Miss zahra
متخصص بخش تکنولوژی
تکنولوژی آموزشی یعنی چه؟
فن آوری یعنی چه؟
![21.png 21.png](http://iranjoman.com/data/attachments/34/34525-ae1cbcaabf33b4bb6222608954e62a0a.jpg)
صفحه کلید و کابل و موشواره و مانیتور؟
میز کامپیوتر و دستگاه جوش و میز نور؟
یا اپک و اورهد و تخته ی هوشمند؟
کار با اینها را بلد هستید؟
به آرمان شهر دانش و فرهنگ خوش آمدید! و اگه با نرم افزار و سخت افزار و آفیس و ویندوز و فتوشاپ آشنا نیستید خوب نیست!
اگه حتی یکبار هم پای کامپیوتر ننشسته اید که فاجعه است!
این به این معنی است که با تکنولوژی قهر هستید و مجبورید به تخته سیاه و گچ تکیه کنید و حنجره ی خود را خسته کنید!
اگه از حداقل فن آوری برخوردار نیستید، حق دارید که خودتان را وارد این بحث نکنید! اما، یک لحظه توجه نمایید، فقط و فقط یک لحظه!
شاید شما تکنولوژیست هستید، اما آگاه نیستید! …
یک بار هم که شده با ما همراه شوید، فقط یک بار، قول می دهم که دیدگاهتان را دگرگون نمایید!
درست است که با تکنولوژی آشنا نیستید، این به این معنی نیست که با تکنولوژی آموزشی هم بیگانه باشید!
به شما می گویم که:
چه بسا، بارها و بارها از فن آوری آموزشی استفاده کرده اید و بی خبر بوده اید!
مثال:
قرار است جمع و تفریق را به شاگردانم آموزش دهم!
عدد ۲ را پای تخته می نویسم!
به بچه ها حالی می کنم که این یعنی “دو تا”
فکر می کنید چکار کرده ام؟
من تلاش کردم تا یک مفهوم ذهنی را به بچه ها بفهمانم!
(((مفهوم ذهنی!!!)))
به نظر شما چقدر موفق هستم؟
حالا یک عدد “۲″ را با یک عدد “۳″ جمع می بندم!
چی شد؟
یک مفهوم ذهنی که به خودی خود پیچیده بود با یک مفهوم ذهنی دیگر گرد می آید.
به نظر شما، کودکان ما چقدر توانایی درک مفاهیم ذهنی را دارند؟
حال اگر یک عدد دیگر را اضافه کنم، چند در صد شاگردان را در یادگیری از دست داده ام؟
در یک شرایط عادی صد در صد!
یعنی هیچ!
این کلاس مخصوص فلاسفه است!
این فلاسفه اند که قادرند کلیات، علوم عقلی و مجردات را بخوبی درک نمایند، نه دانش آموزان مدرسه!
من به عنوان یک آموزگار، چکار کرده ام؟
بیایید به نانوایی برویم:
نانوایی!
۵۰۰۰ ریال پول داریم.
نان ۳۷۵ ریال است.
سریع حساب کنید: “چند نان می توانید بخرید؟”
اگر نتوانستید، پول را به شاگرد نانوایی بدهید.
او هم مانند دانش آموزان شما، شاگرد است.
اما با شاگردان شما فرق دارد!
کار او کاربردی است.
کار او یک نیاز است.
او با مفاهیم ذهنی سر و کار ندارد.
کار او با مفاهیم عینی، ملموس و پویا است.
مفاهیم عینی، قابل مشاهده، قابل لمس و دستکاری است.
مفاهیم عینی با حواس بشری ارتباط برقرار می نماید!
او بلافاصله و بدون تامل، تعدادی نان را به شما می دهد، اما برشی را هم به آن اضافه می کند.
اگر این برش را با ماشین حساب هم محاسبه و سپس وزن کنید،
کاملن
کاملن با بودجه ای که شما داشته اید، هم سان است.
داستان چیست؟
مشکل کجاست؟
تفاوت دانش آموز من با شاگرد نانوایی چیست؟
دانش آموز من با مفاهیم ذهنی سر و کار دارد.
شاگرد نانوایی با مفاهیم عینی سر و کار دارد.
دانش آموز من به محاسبه نیازی احساس نمی کند.
شاگرد نانوایی به محاسبه نیاز شدیدی احساس می کند.
دانش آموز من فقط با چشم و گوش به درس توجه می کند.
شاگرد نانوایی با تمام حواس به کار توجه می کند.
دانش آموز من با درس درگیر نیست.
شاگرد نانوایی با کار درگیر است.
دانش آموز من تجربه کسب نمی کند.
شاگرد نانوایی، هر لحظه تجربه ی جدیدی را کسب می کند.
“چه اتفاقی در نانوایی افتاده که در کلاس درس من، با تمام تلاش های من رخ نداده است؟”
می گویم:
خیلی ساده!
“تکنولوژی آموزشی”
با این حساب بیایید تکنولوژی آموزشی را تعریف کنیم!
“تکنولوژی آموزشی” یعنی “کاربردی نمودن” درس!
“تکنولوژی آموزشی” یعنی خارج کردن درس از “علم محض” و تبدیل آن به مفاهیم عینی!
تمام!
نه خبری از کامپیوتر هست و نه تکنولوژی و نه تخته ی هوشمند!
(اگر هم باشد چیزی بیش از ابزار نیستند.)
ولی، آیا ممکن است؟
آیا باید نانوایی را به کلاس ببرم؟
بله!
کار ساده ای است:
یک نیمکت را به نانوایی اختصاص بدهید، بچه ها به عنوان کاردستی، پول کاغذی، نان کاغذی و یا هر چیز دیگری را که لازم دارند، بسازند.
اگر امکان داشت از بیسکویت یا نان و چیزهای ساده و قابل خوردن در کلاس استفاده نمایید.
بچه ها، به خرید بروند، مقابل نیمکت بایستند و به تعدادی که شما سفارش نموده اید، خرید نمایند.
به خریدشان امتیاز بدهید.
گمان نمی کنم کار سختی باشد!
ساده است؛
اکنون شما یک “تکنولوژیست آموزشی” هستید.
از کلاس لذت ببرید.
اجازه بدهید دانش آموزان از کلاس لذت ببرند.
اگر فلسفه یا منطق درس می دهید، یا قضیه ی فیثاغورث یا ادبیات، یا هنر، …
گله نکنید که
تکنولوژی آموزشی در درس شما جایگاهی ندارد!
یا اینکه درس شما تنها و تنها با مفاهیم ذهنی سر و کار دارد!
این هنر شماست!
این فن معلمی شماست!
اینکه دنبال کاربردی کردن مفاهیم خود باشید.
حتی اگر شده، کلاس را با یک مثال کاربردی آغاز کنید، کافی است!
به دنبال راهکارهای کاربردی کردن درس خود باشید!
از جامعه الگو بگیرید!
از فرهنگ و هنر، … داستان ها، بازار، بازی های کودکانه … الگو بگیرید. کار سختی نیست!
من برای تدریس “تدوین فیلم” از ساده ترین شکل تکنولوژی آموزشی استفاده می کنم، بازی های دوران مدرسه … . به موضوع “توهم دلنشین” رجوع کنید!
بیاندیشیم!
چگونه می توانیم درس های خود را کاربردی نماییم؟
چگونه می توانیم از مفاهیم ذهنی فاصله بگیریم و درس خود را کاملن، عینی نماییم!
بیاندیشیم!
بسیار هم!