Miss zahra
متخصص بخش تکنولوژی
● درباره آثار دیجیتال، ویدیو آرت و چیدمان محمدرضا لاهوتی
محمدرضا لاهوتی، نمونه هایی از آخرین تجربیات خود را در سه حوزه «دیجیتال آرت» ، «انیستالیشن» و «ویدیوآرت »در گالری خاك به نمایش گذاشته است. او پس از كسب تجاربی در عرصه هایی همچون «فتوگرافیك» و ثبت ایده هایی كه بانور بر سیاهی نقش شده بود، این بار تصویری متفاوت از خود نشان داده است: روایت یك هنرمند «اندیشه نگار» با استفاده از آخرین قابلیت های بیان تصویری.
حدود ۲۰۰ سال است كه ما ایرانیان به دنیای مدرن وارد شده ایم. در این مدت، كوشش های بسیاری از سوی ما صورت گرفته تا از روند حركت دنیای امروز باز نمانده و در نتیجه احساس عقب ماندگی نكنیم. چرا كه ما ایرانیان حس عقب ماندگی را اصلاً نمی پسندیم. چند حادثه، ضرورت هوشیاری ما را به ما گوشزد كرد: نخستین ضربه ای كه به ماوارد شد و پدران ما را به این درك تلخ رساند كه از دنیا عقب افتاده ایم به جنگ عباس میرزا در مقابل سپاه روس مربوط می شود؛ همان شكست تلخی كه به ما فهماند كه بیخود باد به غبغب می اندازیم و باید خود را بیشتر در یابیم!
آن شكست كوچك ما را از غفلتی بزرگ آگاه ساخت. نوعی آگاهی كه در زیر لایه های جامعه ایرانی ۲۰۰ سال پیش مانند یك نور خفیف سوسو می زد با میرزا تقی خان امیر كبیر و كمی بعد با انقلاب مشروطه و پس از آن با نهضت ملی كردن صنعت نفت و در نهایت با انقلاب اسلامی اعماق جامعه ایرانی معاصر را در نوردید.
به موازات این جریان ها، چیزهایی مانند روزنامه، تلگراف، تلفن، رادیو، كاست و ضبط صوت، دوربین، سینما، تلویزیون، ویدیو، كامپیوتر، پست الكترونیك، وب و ... به درون زندگی ما راه یافتند. ایرانیان در ۲۰۰ سال گذشته بسیار كوشیده اند، بسیار به پیش تاخته و البته هنوز بسیار كمبود ها نیز بر سر راه خود می شناسند.
همه فراز و نشیب های این راه ۲۰۰ سال برای پر كردن فاصله ای بوده كه ایرانی میان خود و دنیا احساس می كرده است. در راستای چنین هدفی، هم اكنون و برای نخستین بار ایرانیان صاحب جمعیتی شده اند كه حدود ۹۵ درصد جوانان اش با سواد و بیش از دو میلیون دانشجو و بیش از چهار میلیون فارغ التحصیل دانشگاهی وحدود ۲۰ میلیون دانش آموز دارد. چنین ظرفیتی در منطقه ای كه در آن زندگی می كنیم، هیچ بدیلی ندارد.
مطالعات كارشناسان ناظر بر این نكته است كه امروزه پدیده ای موسوم به «طبقه متوسط شهرنشین»، تعیین كننده ترین عامل در تحولات عظیم اجتماعی به حساب می آید و در ۵۰ سال گذشته، ایران بیشترین رشد را از این نظر داشته است. در این مدت، جامعه ما شاهد تحولی عظیم موسوم به «رشد ارتباطات» نیز بوده است. پدیده ارتباطات، فاصله و شكاف بسیاری با گذشته ایجاد می كند. این شكاف هرچه عمیق تر باشد به معنای دسترسی بیشتر به قابلیت های ارتباطی و رسانه ای است. حضور امكانات و بسترهای مدرن ارتباطی و رسانه ای بر ساختار ذهنی و مؤلفه های خلاقه هنرمندان نیز تأثیر دارد.
حالا دیگر داستان هایی كه به علت مثلاً نبود «تلفن» در یك جامعه كوچك روستایی رخ می دهد، برای همه نا آشنا و به تعبیری نوستالوژیك و خاطره انگیز است. كما این كه كودك فیلم معروف «خانه دوست كجاست» اگر تنها یك تماس تلفنی كوتاه بادوستش برقرار می كرد و به او می گفت كه كتابش نزد اوست، اصلاً چنین فیلمی و چنان داستان و ماجراهایی رخ نمی داد. داستان فیلم به زمانی اشاره می كند كه در آن روستا هنوز تلفن نیامده است. بدیهی است كه هنرمند ساكن در چنان روستایی، نمی تواند به هنر «ویدیوآرت» بیندیشد. به جرأت می توان گفت در این منطقه كمتر ملتی وجود دارد كه تا این میزان آدم های با سواد و شهرنشین داشته باشد. از نظر رشد صنعتی و مشاركت زنان در امور مختلف نیز در منطقه ای كه زندگی می كنیم، بسیار پیشرفته تر از دیگران هستیم. رسیدن به چنین قابلیت هایی ما را برای ورود به فرایند جهانی شدن GlodaliZ ation آماده تر می سازد.
محمدرضا لاهوتی، نمونه هایی از آخرین تجربیات خود را در سه حوزه «دیجیتال آرت» ، «انیستالیشن» و «ویدیوآرت »در گالری خاك به نمایش گذاشته است. او پس از كسب تجاربی در عرصه هایی همچون «فتوگرافیك» و ثبت ایده هایی كه بانور بر سیاهی نقش شده بود، این بار تصویری متفاوت از خود نشان داده است: روایت یك هنرمند «اندیشه نگار» با استفاده از آخرین قابلیت های بیان تصویری.
حدود ۲۰۰ سال است كه ما ایرانیان به دنیای مدرن وارد شده ایم. در این مدت، كوشش های بسیاری از سوی ما صورت گرفته تا از روند حركت دنیای امروز باز نمانده و در نتیجه احساس عقب ماندگی نكنیم. چرا كه ما ایرانیان حس عقب ماندگی را اصلاً نمی پسندیم. چند حادثه، ضرورت هوشیاری ما را به ما گوشزد كرد: نخستین ضربه ای كه به ماوارد شد و پدران ما را به این درك تلخ رساند كه از دنیا عقب افتاده ایم به جنگ عباس میرزا در مقابل سپاه روس مربوط می شود؛ همان شكست تلخی كه به ما فهماند كه بیخود باد به غبغب می اندازیم و باید خود را بیشتر در یابیم!
آن شكست كوچك ما را از غفلتی بزرگ آگاه ساخت. نوعی آگاهی كه در زیر لایه های جامعه ایرانی ۲۰۰ سال پیش مانند یك نور خفیف سوسو می زد با میرزا تقی خان امیر كبیر و كمی بعد با انقلاب مشروطه و پس از آن با نهضت ملی كردن صنعت نفت و در نهایت با انقلاب اسلامی اعماق جامعه ایرانی معاصر را در نوردید.
به موازات این جریان ها، چیزهایی مانند روزنامه، تلگراف، تلفن، رادیو، كاست و ضبط صوت، دوربین، سینما، تلویزیون، ویدیو، كامپیوتر، پست الكترونیك، وب و ... به درون زندگی ما راه یافتند. ایرانیان در ۲۰۰ سال گذشته بسیار كوشیده اند، بسیار به پیش تاخته و البته هنوز بسیار كمبود ها نیز بر سر راه خود می شناسند.
همه فراز و نشیب های این راه ۲۰۰ سال برای پر كردن فاصله ای بوده كه ایرانی میان خود و دنیا احساس می كرده است. در راستای چنین هدفی، هم اكنون و برای نخستین بار ایرانیان صاحب جمعیتی شده اند كه حدود ۹۵ درصد جوانان اش با سواد و بیش از دو میلیون دانشجو و بیش از چهار میلیون فارغ التحصیل دانشگاهی وحدود ۲۰ میلیون دانش آموز دارد. چنین ظرفیتی در منطقه ای كه در آن زندگی می كنیم، هیچ بدیلی ندارد.
مطالعات كارشناسان ناظر بر این نكته است كه امروزه پدیده ای موسوم به «طبقه متوسط شهرنشین»، تعیین كننده ترین عامل در تحولات عظیم اجتماعی به حساب می آید و در ۵۰ سال گذشته، ایران بیشترین رشد را از این نظر داشته است. در این مدت، جامعه ما شاهد تحولی عظیم موسوم به «رشد ارتباطات» نیز بوده است. پدیده ارتباطات، فاصله و شكاف بسیاری با گذشته ایجاد می كند. این شكاف هرچه عمیق تر باشد به معنای دسترسی بیشتر به قابلیت های ارتباطی و رسانه ای است. حضور امكانات و بسترهای مدرن ارتباطی و رسانه ای بر ساختار ذهنی و مؤلفه های خلاقه هنرمندان نیز تأثیر دارد.
حالا دیگر داستان هایی كه به علت مثلاً نبود «تلفن» در یك جامعه كوچك روستایی رخ می دهد، برای همه نا آشنا و به تعبیری نوستالوژیك و خاطره انگیز است. كما این كه كودك فیلم معروف «خانه دوست كجاست» اگر تنها یك تماس تلفنی كوتاه بادوستش برقرار می كرد و به او می گفت كه كتابش نزد اوست، اصلاً چنین فیلمی و چنان داستان و ماجراهایی رخ نمی داد. داستان فیلم به زمانی اشاره می كند كه در آن روستا هنوز تلفن نیامده است. بدیهی است كه هنرمند ساكن در چنان روستایی، نمی تواند به هنر «ویدیوآرت» بیندیشد. به جرأت می توان گفت در این منطقه كمتر ملتی وجود دارد كه تا این میزان آدم های با سواد و شهرنشین داشته باشد. از نظر رشد صنعتی و مشاركت زنان در امور مختلف نیز در منطقه ای كه زندگی می كنیم، بسیار پیشرفته تر از دیگران هستیم. رسیدن به چنین قابلیت هایی ما را برای ورود به فرایند جهانی شدن GlodaliZ ation آماده تر می سازد.
(1)