مرا از ياد خواهی برد می دانم
و من از ديدگان سرد تو يك روز می خوانم
سرود تلخ و غمگين خداحافظ
مرا از ياد خواهی برد
و از يادم نخواهی رفت من اين را خوب می دانم
كه روزی هم مرا از خويش خواهی راند
و قلبت را كه روز ی آشيانه گرم عشقم بود خواهی برد،
تو از يادم نخواهي رفت
و
چشمان تو هر شب آسمان تيره ی احساس من را نور می پاشد
و من با خاطراتت زنده خواهم بود
چه غمگينم از اين رفتن و
از اين روزهای سرد تنهايی چه بيزارم
مرا از ياد خواهی برد می دانم
و
مي دانی كه از يادم نخواهی رفت:دل شکسته: