Mahdi Askari
مدير فنی
:شاد: به نام حضرت دوست ----- که هر چه داریم ازوست :شاد:
خب حضار گرامی مجددا فرصتی شد که در کنار شما به کمی شادی بپردازیم:شاد:
از همین الان بگم در هنگام خواندن ممکنه سوز و باد سردی بوزد
موردی نداره به خاطر خنک بودن شوخی هست
:شاد:
کلی از سوژه های اصلی شوخی پر کشیدند و رفتند
و کلی جایگزین برایشان گذاشتیم
به همین دلیل نمیشه شوخی رو زیاد وسعت داد:خنده1:
از همین تریبون میگم آقا هوشننننننننننننننننگ جاتون خالیه :ناراحت:
---------------------------------------------------------------------
اول از همه میخوام سوالی که مدت هاست ذهن شما ها رو مشغول کرده رو براتون بیان کنم
چه شد که ادمین بازنشست شد و چه شد که احمد مدیر کل شد
چندی پیش مدیریت محترم کل برای دیدار سران یکی از انجمن های خارج به اون سرور سفر میکنه
ماشالا ادمینم پولدار با ماشین خودش رفت
:نیش:
هیچی دیگه پس از رسیدن به اون سرور و دیدار مدیریت کل اون انجمن و پس از استقبال برای استراحت عازم هتل شد
به رسم اون سرور ادمین باید با ماشینی که اونها در اختیارش میگذاشتند و راننده قابل اطمینان آنها به سمت هتل میرفت
ادمین هم به رسم ادب همین کار را کرد

اما از قضا توطئه گرانی که قصد کشتن ادمین رو داشتن به این عمل دست زدند
در طی یک حمله حساب شده و در یک فرصت مناسب ماشین ادمین را آسفالت کردن:نیش:
(همون قضیه کاردک بیار جمعش کن)

خب دیگه جماعت ایران انجمنی پس دیدن این صحنه در اخبار همه متاسف و متاثر از این واقعه بودن
همه انجمن دپرس بود:ناراحت:
همه ناراحت:ناراحت:
همه گریان:گریه:
اکثرا با خاطرات ادمین روز ها رو شب میکردن:گریه:
مخصوصا امین و یوسف و علی که از بچگی با هم بزرگ شده بودن
هی خاطرات بچگی تا بزرگسالی و کارهایی که کردن رو با هم مروز میکردن و هی اشک میریختن:گریه:
دوران کودکی:

(این عکس نکته ها دارد خوب دقت کنید:خنده1
دوران نوجوانی و جوانی:


همه این خاطرات شیرین رو مرور میکردن
اما ادمین کاریش شده بود عایا؟
ادمین که روحشم از ماجرا خبر نداشت برای دیدار با مقامات انجمن های خارجی داشت همه تلاشش رو میکرد

البته اینجا تایم استراحتش هست:خنده1:
بعد از اینکه این اتفاقا ت افتاد دیدن که نمیشه انجمن بدون مدیر کل باشه
گفتن باید مدیر کل انتخاب کنیم
احمد از همون اول کار و تلاش رو شروع کرد تا سریعا به این مهم دست بیابد

همه کارهای احمد روی برنامه بود و داشت میرفت جلو
در این حین کاربران دیدن که پلنگ هم اعلام آمادگی کرده
این کاربران عزیز از آنجایی که پلنگ را خیلی دوست داشتن
به محض فهمیدن خبر با چوب و چماغ پلنگ را همراهی کردن و تا جایی که میخورد زدنش
(البته برای آمادگی بیشتر ها خدایی نکرده فک نکنید با من مشکلی دارند:سوت

روز مسابقه فرا رسید و مریم بانو را آوردند تا بر مسابقه نظارت کند

مسابقه شروع شد و در همه مراحل پلنگ پیش بود تا اینکه یهو

در یک حرکت جوانمردانه ! با ضربه ای پلنگ رو زد زمین و خودش اول شد و مدیر کل شد
بعد از اون جریان ادمین برگشت و دید ای داد بیداد
احمد رو مدیر کل کردن و اون رو بازنشسته
هیچی دیگه ادمین هم چیزی نگفت دیگه سکوت کرد:سکوت:
هنوزم سکوت میکنه:سکوت:
-----------------------------------------------------------
یک روز تعطیل کاربران ایران انجمن:خنده1:

