1ـ تصمیمگیری برای انجام كارها
2ـ وعده و وعید و ثواب و عقاب
این ثوابها و وعدههای الهی به انسانهای خوب و صالح و عقابها و وعیدها به گنهكاران نشانه اختیار انسان است چرا كه اگر مجبور به افعال خود چه خوب و یا بد بودند نه آن خوب ارزش ثواب داشت و نه آن خطاها جای سرزنش و عقاب داشت.
3ـ احساس لذت در افعال خودمان
وقتی انسان نسبت به برخی افعال و اعمال خویش احساس خوشبختی و لذت میكند و یا از انسان بزرگواری كه اعمال شایسته انجام میدهد خوشش میآید و او را تكریم و احترام میكند همگی دلالت بر اختیار انسان در افعالش دارد چرا كه در جبر و اكراه لذت و خشنودی معنا ندارد.
4ـ شرم و پشیمانی از كارهای ناشایست و بد
زاری ما شد دلیل اختیار خجلت ما شد دلیل اختیار
گرنبودی اختیار، این شرم چیست؟ این دریغ و خجلت و آزرم چیست؟
جبركردی، كی پشیمان بودی ؟ ظلم بودی كی نگهبان بودی؟
5ـ انزال كتب آسمانی و بعثت انبیاء (علیهم السّلام)
همه این لطف و نعمتهای الهی از ارسال رسل و انزال كتب و تكالیف برای رشد و هدایت و تربیت انسانها بوده است و این نشان از اختیار و اراده انسان در اعمال و رفتار خویش دارد واِلا اگر انسان در اعمال و رفتارش مجبور بود و یا از قبل نزد خدا بدون دخالت و اختیار خودش سرنوشتش معلوم و معین بود این همه امور لغو و بیفایده بود و هیچ كدام معنا نداشت و اصلاً فرقی بین انسان صالح و سعادتمند و متدین و غیر آن از خاطی و كافر و مشرك نبایست باشد.
درست است كه همه مخلوقات و افعال و كارهایشان و سرنوشتشان به تقدیر الهی و قضاء الهی است لكن این هیچ منافاتی با اراده و اختیار و آزادی آدمی در كارها و اعمالش و تعیین سرنوشتش ندارد چرا كه همین قدرت انتخاب و تصمیمگیری و اختیار به تقدیر و قضاء الهی است. و این خود انسان است كه سرنوشت و قسمت خود را با دست خودش رقم میزند.
منبع:تبیان
این كه فردا، این كُنم یا آن كُنم این دلیل اختیار است ای صَنَم
در تردد ماندهایم اندر دو كار این تردد كی بود بیاختیار
این که انسان برای فردای خود برنامه ریزی می کند یا در طول زندگی خود دست به تصمیم گیری و انتخاب می زند، خود نشان از اختیار انسان دارد.2ـ وعده و وعید و ثواب و عقاب
این ثوابها و وعدههای الهی به انسانهای خوب و صالح و عقابها و وعیدها به گنهكاران نشانه اختیار انسان است چرا كه اگر مجبور به افعال خود چه خوب و یا بد بودند نه آن خوب ارزش ثواب داشت و نه آن خطاها جای سرزنش و عقاب داشت.
3ـ احساس لذت در افعال خودمان
وقتی انسان نسبت به برخی افعال و اعمال خویش احساس خوشبختی و لذت میكند و یا از انسان بزرگواری كه اعمال شایسته انجام میدهد خوشش میآید و او را تكریم و احترام میكند همگی دلالت بر اختیار انسان در افعالش دارد چرا كه در جبر و اكراه لذت و خشنودی معنا ندارد.
4ـ شرم و پشیمانی از كارهای ناشایست و بد
زاری ما شد دلیل اختیار خجلت ما شد دلیل اختیار
گرنبودی اختیار، این شرم چیست؟ این دریغ و خجلت و آزرم چیست؟
جبركردی، كی پشیمان بودی ؟ ظلم بودی كی نگهبان بودی؟
5ـ انزال كتب آسمانی و بعثت انبیاء (علیهم السّلام)
همه این لطف و نعمتهای الهی از ارسال رسل و انزال كتب و تكالیف برای رشد و هدایت و تربیت انسانها بوده است و این نشان از اختیار و اراده انسان در اعمال و رفتار خویش دارد واِلا اگر انسان در اعمال و رفتارش مجبور بود و یا از قبل نزد خدا بدون دخالت و اختیار خودش سرنوشتش معلوم و معین بود این همه امور لغو و بیفایده بود و هیچ كدام معنا نداشت و اصلاً فرقی بین انسان صالح و سعادتمند و متدین و غیر آن از خاطی و كافر و مشرك نبایست باشد.
درست است كه همه مخلوقات و افعال و كارهایشان و سرنوشتشان به تقدیر الهی و قضاء الهی است لكن این هیچ منافاتی با اراده و اختیار و آزادی آدمی در كارها و اعمالش و تعیین سرنوشتش ندارد چرا كه همین قدرت انتخاب و تصمیمگیری و اختیار به تقدیر و قضاء الهی است. و این خود انسان است كه سرنوشت و قسمت خود را با دست خودش رقم میزند.
منبع:تبیان