(مدیر:منشیو معشوقع)
مدیر به منشی میگه باید یک هفته ای بریم مسافرت کاراتو رو به راه کن منشی زنگ می زنه به شوهرش میگه:من باید با رئیسم برم سفر کاری.کارهات و روبراه کن.
شوهره زنگ می زنه به دوست دخترش.میگه: زنم یک هفته میره ماموریت کاراتو روبراه کن.
معشوقه هم که تدریس خصوصی می کرده به شاگرد کوچولوش زنگ می زنه میگه: من تمام هفته مشغولم نمی تونم بیام.
پسره زنگ می زنه به پدر بزرگش میگه:معلمم یک هفته کامل نمیاد.بیا هر روز بزنیم بیرون و هوایی عوض کنیم.
پدر بزرگ که اتفاقا همون مدیر شرکت هست به منشی زنگ میزنه میگه: مسافرت رالغو کن من با نوه ام سرم بنده.
منشی زنگ میزنه به شوهرش و میگه:ماموریت کنسل شد.من دارم میام خونه.
شوهره زنگ میزنه به معشوقه اش میگه:زنم مسافرتش لغو شد نیا که متاسفانه نمی تونم ببینمت.
معشوقه زنگ میزنه به شاگردش میگه:کارم عقب افتاد و این هفته بیکارم پس دارم میام که بریم سر درس و مشق.
پسر زنگ میزنه به پدر بزرگش میگه:راحت باش برو مسافرت.معلمم برنامه اش عوض شد و میاد.
مدیر هم دوباره گوشی را بر میداره و زنگ میزنه به منشی و میگه برنامه عوض شد حاضر شو که بریم مسافرت................................ :خنده2:
شوهره زنگ می زنه به دوست دخترش.میگه: زنم یک هفته میره ماموریت کاراتو روبراه کن.
معشوقه هم که تدریس خصوصی می کرده به شاگرد کوچولوش زنگ می زنه میگه: من تمام هفته مشغولم نمی تونم بیام.
پسره زنگ می زنه به پدر بزرگش میگه:معلمم یک هفته کامل نمیاد.بیا هر روز بزنیم بیرون و هوایی عوض کنیم.
پدر بزرگ که اتفاقا همون مدیر شرکت هست به منشی زنگ میزنه میگه: مسافرت رالغو کن من با نوه ام سرم بنده.
منشی زنگ میزنه به شوهرش و میگه:ماموریت کنسل شد.من دارم میام خونه.
شوهره زنگ میزنه به معشوقه اش میگه:زنم مسافرتش لغو شد نیا که متاسفانه نمی تونم ببینمت.
معشوقه زنگ میزنه به شاگردش میگه:کارم عقب افتاد و این هفته بیکارم پس دارم میام که بریم سر درس و مشق.
پسر زنگ میزنه به پدر بزرگش میگه:راحت باش برو مسافرت.معلمم برنامه اش عوض شد و میاد.
مدیر هم دوباره گوشی را بر میداره و زنگ میزنه به منشی و میگه برنامه عوض شد حاضر شو که بریم مسافرت................................ :خنده2: