
3-بیان جمله و یک کلمه در کنار یک المان تصویری که بیان کننده آن المان و یا تعریفی از آن المان تصویری باشد.
4-استفاده از فونت با تغییراتی که طراح اعمال می کند به گونه ای که تداعی کننده آن فونت در ذهن بیننده باشد ولی شباهت زیادی به فونت مورد استفاده نداشته باشد.
5-استفاده از رنگ در یک اثر تایپوگرافی که بیانی از یک موضوع و یا یک جسم باشد ، بدون حضور جسم مورد نظر در اثر.
6-تعریف قالب و تجریه و تحلیل حروف و کلمات در قالب مورد نظر.
7-چیدمان عناصر نوشتاری مانند کلمات و جملات در کنار یک المان بصری ناقص که کامل کننده المان بصری یا تصویر مورد نظر باشد.
8-اضافه کردن و یا کم کردن جزئی کوچک به طوری که تغییری در فونت حاصل آید و ایجاد اثر با توجه به خصوصیات کار و تغییرات اعمال شده.
و...
همانطور که قبلاً گفتم تایپوگرافی دنیای گسترده ای دارد و در قالب چند تعریف و چند جمله نمی گنجد.
مطالب فوق تنها اشاره کوچکی به محتوای تایپوگرافی بود.
اگر ذهن یاری کرد حتماً در آینده به موارد ریزتر به صورت موشکافانه اشاره خواهم کرد.
به صحبت و تحلیل چند اثر تایپوگرافی میپردازیم که یک مقدار مطلب برای دوستان جا بیوفته...
اثر آفتاب آمد دلیل آفتاب
این اثر زیبا از بیژن صیفوری با خط نستعلیق نوشته شده و دارای نکاتی هست که به اون اشاره می کنم.
کلمه آفتاب به صورت عمودی نوشته شده و البته کمی مایل.نقطه حرف ب از داخل حرف ب جدا شده که کار رو کمی منحصر به فرد کرده.حروف کلمه آفتاب به گونه ای خاص با هم ترکیب شده که نظر ایجاد کننده اثر بوده ولی نکته اصلی این اثر ، اشاره به آفتاب است.اگر توجه به کلمه آفتاب داشته باشید ، این کلمه زرد است و دارای سایه؛ گویی که آفتاب بر آن تابیده و در پشتش سایه انداخته که همین موضوع به اثر زیبایی خاصی بخشیده است.
اثر بعدی هم از بیژن صیفوری است با عنوان مرده بدم زنده شدم که یکی از اشعار مولوی در دیوان شمس است...
به ترکیب کلمات و حروف دقت کنید.جمله مرده بدم در پشت و با رنگ تیره و جمله زنده شدم در جلو و با رنگ روشن ایجاد شده که تضاد را به خوبی انتقال می دهد و نشانی از تضاد معانی جملات نیز هست و ایگونه استفاده از جهت و رنگ ، زیبایی خاصی به کار بخشیده است.
اثر بعدی کاری از استاد رضا عابدینی هست که پوستر فیلم خواب خاک است.
فکر نمی کنم نیازی به توضیح داشته باشه ، کاربرد حروف به طور کامل در این اثر مشخص است...
اثر بعدی کاری از مسعود نجابتی است در مسابقه تایپوگرافی بوف کور که مربوط به صادق هدایت بود...
این هنرمند جمله ای از صادق هدایت رو در اثر خودش به کار برده ولی به جای الف های این اثر از تصویر ایستاده صادق هدایت استفاده کرده که می بینید.
منبع:iran-ps
یکی از اصطلاحاتی که تا کنون در زیر مجموعه های گرافیک بسیار شنیدیم ، عنوان تایپوگرافی هست...
اما تایپوگرافی چیست و حد و مرز آن چیست؟
آیا تایپوگرافی با طراحی حروف ،نقاشیخط ، خوشنویسی و... نسبتی دارد؟
تعاریف در مورد تاپوگرافی بسیار است و هر کس مطابق سلیقه خود به تعریف آن پرداخته ولی به نظر بنده:
تایپو گرافی عبارت است از هنر به کار بردن حروف و کلمات و اعداد و کلاً الفبا در هر غالب ، در یک اثر گرافیکی به صورتی که حالت و یا مفهومی را بیان می کند و یا حتی در غالبی صرفاً بیان یک تکنیک می کند و یا حتی صرفاً یک کار گرافیکی است که از لحاظ کمپزسیون و از لحاظ بصری دارای بار گرافیکی هست.
