• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

خودکشی

rahnama

پدر ایران انجمن
امروز حالم خوب نبود . در زمان استراحت این طنز را نوشتم و کلی خندیدم::giggle:


در ساحل کنار دریا نشسته و امواج را نگاه میکردم. خانواده ای کنار من نشسته بود. جوانی به آنان نزدیک شد. من زیاد توجه ای نکردم. یک دفعه باصدای فریاد مرد خانواده بسوی آنان برگشتم. داد می زد : آقا دختر من شما را دوست ندارد. دست از سر ما بردار.
جوان نگاهی کرد و با ناراحتی بطرف دریا رفت. من سریع دویدم و آن جوان را از دریا دور کردم. نشست و گفتم بشین بر میگردم. به خانواده نزدیک شدم. گفتم این جوان داشت خود را در دریا می انداخت. خواهش میکنم جواب درستی به ایشان بدهید. مرد خانواده که انسانی منطقی بود گفت: هم دخترم این جوان را دوست دارد و هم ما ولی مادرش ما را اذیت میکند.
برگشتم و جریان را به آن جوان گفتم و قرار شد مادرش را راضی کند.
از جوان پرسیدم وقتی پدر نامزدت جواب رد داد چرا بطرف دریا رفتی؟
گفت : به حدی حالم بد بود که میخواستم دست و صورتم را بشورم و بروم.؟؟؟؟
:غش2::غش2::غش2::غش2::غش2:

خانواده وقتی نوشته و ختده های من را دیدند گفتند: راهنما زمان مریضی هم دست از شوخی بر نمی داری؟
 
آخرین ویرایش:

rahnama

پدر ایران انجمن
این همه زحمت کشیدم این ظنز را نوشتم ولی عزیزان به سادگی از آن رد شدند.منم مجبور شدم دوباره تایپیکو بالا نگه دارم.
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری

گفت : به حدی حالم بد بود که میخواستم دست و صورتم را بشورم و بروم.؟؟؟؟
:غش2::غش2::غش2::غش2::غش2:

اولش جا خوردم یه پسر به خاطر دختر مورد علاقه اش بخواد بره دریا خودکشی کنه.

آخه دیگه توو این دور و زمونه هیش کی همچین کاریرو نمیکنه.نگو بنده خدا حالش خراب شده بود اما نه به خاطر فریاد بابای دختره...

فکر کنم گرمای اون منطقه حالش رو بد کرده بوده...
:خنده2::خنده2::خنده2:

ممنون بابا هوشنگ گلم.خیلی باحال بود......
:گل::گل::گل:
 

Mahdi Askari

مدير فنی
دمش گرم کار جالبی بوده
برو دست و صورت رو بشور یکی دیگه :غش2:

این حس طنز آقا هوشنگ منو مجبور می کنه یک شوخی دیگه بدم ایشون بنویسه :سوت:
 

Mehdi

متخصص بخش سخت افزار
:10: :10: :10:
اقا هوشنگ دستت طلا خیلی باحال بود فقط شرمنده من همین الان دیدم :نیش:
 

mitra mehr

متخصص بخش خانه و خانواده
:خنده2:آره بقول نگار جون منم تعجب کردم
جوان هم جوانهای قدیم:نیش:
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات
گفت : به حدی حالم بد بود که میخواستم دست و صورتم را بشورم و بروم.؟؟؟؟:غش2::غش2::غش2::غش2::غش2:

:خنده2: صورتشو بشوره !
دارم میخندم معلومه صورتش خیلی به پوست صورتش حساس بوده :بدجنس:
راستی ببخشید من هم الان این تاپیک رو دیدم :1:


خانواده وقتی نوشته و ختده های من را دیدند گفتند: راهنما زمان مریضی هم دست از شوخی بر نمی داری؟


امیدوارم همیشه و همیشه لبخند و سلامتی دو همراه همیشگیتون باشه :گل:
 

rahnama

پدر ایران انجمن
دمش گرم کار جالبی بوده
برو دست و صورت رو بشور یکی دیگه :غش2:

این حس طنز آقا هوشنگ منو مجبور می کنه یک شوخی دیگه بدم ایشون بنویسه :سوت:

ممنون از محبتی که بمن داری.باور کنید طنزهائی که من می نویسم در زمان خاصی است .باور کنید اگر بخواهم فی البداهه بنویسم نمی توانم.چشم هر وقت مسئله ای به ذهنم رسید با اطلاع قبلی می نویسم. موفقتر باشی.:گل:
 

Mahdi Askari

مدير فنی
اصلا قصد اجبار شما را ندارم
هر موقع که یک داستان مثل داستان چالش برانگیز :بدجنس: سری قبل برای بچه ها آماده کردید
بگید تا ...
اصلا نمی خواد بگید یک نسخه جدید بعد از آخرین شوخی بذارید
به بچه ها هم کاری نداشته باشید من مثل پلنگ پشتتان هستم :ترس:
:فرار:
:نیش:
 
بالا