Ever Green
متخصص بخش پزشکی
بيماري ديابت در اثر ناتواني بدن در توليد هورمون انسولين، يا کاهش يا عدم اثر انسولين در سوخت و ساز مواد قندي پديد ميآيد.
امروزه ديابت يکي از مهمترين مشکلات بهداشتي، درماني، اجتماعي و اقتصادي جهان است، به طوري که گفته ميشود بيش از 150 ميليون نفر در دنيا مبتلا به آن هستند.
جاي دور نرويم؛ در کشور خودمان نيز بيش از دو ميليون نفر به اين بيماري دچار هستند.
از آنجا که خود بيماران، عمدهترين نقش را در درمان ديابت به عهده دارند، کسب اطلاعات لازم درباره ديابت از اهميت خاصي برخوردار است.
اما اين، همه ماجرا نيست. خيلي از ديابتيها درباره بيماريشان طور ديگري فکر ميکنند:
1- گروه اول ديابتيها، افرادي هستند که نسبت به بيماري خود بيتفاوت هستند. آنها عموما هيچ اقدامي براي کنترل قند خونشان انجام نميدهند. نه به دکتر مراجعه ميکنند، نه آزمايش ميدهند، نه ورزش ميکنند و نه تغذيه سالمي دارند. بالا بودن قند خون در طول چند سال، قطعا عوارض خطرناکي را براي آنها به دنبال خواهد داشت.
آنها زماني به فکر کنترل ديابت خود ميافتند که يا چشم خود را از دست بدهند، يا سکته کنند، يا کليهشان از کار بيفتد، يا پايشان زخم شود و مجبور به قطع آن گردند!
در اين گروه از ديابتيها، بسيار زيادند افرادي که پشيمان ميشوند که چرا زودتر به فکر نيفتادند تا با کمي توجه ديابت را مهار کنند؛ زماني که کنترل ديابتشان خيلي سادهتر از اين حرفها بود.
2- گروه دوم، افرادي هستند که در ظاهر ديابت خود را کنترل ميکنند؛ مثلا به پزشک مراجعه ميکنند، قرص ميخورند يا انسولين ميزنند. آنها تصور ميکنند خوردن قرص يا زدن انسولين به تنهايي کافي است. يا تصور ميکنند فقط با خوردن داروهاي گياهي قندشان کنترل ميشود. بر اين باروند که چون خيلي ورزش ميکنند و يا رژيم سخت دارند، قندشان کنترل ميشود. به عبارت ديگر اين افراد به اشتباه تصور ميکنند که قند خون خود را کنترل ميکنند.
خوردن قرص، ورزش، مراجعه به پزشک و تغذيه صحيح هيچکدام به تنهايي براي مهار واقعي ديابت کافي نيست. به علت نداشتن آگاهي صحيح از چگونگي کنترل واقعي ديابت، عمده افراد کشور ما در اين گروه قرار دارند. متاسفانه اين افراد نيز با گذشت زمان دچار عوارض خواهند شد. اگر ياد بگيريم چه کنيم، کنترل ديابت سادهتر از اين حرفها خواهد بود.
3- گروه سوم، افرادي هستند که با شرکت در کلاسهاي آموزش ديابت، مطالعه نشريات معتبر سلامت و اختصاص وقت کافي به اين موضوع، ديدگاه جديدي در برخورد با ديابت پيدا ميکنند و انگيزه پيدا کرده تا اقدام به کنترل صحيح نمايند. اين افراد به درستي بين دارو، ورزش و تغذيه خود تعادل برقرار ميکنند. ميدانند چه ميزان ورزش کنند، چه مقدار غذا بخورند و از چه غذاهايي بخورند.
همچنين با اندازهگيري قند خون در منزل، تلاش ميکنند تجربه خود و بدن خود را در خصوص تاثير قند بهتر بشناسند.
اين افراد به طور مکرر و منظم به پزشک مراجعه کرده و براي انجام آزمايشها و معاينات دورهاي و پيشگيرانه ي ديابت، به آزمايشگاه مراجعه ميکنند.
شما جزو کدام گروهيد؟
لحظهاي تامل کنيد و ببينيد که شما در کدام گروه قرار داريد. منطق به ما حکم ميکند که خود را در گروه سوم قرار دهيم. اما به راستي چگونه ميتوانيم به اين هدف برسيم؟
يک ديابتي در صورتي در گروه سوم قرار ميگيرد که:
- قند خون ناشتاي او کمتر از 130 و قند خون 2 ساعت بعد از غذايش کمتر از 180 باشد.
- آزمايش HbA1c را هر سه ماه انجام دهد و نتيجه آن کمتر از 7 درصد باشد. چنين بيمار ديابتي با هر بار انجام اين آزمايش، براي معاينه به پزشک خود مراجعه ميکند.
- چربي و فشار خونش طبيعي باشد.
- اهل سيگار نباشد و اگر هست، لااقل مصرف سيگارش را خيلي کم کند.
- براي معاينه چشم، هر سال به متخصص شبکيه چشم مراجعه کند.
چرا آموزش ديابتيها مهم است؟
مهم نيست که هم اکنون در کدام گروه قرار داريد. مطمئن باشيد شما هم ميتوانيد در گروه سوم قرار بگيريد.
رمز کليدي براي ورود به گروه سوم اين است که ديابت را بشناسيم و ياد بگيريم، آموزش ببينيم، مطلع شويم، انگيزه پيدا کنيم و گام برداريم.
آموزش اصولي و صحيح به ما کمک ميکند تا ياد بگيريم که چگونه با داشتن يک رژيم آزاد، قند خونمان را کنترل کنيم. آموزش همچنين به ما انگيزه ميدهد که ورزش کنيم و ما را تواناتر ميسازد که در اين راه گام برداريم و موفق شويم.