این هنر به عنوان یکی از مهمترین رشته های گرافیک از صدها سال پیش در اروپا مطرح بوده و یکی از مهمترین شاخه های هنر گرافیک است...
نمونه سیاه مشق با خط نستعلیق
وقتی صحبت از تایپوگرافی می شود ، برای عده ای ذهن ها به سمت نقاشی خط یا خط نقاشی ، یا به سمت حروف لاتین کشیده می شود در حالی که اولاً تایپوگرافی یک فضای گسترده است و نقاشی خط تنها گوشه ای از تایپوگرافی هست که در دوره معاصر به آن پرداخته شده و تایپوگرافی بسیار گسترده تر از نقاشی خط است و نکته دیگر آنکه با آنکه دهه هفتاد شمسی را دهه رشد تایپو گرافی فارسی می نامند و اوج شکوفایی این هنر در ایران در این دهه اتفاق افتاد
نمونه خط طغری
نمی توان گفت که این هنر صرفاً از حروف لاتین شروع شده و بعد وارد ایران شد و با حروف فارسی به آن پرداخته شد ، بلکه در گذشته هنر تایپوگرافی و البته نه با این عنوان در ایران و با حروف فارسی و یا عربی بسیار رایج بوده که از نمونه های آن می توان به سیاه مشق های خوشنویسی در خط نستعلیق و شکسته و ثلث و امضاهایی که با خط طغری نوشته می شد و همچنین تزئین بناهایی که با خط کوفی معقلی(بنایی) تزئین میشد و... اشاره کرد که به حقیقت نمونه های زیبا و جاودانه از تایپوگرافی با خط فارسی هستند که واقعاً در نوع خود بی نظیر هستند...
نمونه خط معقلی(کوفی بنایی)
در ادامه مبحث تایپوگرافی به گونه های مختلف تایپوگرافی می پردازیم و نمونه هایی از این دست را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
در مورد گونه های مختلف تایپو گرافی نمی توان دسته بندی مطلق و خاصی را مطرح کرد ، زیرل هر طراح گرافیک به فراخور ذهن خود و آموخته ها و پیشینه خود دست به تجربه در این وادی می زند و گونه ای را به وجود می آورد.
در مبحث قبل مطرح کردیم که آیا خوشنویسی ، طراحی حروف، نقاشی خط و ... ارتباطی با تایپوگرافی دارند؟
در اینجا به تفصیل به این سوال پاسخ خواهیم داد که هنر تایپوگرافی بسیار گسترده است و به فراخور این گستردگی به ابزارآلات فراوانی نیاز دارد.
مهمترین عنصر در تایپوگرافی فونت است و یا به تعبیر دیگر ، قالب اصلی در تایپو گرافی ، حروف است که اگر حروف نباشند ،تایپوگرافی معنایی پیدا نخواهد کرد.پس یک طراح گرافیک برای رسیدن به هنر تایپو گرافی باید حروف را خوب بشناسد و توانایی تجزیه و تحلیل ، تغییر ، تناسب و... را در حروف و بخصوص در فونت را دارا باشد که همین موضوع مستلزم آگاهی از فن طراحی حروف است.یک طراح گرافیک باید به علم طراحی حروف واقف باشد تا بتواند در تایپوگرافی به مانور روی فونت و خط بپردازد و به گونه ای که تحلیل می کند آن را تغییر داده و به تناسب دلخواه خود برساند.پس می توان گفت که طراحی حروف جزء لاینفک تایپوگرافی است.
در مورد خوشنویسی هم باید گفت که این هنر سنتی و قدیمی ایرانی-اسلامی ، به نوعی است که اگر یک طراح گرافیک از آن اطلاع داشته باشد و در مراحل بالا تر به آن تسلط پیدا کند ، به جرات می توان گفت که یک سر و گردن از طراحان دیگر بالاتر است و جلوه کار او بیشتر است.
اما دلیل این مطلب این است که اصولاً فونت های لاتین و حتی می توان گفت که فونت های فارسی از چارچوب بسته و محدودی لستفاده می کنند و اصولا در طراحی از 4 تا 5 خط کرسی فرضی فراتر نمی روند.اما در خوشنویسی به این گونه نیست و هنرمند به فراخور ترکیب و موقعیت حروف و حروف دیگری که در کنار حرف مورد نظر قرار می گیرد با توجه به تسلطی که در این هنر دارد ، قابلیت تغییر و متناسب کردن آن حرف را با حروف دیگر داراست و به راحتی توانایی تجزیه و تحلیل حروف را در ذهن دارد.
پس نتیجه می توان گرفت که دانستن و تسلط بر این هنر ، نقطه فوت بسیار بزرگی است که یک طراح گرافیک می تواند به آن مسلح باشد و نه تنها در بحث تایپوگرافی، که در دیگر شاخه های گرافیک مورد استفاده شخص قرار گیرد.
به عنوان مثال تی شرت های نیمانی یکی از نمونه های بارز تایپوگرافی با خط فارسی است.
نقاشی خط هم که تلفیقی از دو هنر خط و نقاشی است که استفاده از نقاشی و بخصوص تصویر سازی در یک اثر تایپوگرافی،همواره می تواند مکمل کار یک طراح باشد...
اما در مورد گونه های مختلف می توان اینگونه مطرح کرد که اصول تایپوگرافی بر چند قسم استوار است:
1-استفاده از یک یا چند حرف و یا یک کلمه به عنوان بیس کار و پردازش حروف و یا کلمه.
2-ایجاد تصویر با استفاده از یک و یا چند حرف و یا یک کلمه و پردازش تصویر و حرف یا کلمه.
3-بیان جمله و یک کلمه در کنار یک المان تصویری که بیان کننده آن المان و یا تعریفی از آن المان تصویری باشد.
4-استفاده از فونت با تغییراتی که طراح اعمال می کند به گونه ای که تداعی کننده آن فونت در ذهن بیننده باشد ولی شباهت زیادی به فونت مورد استفاده نداشته باشد.
5-استفاده از رنگ در یک اثر تایپوگرافی که بیانی از یک موضوع و یا یک جسم باشد ، بدون حضور جسم مورد نظر در اثر.
6-تعریف قالب و تجریه و تحلیل حروف و کلمات در قالب مورد نظر.
7-چیدمان عناصر نوشتاری مانند کلمات و جملات در کنار یک المان بصری ناقص که کامل کننده المان بصری یا تصویر مورد نظر باشد.
8-اضافه کردن و یا کم کردن جزئی کوچک به طوری که تغییری در فونت حاصل آید و ایجاد اثر با توجه به خصوصیات کار و تغییرات اعمال شده.
و...
همانطور که قبلاً گفتم تایپوگرافی دنیای گسترده ای دارد و در قالب چند تعریف و چند جمله نمی گنجد.
مطالب فوق تنها اشاره کوچکی به محتوای تایپوگرافی بود.
اگر ذهن یاری کرد حتماً در آینده به موارد ریزتر به صورت موشکافانه اشاره خواهم کرد.
به صحبت و تحلیل چند اثر تایپوگرافی میپردازیم که یک مقدار مطلب برای دوستان جا بیوفته...
اثر آفتاب آمد دلیل آفتاب
این اثر زیبا از بیژن صیفوری با خط نستعلیق نوشته شده و دارای نکاتی هست که به اون اشاره می کنم.
کلمه آفتاب به صورت عمودی نوشته شده و البته کمی مایل.نقطه حرف ب از داخل حرف ب جدا شده که کار رو کمی منحصر به فرد کرده.حروف کلمه آفتاب به گونه ای خاص با هم ترکیب شده که نظر ایجاد کننده اثر بوده ولی نکته اصلی این اثر ، اشاره به آفتاب است.اگر توجه به کلمه آفتاب داشته باشید ، این کلمه زرد است و دارای سایه؛ گویی که آفتاب بر آن تابیده و در پشتش سایه انداخته که همین موضوع به اثر زیبایی خاصی بخشیده است.
اثر بعدی هم از بیژن صیفوری است با عنوان مرده بدم زنده شدم که یکی از اشعار مولوی در دیوان شمس است...
به ترکیب کلمات و حروف دقت کنید.جمله مرده بدم در پشت و با رنگ تیره و جمله زنده شدم در جلو و با رنگ روشن ایجاد شده که تضاد را به خوبی انتقال می دهد و نشانی از تضاد معانی جملات نیز هست و ایگونه استفاده از جهت و رنگ ، زیبایی خاصی به کار بخشیده است.
اثر بعدی کاری از استاد رضا عابدینی هست که پوستر فیلم خواب خاک است.
فکر نمی کنم نیازی به توضیح داشته باشه ، کاربرد حروف به طور کامل در این اثر مشخص است...
اثر بعدی کاری از مسعود نجابتی است در مسابقه تایپوگرافی بوف کور که مربوط به صادق هدایت بود...
این هنرمند جمله ای از صادق هدایت رو در اثر خودش به کار برده ولی به جای الف های این اثر از تصویر ایستاده صادق هدایت استفاده کرده که می بینید.
منبع:iran-ps