داشتن يک زندگي موفق همراه با شادابي و نشاط آرزوي هر پدر و مادر مي باشد. قرآن کريم به عنوان کتاب هدايت و سعادت بشر «إِنَّ هَذَا القُرآنَ يَهدِي لِلَّتِي هِيَ أَقوَمُ»(1) در آيات فراواني به موضوع خانواده که از شئون مهم يک انسان مي باشد پرداخته و اصول تربيتي آن را بيان مي نمايد از جمله اصول مهم تربيتي خانواده در قرآن کريم اصل حفظ اقتدار و استقلال مرد است، که آرامش همسر و فرزندان را به دنبال خواهد داشت.
در خانواده اي که از نظر قرآن کريم و اهل بيت(ع) مورد نظر و تأييد مي باشد رأي و نظر هر کدام از اعضاي خانواده از جايگاه خاص خود برخوردار بوده و احترام خود را دارا مي باشد اما مطابق آيات قرآن کريم و به علت ويژگي هاي خاصي که خداوند متعال در نهاد مرد قرار داده است، او را به عنوان سرپرست خانواده معرفي مي نمايد» الرِّجالَ قَوَّامونَ عَلَي النِّساء بِمَا فَضَّلَ اللهُ بَعضَهُم عَلَي بَعض...»(2) که البته اين سرپرستي به اين معنا نيست که در خانه، حرف، فقط حرف مرد باشد. بلکه سرپرست به معناي تکيه گاهي آرام و مطمئن براي ديگر اعضا خانواده در جهت رشد و تعالي همسر و فرزندان است.
همانطور که گفتيم اين وظيفه بر اساس ويژگيهاي فطري و ذاتي مرد به او عطا شده است به گونه اي که سرشت مرد اينگونه است که هم خودش سعي در حفظ اين اقتدار و استقلال، نموده و هم از خواهان حفظ آن از جانب ديگران، خصوصاً همسر و فرزندان مي باشد.
بنابراين وظيفه زن و فرزندان است که اولاً: اين اقتدار و استقلال را حق مسلم مرد دانسته و ثانياً: آنرا رعايت نمايند.
روشن است که هر کس براي تأمين نيازهاي ذاتي خود تلاش مي کند. مثلاً کودک نياز به بازي کردن دارد اگر اين نيازش را سرکوب کنيم و اجازه ندهيم، مقاومت نشان داده و داد مي زند. و يا در گوشه اي
از روي ترس افسرده مي نشيند. اگر اقتدار مرد نيز که از ويژگيهاي دروني اوست توسط فرزندان و مخصوصاً همسر حفظ و رعايت نشود مرد براي تأمين اين نياز دست به مقابله زده و از اهرمهايي مانند فرياد زدن استفاده نموده و يا خود خوري نموده و دچار خود کم بيني مي شود و بديهي است آثار مخرب اين عدم تأمين نياز، به همسر و فرزندان باز مي گردد. از جمله اينکه:
1. مرد نيز دست به مقابله مي زند و جواب رد به خواسته هاي همسر و فرزندان مي هد.
2. با پرخاشگري و عصبانيت و داد و فرياد مقابله به مثل مي کند.
3. بچه ها در امر تربيت دچار دوگانگي مي شوند. چون وقتي تکيه گاهي و اقتدار مرد توسط زن، رعايت نمي شود فرزندان نمي دانند در مسائل تربيتي خويش به چه کسي رجوع کنند. پدر يا مادر.
4. ممکن است بگوييد ما مرداني را مي شناسيم که با توجه به اينکه اين اصل براي آنان رعايت نمي شود باز آرام هستند. در جواب مي گوييم درست است در ظاهر آرامند اما واقعيت اين است که اين نياز همچنان باقي است و جايي که ديگران مثل اقوام و يا زنان ديگر استقلال و اقتدار او را رعايت مي کنند به همسر و فرزندان بي اعتماد شده و به سوي ديگران متمايل مي شود.
در خانواده اي که از نظر قرآن کريم و اهل بيت(ع) مورد نظر و تأييد مي باشد رأي و نظر هر کدام از اعضاي خانواده از جايگاه خاص خود برخوردار بوده و احترام خود را دارا مي باشد اما مطابق آيات قرآن کريم و به علت ويژگي هاي خاصي که خداوند متعال در نهاد مرد قرار داده است، او را به عنوان سرپرست خانواده معرفي مي نمايد» الرِّجالَ قَوَّامونَ عَلَي النِّساء بِمَا فَضَّلَ اللهُ بَعضَهُم عَلَي بَعض...»(2) که البته اين سرپرستي به اين معنا نيست که در خانه، حرف، فقط حرف مرد باشد. بلکه سرپرست به معناي تکيه گاهي آرام و مطمئن براي ديگر اعضا خانواده در جهت رشد و تعالي همسر و فرزندان است.
همانطور که گفتيم اين وظيفه بر اساس ويژگيهاي فطري و ذاتي مرد به او عطا شده است به گونه اي که سرشت مرد اينگونه است که هم خودش سعي در حفظ اين اقتدار و استقلال، نموده و هم از خواهان حفظ آن از جانب ديگران، خصوصاً همسر و فرزندان مي باشد.
بنابراين وظيفه زن و فرزندان است که اولاً: اين اقتدار و استقلال را حق مسلم مرد دانسته و ثانياً: آنرا رعايت نمايند.
روشن است که هر کس براي تأمين نيازهاي ذاتي خود تلاش مي کند. مثلاً کودک نياز به بازي کردن دارد اگر اين نيازش را سرکوب کنيم و اجازه ندهيم، مقاومت نشان داده و داد مي زند. و يا در گوشه اي
از روي ترس افسرده مي نشيند. اگر اقتدار مرد نيز که از ويژگيهاي دروني اوست توسط فرزندان و مخصوصاً همسر حفظ و رعايت نشود مرد براي تأمين اين نياز دست به مقابله زده و از اهرمهايي مانند فرياد زدن استفاده نموده و يا خود خوري نموده و دچار خود کم بيني مي شود و بديهي است آثار مخرب اين عدم تأمين نياز، به همسر و فرزندان باز مي گردد. از جمله اينکه:
1. مرد نيز دست به مقابله مي زند و جواب رد به خواسته هاي همسر و فرزندان مي هد.
2. با پرخاشگري و عصبانيت و داد و فرياد مقابله به مثل مي کند.
3. بچه ها در امر تربيت دچار دوگانگي مي شوند. چون وقتي تکيه گاهي و اقتدار مرد توسط زن، رعايت نمي شود فرزندان نمي دانند در مسائل تربيتي خويش به چه کسي رجوع کنند. پدر يا مادر.
4. ممکن است بگوييد ما مرداني را مي شناسيم که با توجه به اينکه اين اصل براي آنان رعايت نمي شود باز آرام هستند. در جواب مي گوييم درست است در ظاهر آرامند اما واقعيت اين است که اين نياز همچنان باقي است و جايي که ديگران مثل اقوام و يا زنان ديگر استقلال و اقتدار او را رعايت مي کنند به همسر و فرزندان بي اعتماد شده و به سوي ديگران متمايل مي شود.