امروزه ديابت يکي از مهمترين مشکلات بهداشتي، درماني، اجتماعي و اقتصادي جهان است، به طوري که گفته ميشود بيش از 150 ميليون نفر در دنيا مبتلا به آن هستند.
جاي دور نرويم؛ در کشور خودمان نيز بيش از دو ميليون نفر به اين بيماري دچار هستند.
از آنجا که خود بيماران، عمدهترين نقش را در درمان ديابت به عهده دارند، کسب اطلاعات لازم درباره ديابت از اهميت خاصي برخوردار است.
اما اين، همه ماجرا نيست. خيلي از ديابتيها درباره بيماريشان طور ديگري فکر ميکنند:
1- گروه اول ديابتيها، افرادي هستند که نسبت به بيماري خود بيتفاوت هستند. آنها عموما هيچ اقدامي براي کنترل قند خونشان انجام نميدهند. نه به دکتر مراجعه ميکنند، نه آزمايش ميدهند، نه ورزش ميکنند و نه تغذيه سالمي دارند. بالا بودن قند خون در طول چند سال، قطعا عوارض خطرناکي را براي آنها به دنبال خواهد داشت.
آنها زماني به فکر کنترل ديابت خود ميافتند که يا چشم خود را از دست بدهند، يا سکته کنند، يا کليهشان از کار بيفتد، يا پايشان زخم شود و مجبور به قطع آن گردند!
در اين گروه از ديابتيها، بسيار زيادند افرادي که پشيمان ميشوند که چرا زودتر به فکر نيفتادند تا با کمي توجه ديابت را مهار کنند؛ زماني که کنترل ديابتشان خيلي سادهتر از اين حرفها بود.
2- گروه دوم، افرادي هستند که در ظاهر ديابت خود را کنترل ميکنند؛ مثلا به پزشک مراجعه ميکنند، قرص ميخورند يا انسولين ميزنند. آنها تصور ميکنند خوردن قرص يا زدن انسولين به تنهايي کافي است. يا تصور ميکنند فقط با خوردن داروهاي گياهي قندشان کنترل ميشود. بر اين باروند که چون خيلي ورزش ميکنند و يا رژيم سخت دارند، قندشان کنترل ميشود. به عبارت ديگر اين افراد به اشتباه تصور ميکنند که قند خون خود را کنترل ميکنند.
خوردن قرص، ورزش، مراجعه به پزشک و تغذيه صحيح هيچکدام به تنهايي براي مهار واقعي ديابت کافي نيست. به علت نداشتن آگاهي صحيح از چگونگي کنترل واقعي ديابت، عمده افراد کشور ما در اين گروه قرار دارند. متاسفانه اين افراد نيز با گذشت زمان دچار عوارض خواهند شد. اگر ياد بگيريم چه کنيم، کنترل ديابت سادهتر از اين حرفها خواهد بود.
3- گروه سوم، افرادي هستند که با شرکت در کلاسهاي آموزش ديابت، مطالعه نشريات معتبر سلامت و اختصاص وقت کافي به اين موضوع، ديدگاه جديدي در برخورد با ديابت پيدا ميکنند و انگيزه پيدا کرده تا اقدام به کنترل صحيح نمايند. اين افراد به درستي بين دارو، ورزش و تغذيه خود تعادل برقرار ميکنند. ميدانند چه ميزان ورزش کنند، چه مقدار غذا بخورند و از چه غذاهايي بخورند.
همچنين با اندازهگيري قند خون در منزل، تلاش ميکنند تجربه خود و بدن خود را در خصوص تاثير قند بهتر بشناسند.
اين افراد به طور مکرر و منظم به پزشک مراجعه کرده و براي انجام آزمايشها و معاينات دورهاي و پيشگيرانه ي ديابت، به آزمايشگاه مراجعه ميکنند.
شما جزو کدام گروهيد؟
لحظهاي تامل کنيد و ببينيد که شما در کدام گروه قرار داريد. منطق به ما حکم ميکند که خود را در گروه سوم قرار دهيم. اما به راستي چگونه ميتوانيم به اين هدف برسيم؟
يک ديابتي در صورتي در گروه سوم قرار ميگيرد که:
- قند خون ناشتاي او کمتر از 130 و قند خون 2 ساعت بعد از غذايش کمتر از 180 باشد.
- آزمايش HbA1c را هر سه ماه انجام دهد و نتيجه آن کمتر از 7 درصد باشد. چنين بيمار ديابتي با هر بار انجام اين آزمايش، براي معاينه به پزشک خود مراجعه ميکند.
- چربي و فشار خونش طبيعي باشد.
- اهل سيگار نباشد و اگر هست، لااقل مصرف سيگارش را خيلي کم کند.
- براي معاينه چشم، هر سال به متخصص شبکيه چشم مراجعه کند.
چرا آموزش ديابتيها مهم است؟
مهم نيست که هم اکنون در کدام گروه قرار داريد. مطمئن باشيد شما هم ميتوانيد در گروه سوم قرار بگيريد.
رمز کليدي براي ورود به گروه سوم اين است که ديابت را بشناسيم و ياد بگيريم، آموزش ببينيم، مطلع شويم، انگيزه پيدا کنيم و گام برداريم.
آموزش اصولي و صحيح به ما کمک ميکند تا ياد بگيريم که چگونه با داشتن يک رژيم آزاد، قند خونمان را کنترل کنيم. آموزش همچنين به ما انگيزه ميدهد که ورزش کنيم و ما را تواناتر ميسازد که در اين راه گام برداريم و موفق شويم.