آيا اسلام با آزادي دختر و پسر مخالف است؟
اسلام به اهميت و ارزش فوق العاده ي پاکي و سلامت شخصيت دختر و پسر و لزوم رعايت حقوق فرد و جامعه در ارتباط ها، نگاه ها، شنيدن ها و مکالمات مستمر تأکيد دارد و به هيچ عنوان راضي نمي شود که حريم قدسي دختر، خدشه بردارد يا پسر از دايره عفت و پاکي خارج شود. اما دنياي امروز، تحت تأثير فرهنگ غربي، به نام آزادي (و صريح تر بگويم» «آزادي و روابط»)، روح پاک جوانان دختر و پسر را سرگردان و گرفتار هيجانات بيهوده مي کند. آزادي مورد نظر هم به جاي اينکه به شکفتن استعدادها و خلاقيت ها کمک کند، موجب هدر رفتن نيروها و استعدادهاي شاداب جواني شده و جوانان را از دايره زندگي و انديشه متعادل، خارج ساخته است.
دختري که از آغوش خانواده بيرون مي آيد، به کجا روي بياورد تا به دام سودجوياني که عواطف پاک و دل ساده و آرزوهاي انساني او را به بازي مي گيرند، نيفتد و سرنوشت و شخصيت و سلامتي اش به خطر نيفتد؟
برخي از سنتها و آداب اجتماعي ما که جوانان را از اجتماعي شدن، ارتقاي شخصيت علمي - فرهنگي و انتخاب گروه هم سالان هم فکر و همسر مناسب بازداشته اند، نه ديني و نه منطقي اند؛ اما در عين حال، کنار گذاشتن تمامي سنتها و پذيرش بي قيد و شرط فرهنگ حاکم بر جهان پيشرفته نيز رفتار عاقلانه اي به نظر نمي رسد.
فرهنگ غربي، خواسته يا ناخواسته، به نام آزادي و در راه رسيدن به آن، فضاي جامعه را ناامن و کانون خانواده را متزلزل نموده است. در چنين فضايي هيجانات کاذب و عطش کام جويي ها، فرصت انديشيدن و خلوت معنوي و لذت رفتارهاي اخلاقي و خويشتن داري عفيفانه را از انسان گرفته است.
در اين جوامع، بر اثر بي بندوباري ها و تلاش هاي دائمي شهروندان براي رسيدن به منافع و رفاه بيشتر و ناديده انگاشتن حريم هاي انساني و پيام هاي انبيا، هر روز، جنايات تازه اي در شرف تکوين است که عشق هاي دروغين خياباني دوستي ها و ارتباط هاي کوچه و بازاري، تنها نقطه هاي آغاز آن شمرده مي شوند.
اسلام به اهميت و ارزش فوق العاده ي پاکي و سلامت شخصيت دختر و پسر و لزوم رعايت حقوق فرد و جامعه در ارتباط ها، نگاه ها، شنيدن ها و مکالمات مستمر تأکيد دارد و به هيچ عنوان راضي نمي شود که حريم قدسي دختر، خدشه بردارد يا پسر از دايره عفت و پاکي خارج شود. اما دنياي امروز، تحت تأثير فرهنگ غربي، به نام آزادي (و صريح تر بگويم» «آزادي و روابط»)، روح پاک جوانان دختر و پسر را سرگردان و گرفتار هيجانات بيهوده مي کند. آزادي مورد نظر هم به جاي اينکه به شکفتن استعدادها و خلاقيت ها کمک کند، موجب هدر رفتن نيروها و استعدادهاي شاداب جواني شده و جوانان را از دايره زندگي و انديشه متعادل، خارج ساخته است.
دختري که از آغوش خانواده بيرون مي آيد، به کجا روي بياورد تا به دام سودجوياني که عواطف پاک و دل ساده و آرزوهاي انساني او را به بازي مي گيرند، نيفتد و سرنوشت و شخصيت و سلامتي اش به خطر نيفتد؟
برخي از سنتها و آداب اجتماعي ما که جوانان را از اجتماعي شدن، ارتقاي شخصيت علمي - فرهنگي و انتخاب گروه هم سالان هم فکر و همسر مناسب بازداشته اند، نه ديني و نه منطقي اند؛ اما در عين حال، کنار گذاشتن تمامي سنتها و پذيرش بي قيد و شرط فرهنگ حاکم بر جهان پيشرفته نيز رفتار عاقلانه اي به نظر نمي رسد.
فرهنگ غربي، خواسته يا ناخواسته، به نام آزادي و در راه رسيدن به آن، فضاي جامعه را ناامن و کانون خانواده را متزلزل نموده است. در چنين فضايي هيجانات کاذب و عطش کام جويي ها، فرصت انديشيدن و خلوت معنوي و لذت رفتارهاي اخلاقي و خويشتن داري عفيفانه را از انسان گرفته است.
در اين جوامع، بر اثر بي بندوباري ها و تلاش هاي دائمي شهروندان براي رسيدن به منافع و رفاه بيشتر و ناديده انگاشتن حريم هاي انساني و پيام هاي انبيا، هر روز، جنايات تازه اي در شرف تکوين است که عشق هاي دروغين خياباني دوستي ها و ارتباط هاي کوچه و بازاري، تنها نقطه هاي آغاز آن شمرده مي شوند.