--------------------------------------------------------------
اما میرسیم به ناظم جدید ایران انجمن
ایشون برخلاف ظاهر گول زننده مهربانشان اصلا هم مهربان نیستن
اصلا تا حالا فک کردید چرا ایشون یهو ناظم شد؟
اصن سوابق کاری ایشون رو میدونید؟
میدونید کجا ها ناظم بوده و چیکار ها کرده؟
اگه نمیدونید با ما همراه باشید یکی یکی از کارهای این خانم ناظم به اصطلاح مهربان پرده بر میداریم
ایشون خانم دریا اقیانوسی متولد خیلی سال پیش و با سن خیلی زیاد تحصیلات خودشو از مدرسه برکه شروع کرد
پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان وارد دانشگاه شد:خنده1:
ایشان در سن نصف خیلی سال در رشته « روش های نوین اذیت و تنبیه کودکان » فارغ التحصیل شد
در این مسیر ایشان با ارائه ابزارهایی نظیر:
1- دریل برقی بدون درد برای تنبیه کودکان
2- ترکه های آلبالو با ژن اصلاح شده و درد 2 برابر
3- خط های کش های فلزی محکم بدون رد ( با زدن ضربه ردی بر جای نمیگذارد)
و....
چندین گواهینامه معتبر از بدترین شکنجه گاه های دنیا از آن خود کرد
از سوابق کاری ایشان میتوان به ضرب وشتم کودکان تا حد مرگ در مدرسه سرکوچه
آویزان کردن کودکان از بینی در مدرسه ته کوچه پشتی
و.... اشاره کرد
بعضا عکس هایی از ایشان گرفته شده که به دلیل ترس از ایشان هیچگاه پخش نشد
چند نمونه از این عکس ها رو مشاهده کنید:



هیچی دیگه صرفا فقط برای این بیان کردم مواظب این خانم ناظم مهربان باشید
مهربان هم نه ها مهربااااااااااااااااان :|
:نیش:
:شاد:
-------------------------------------------------------------
اما نوبتی هم که باشه نوبت مریم خانم عزیز هست:خنده1:
همانطور که میدانید ایشان هم اهل ورزش هست و هم اهل درس خواندن و هم اهل وبگردی
اما امروز صرفا فقط طرز رفتار ایشون با حسنا خانم عزیز دختر ایشان که یکی از کاربران انجمن هم میباشد رو قراره براتون شرح بدم
خب هر آدمی 24 ساعت وقت داره
24 ساعت که بیشتر نمیشه
پس وقت هم بیشتر نمیشه
و خب مسلما باید دید مریم خانم چجوری به همه کارهاش میرسه و اونها رو انجام میده:خنده1:
در هنگامی که مریم خانم درس داره یا کارهای اداری رو انجام میده:

:خنده1:
در هنگامی که مریم خانم به ورزش کوهنوردی میپردازد:

:سوت:
و در هنگام وبگردی هم که قبلا عکسشو منتشر کردم:خنده2:
اما تنها تایمی که مریم خانم کامل در اختیار دختر عزیزشان قرار میدهد و با ایشون بازی میکنه

موقعی هست که میخواد حقوق ماهانه پلنگ رو حساب کنه و تحویلش بده :|
:خنده2:
:نیش:
--------------------------------------------------------------
خب خب خب خب
برسیم به نقل مجلس پلنگ عزیز :شاد:
حتما دیدید که من چند وقته نه جواب کسی رو میدم و نه مشکلات کاربری و پاسخ میدم و نه جواب سوالات کاربران رو:شاد:
دلیلش چیه؟
:بدجنس:
اگه گفتید؟
.
.
.
.
.
خودم میگم:شاد2:
خب دیگه من در این مدت قشنگ کلاه برداری هامو کردم:خنده2:
پول ها رو زدم به جیب :خنده2:
و کم کم هم دارم میرم که در افق محو بشم:خنده2:
:شاد2:
اینم ماشین من و اون هم اتوبوس شیفت مدیران انجمن:شاد:
دل همتون آب
:شاد:
:8:
:13:

---------------------- توضیحات تکمیلی--------------------
1- امیدوارم خوشتون بیاد همگی
2- از کسانی که بدون اجازه باهاشون شوخی شد و در صورت ناراحت شدن عذر میخوام
3- صرفا همه حرفها جهت شوخی بود و هیچ کدام واقعیت ندارد
4- نداریم دنبال چیزی نگردید:خنده1:
آخرین ویرایش: