Miss zahra
متخصص بخش تکنولوژی
نوشته شده توسط:
[h=3]تلخیصی از جلد سوم مجموعه ی غرب از رویا تا واقعیت، صص 1 تا 60[h=3]منجی تکنولوژیکال!نیل پستمنتکنولوژی، محصول نگرشی است که وجود نظم و معنای تعالیبخش در آن انکار شده است. به بیان دیگر، گرایش تکنولوژی جدید به این سمت است که به یک بخش از مردم توجه کند و به گروههای دیگر آسیب بزند. جورج اورول گفته بود که انسانهای متوسط امروزی تقریبا به همان زودباوری انسانهای متوسط قرون وسطا هستند. در قرون وسطا، مردم به حاکمیت همه جانبه مذهبشان تحت هر شرایطی اعتقاد داشتند و امروزه ما هم به حاکمیت همه جانبه علم تحت هر شرایطی معتقد هستیم.پنج نکته درباره ی تکنولوژی
نیل پستمننکته ی اول: بهترین شیوه طرح این ایده، پرداختن به این موضوع باشد که اهمیت و ارزش پرسشی که میگوید: تکنولوژی جدید چه میتواند کند؟ کمتر از پرسش دیگری است که میگوید: تکنولوژی جدید چه نمیتواند بکند؟ و قطعا پرسش آخر، مهمتر است؛ زیرا کمتر طرح شده است.نکته ی دوم: سخن اینجاست که در کنار منافعی که به یک گروه میرسد و ضررهایی که به گروهی دیگر وارد میشود، این پرسشهای اساسی مطرح است. بنابراین، نکته دوم چنین شد که همواره در تحولات تکنولوژیک، یک طرف، ذی نفع و طرف دیگر، بازنده استنکته ی سوم: هر تکنولوژی، فلسفهای دارد که در وادار کردن مردم به نوع خاصی از تفکر، شیوه استفاده از اعضا و جوارح، شیوه قانونمند کردن جهان، تقویت بعضی حسهای انسانی و فروکش کردن برخی تمایلات فکری و اجتماعی تأثیر دارد و به نوعی، پشتوانه آن به شمار میرود.نکته ی چهارم:
تغییرات تکنولوژیکی، خاصیت تقویتکنندگی ندارند، بلکه توازن اکولوژیکی را بر هم میزنند. باید در قبال ابداع های فنی، محتاطانه پیش برویم. نتایج و آثار این تحولات، همواره گسترده و در بیشتر موارد، پیشبینی ناشدنی و تغییرناپذیرند.نکته ی پنجم: تکنولوژی، دوستدار اسطوره ای شدن است. در توضیح این نکته باید گفت، فناوری امروز میخواهد بخشی از نظم طبیعی جهان شمرده شود و بر همین اساس، زندگی ما را بیش از آنچه برای ما ضرورت دارد، زیر نفوذ و سیطره خود درآورد.مدرنیته از نگاه چارلز تیلورمارک سارجنتتیلور، یکی از متقدمین نقد مدرنیسم است. در مقاله ی مزبور، اثر معروف او به نام توهم های اجتماعی مدرن معرفی گردیده است. وی در اثر مذکور به مقایسه مبادی اخلاقی سنّت در قیاس با مدرنیسم میپردازد.به باور وی، مدرنیته، ملغمهای است که از نظر تاریخی، مسبوق به سابقه نبوده است و از عملها و فرمهای نهادی جدید مانند علم، تکنولوژی، تولید و شهرسازی صنعتی، شیوههای جدید زندگی اعم از فردگرایی، سکولاریسم و عقلانیت ابزارگرایانه و معضلهای اجتماعی شامل از خود بیگانگی، فقدان معنا، احساس فروپاشی قریبالوقوع اجتماعی تشکیل شده است.جبر تکنولوژیک و فلسفه آموزشنیل پستمنمنظور از تکنولوژی در این مقاله، نظامی از اعتقادات است که متشکل از جهان اندیشه های تکنولوژیک است مبنی بر اینکه همه ما با تمام هوشمندی خود بر این نکته متمرکز شویم که تکنولوژی چه کار هایی میتواند انجام دهد و هیچ کس نباید به این فکر کند که تکنولوژی چه کارهایی نمیتواند انجام دهد.پستمن در این مقاله می گوید مهمترین نکته این است که شیفتگی و علاقه ما به تکنولوژی، ما را نسبت به اینکه آموزش با چه هدفی باید صورت گیرد، گمراه کرده است. ما در امریکا، آموزش فرزندان خود را با توسعه آنچه تکنولوژیهای آموزش نامیده میشود، بهبود میبخشیم. در حال حاضر، استفاده از کامپیوتر در کلاسهای درس، ضروری به نظر میرسد، همان گونه که در گذشته، استفاده از تلویزیونهای مداربسته و فیلم در مدارس، ضروری به نظر میرسید. در جواب به این پرسش که چرا باید این کار را بکنیم؟ گفته میشود: تا آموزش را کارآتر و جذابتر کنیم. تأملی درباره علم و تکنولوژی مدرنکنفرانس بینالمللی بحران در علوم مدرن، مالزی 1986با توجه به ماهیت مخرّب علم و تکنولوژی فعلی و این حقیقت که کشورهای صنعتی و شرکتهای چندملیتی آن را کنترل و مدیریت میکنند، ضروری است کشورهای جهان سوم، مبنای محلی خاص خود را برای تولید، استفاده و توزیع علم و تکنولوژی ایجاد کنند. کشورهای جهان سوم باید در این دوره با یکدیگر همکاری کنند. علاوه بر این، باید به طور کلی در مفهوم انتقال تکنولوژی و واردات علم از غرب تجدید نظر کرد. انسان مدرن در جستوجوی معناکارل گوستاو یونگانسان مدرن در کنار جهان قرار دارد، نسبت به گذشته و تاریخ احساس بینیازی میکند و خود را در نقطه اوج و کمال میبیند. از نگاه او، گذشته، متروک است و همین غرور فریبنده سبب شده است انسان مدرن از دین و اعتقادات فاصله بگیرد و به آرمانهایی چون توسعه تکنولوژی، دموکراسی اجتماعی و تضمین منافع اقتصادی دل ببندد. تحولاتی چون احساس پوچی از درون و رخ دادن جنگ جهانی در بیرون سبب شد تا این انسان در وضعیت بیاطمینانی قرار گیرد.انسانی که وی را مدرن میخوانیم ـ یعنی انسانی که نسبت به زمان حاضر، بیواسطه، آگاه است ـ به هیچوجه انسان معتدلی نیست. او بیشتر مثل انسانی میماند که روی قلهای ایستاده است و خود را کاملاً جدا از جهان میداند و در جایی قرار دارد که آینده بیپایان پیش روی اوست و بالای سرش آسمانها هستند و در پایین، همه بشریت با تاریخی آکنده از همه ابهامهای مربوط به دوران باستان قرار دارد.
به اعتقاد نویسنده، راه برون رفت از این وضعیت، توجه دوباره انسان به ارزش های دینی است. البته نه آن دین مادی شده انسان مدرن، بلکه دینی که منشأ الهام و فیض الهی باشد.
[h=3]تلخیصی از جلد سوم مجموعه ی غرب از رویا تا واقعیت، صص 1 تا 60[h=3]منجی تکنولوژیکال!نیل پستمنتکنولوژی، محصول نگرشی است که وجود نظم و معنای تعالیبخش در آن انکار شده است. به بیان دیگر، گرایش تکنولوژی جدید به این سمت است که به یک بخش از مردم توجه کند و به گروههای دیگر آسیب بزند. جورج اورول گفته بود که انسانهای متوسط امروزی تقریبا به همان زودباوری انسانهای متوسط قرون وسطا هستند. در قرون وسطا، مردم به حاکمیت همه جانبه مذهبشان تحت هر شرایطی اعتقاد داشتند و امروزه ما هم به حاکمیت همه جانبه علم تحت هر شرایطی معتقد هستیم.پنج نکته درباره ی تکنولوژی
نیل پستمننکته ی اول: بهترین شیوه طرح این ایده، پرداختن به این موضوع باشد که اهمیت و ارزش پرسشی که میگوید: تکنولوژی جدید چه میتواند کند؟ کمتر از پرسش دیگری است که میگوید: تکنولوژی جدید چه نمیتواند بکند؟ و قطعا پرسش آخر، مهمتر است؛ زیرا کمتر طرح شده است.نکته ی دوم: سخن اینجاست که در کنار منافعی که به یک گروه میرسد و ضررهایی که به گروهی دیگر وارد میشود، این پرسشهای اساسی مطرح است. بنابراین، نکته دوم چنین شد که همواره در تحولات تکنولوژیک، یک طرف، ذی نفع و طرف دیگر، بازنده استنکته ی سوم: هر تکنولوژی، فلسفهای دارد که در وادار کردن مردم به نوع خاصی از تفکر، شیوه استفاده از اعضا و جوارح، شیوه قانونمند کردن جهان، تقویت بعضی حسهای انسانی و فروکش کردن برخی تمایلات فکری و اجتماعی تأثیر دارد و به نوعی، پشتوانه آن به شمار میرود.نکته ی چهارم:
تغییرات تکنولوژیکی، خاصیت تقویتکنندگی ندارند، بلکه توازن اکولوژیکی را بر هم میزنند. باید در قبال ابداع های فنی، محتاطانه پیش برویم. نتایج و آثار این تحولات، همواره گسترده و در بیشتر موارد، پیشبینی ناشدنی و تغییرناپذیرند.نکته ی پنجم: تکنولوژی، دوستدار اسطوره ای شدن است. در توضیح این نکته باید گفت، فناوری امروز میخواهد بخشی از نظم طبیعی جهان شمرده شود و بر همین اساس، زندگی ما را بیش از آنچه برای ما ضرورت دارد، زیر نفوذ و سیطره خود درآورد.مدرنیته از نگاه چارلز تیلورمارک سارجنتتیلور، یکی از متقدمین نقد مدرنیسم است. در مقاله ی مزبور، اثر معروف او به نام توهم های اجتماعی مدرن معرفی گردیده است. وی در اثر مذکور به مقایسه مبادی اخلاقی سنّت در قیاس با مدرنیسم میپردازد.به باور وی، مدرنیته، ملغمهای است که از نظر تاریخی، مسبوق به سابقه نبوده است و از عملها و فرمهای نهادی جدید مانند علم، تکنولوژی، تولید و شهرسازی صنعتی، شیوههای جدید زندگی اعم از فردگرایی، سکولاریسم و عقلانیت ابزارگرایانه و معضلهای اجتماعی شامل از خود بیگانگی، فقدان معنا، احساس فروپاشی قریبالوقوع اجتماعی تشکیل شده است.جبر تکنولوژیک و فلسفه آموزشنیل پستمنمنظور از تکنولوژی در این مقاله، نظامی از اعتقادات است که متشکل از جهان اندیشه های تکنولوژیک است مبنی بر اینکه همه ما با تمام هوشمندی خود بر این نکته متمرکز شویم که تکنولوژی چه کار هایی میتواند انجام دهد و هیچ کس نباید به این فکر کند که تکنولوژی چه کارهایی نمیتواند انجام دهد.پستمن در این مقاله می گوید مهمترین نکته این است که شیفتگی و علاقه ما به تکنولوژی، ما را نسبت به اینکه آموزش با چه هدفی باید صورت گیرد، گمراه کرده است. ما در امریکا، آموزش فرزندان خود را با توسعه آنچه تکنولوژیهای آموزش نامیده میشود، بهبود میبخشیم. در حال حاضر، استفاده از کامپیوتر در کلاسهای درس، ضروری به نظر میرسد، همان گونه که در گذشته، استفاده از تلویزیونهای مداربسته و فیلم در مدارس، ضروری به نظر میرسید. در جواب به این پرسش که چرا باید این کار را بکنیم؟ گفته میشود: تا آموزش را کارآتر و جذابتر کنیم. تأملی درباره علم و تکنولوژی مدرنکنفرانس بینالمللی بحران در علوم مدرن، مالزی 1986با توجه به ماهیت مخرّب علم و تکنولوژی فعلی و این حقیقت که کشورهای صنعتی و شرکتهای چندملیتی آن را کنترل و مدیریت میکنند، ضروری است کشورهای جهان سوم، مبنای محلی خاص خود را برای تولید، استفاده و توزیع علم و تکنولوژی ایجاد کنند. کشورهای جهان سوم باید در این دوره با یکدیگر همکاری کنند. علاوه بر این، باید به طور کلی در مفهوم انتقال تکنولوژی و واردات علم از غرب تجدید نظر کرد. انسان مدرن در جستوجوی معناکارل گوستاو یونگانسان مدرن در کنار جهان قرار دارد، نسبت به گذشته و تاریخ احساس بینیازی میکند و خود را در نقطه اوج و کمال میبیند. از نگاه او، گذشته، متروک است و همین غرور فریبنده سبب شده است انسان مدرن از دین و اعتقادات فاصله بگیرد و به آرمانهایی چون توسعه تکنولوژی، دموکراسی اجتماعی و تضمین منافع اقتصادی دل ببندد. تحولاتی چون احساس پوچی از درون و رخ دادن جنگ جهانی در بیرون سبب شد تا این انسان در وضعیت بیاطمینانی قرار گیرد.انسانی که وی را مدرن میخوانیم ـ یعنی انسانی که نسبت به زمان حاضر، بیواسطه، آگاه است ـ به هیچوجه انسان معتدلی نیست. او بیشتر مثل انسانی میماند که روی قلهای ایستاده است و خود را کاملاً جدا از جهان میداند و در جایی قرار دارد که آینده بیپایان پیش روی اوست و بالای سرش آسمانها هستند و در پایین، همه بشریت با تاریخی آکنده از همه ابهامهای مربوط به دوران باستان قرار دارد.
به اعتقاد نویسنده، راه برون رفت از این وضعیت، توجه دوباره انسان به ارزش های دینی است. البته نه آن دین مادی شده انسان مدرن، بلکه دینی که منشأ الهام و فیض الهی باشد.