• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

هدف زندگی چیست؟

rahnama

پدر ایران انجمن
اینکه “هدف زندگی چیست؟” از بدو پیدایش بشر، پرسشی پر پاسخ یا بهتر بگویم بی پاسخ بوده است. ادیان مختلف ایجاد، تولید، کشف یا فرستاده شده تا به این پرسش اساسی انسانها پاسخ دهد بی آنکه پاسخی قانع کننده برای پیدایش انسان داشته باشد. فلسفه نیز برای کمک یا بهتر بگویم فرار انسان از این سوال ایجاد شد تا تسکینی باشد برای اذهان جستجوگر. اما انسانها فارغ از گرایشات ایدئولوژیک هنوز به یک جمع بندی در این زمینه نرسیده اند .(با اینکه این موضوع دغدغه ی همه بوده و خواهد بود) قصد ندارم در این چند بند گره از راز هستی بگشایم یا حرف جدیدی بزنم اما میخواهم تفکری را به چالش بکشم. معمولا ادیان یا فرقه ها یا آئین ها به روش های مختلف مردم را به آرامش، یکتا پرستی، روحانی بودن، خوب زندگی کردن و … دعوت میکنند. عده ای به خاطر سریع رسیدن به این موارد در این راه ریاضت میکشند و به درجاتی دست میابند. شاید هم عده ای انگشت شمار به قول معروف از کرامات برخوردار باشند و بی ریاضت به آرامش و قدرت مافوق انسانی دست یابند. به هر روی همه طالب رسیدن یه یک نوع آرامش هستند. کاش زبان نوشتاری ام نزدیک به افکارم بود تا راحت تر ذهنیاتم را منتقل میکردم. مثلا انسان هایی را فرض کنید که در کتب روانشناسی دنبال آرامش هستند. ده ها راه خروج روح از بدن و پرواز خیال را می آموزند تا ثانیه ای به آن فکر آزاد دست یابند. عده ای هم به دنبال کتب مکاتب جدید هستند و کلاس های فضائی و خیالی تشکیل میدهند و فلان اعمال را برای آرامش و اقتدار روحشان انجام میدهند. شاید هم در این گذر به قدرت های ماورائی دست یافتند و مایه ی جذب دیگران شدند. گروهی نیز نیمه شب ها برمیخیزند و برای پیروی از کتب دینی شان سربر سجده گذاشته و آواز هق هق سر میدهند و خود را خالی میکنند. دقت کنید نیمه شب بر میخیزند و گریه میکنند. قصد انکار روش های درک فضائل را ندارم چون برتری را در چیزهای دیگری میدانم اما دقت کنید لحظه های زیادی از عمر این گروه ها صرف تمرین برای درک آرامش و رسیدن به ذهن آرام میشود بی آنکه بدانند چرا آرامش میخواهند. در حقیقت شاید اینان آرامش را برتری میدانند.اما اینکه به آن میرسند یا نه و اگر هم رسیدند بعد آن چه میخواهند بکنند حلقه ی مفقود ماجراست. فردی را فرض کنید که تاریخ خوانده، سرگذشت پیشینیان را میداند. راهی بر آینده هم گشوده و دیدی نه چندان زیاد از آینده دارد. روزها کار میکند و شب ها مطالعه. در جریان اخبار روز قرار دارد. عمق سخن دیگران را به واسطه ی تجارب مطالعاتی اش درک میکند. در سخن گفتن آرامش دارد. همه چیز را تحلیل میکند. میخندد چون میداند روزی از دنیا میرود(بی آنکه بداند چرا آمده یا میرود) و میداند اندوه جز نزدیک ساختن آن روز چیزی برای او ندارد. با همه خوشروست. در هر کاری تمام تلاشش را انجام میدهد. فدای عشق نمیشود و عشق را فدای هیچ چیزی نمیکند. معنی دوست داشتن را میفهمد و هیچ چیز را بیش از خانواده اش دوست ندارد. گاهی افکارش را مینویسد تا فراموش نکند. شعر میخواند. ساده نیست. در هیچ کاری اول نیست و هیچ وقت از آخر شدن نمیترسد. میداند مردن مثل خواب است و جهان پس از مرگ مانند جهان پیش از تولد غیر قابل لمس. ذهن ماتریکسی ندارد اما دوست دارد خیال کند و کاوش. نه شب ها بیدار میشود که گریه کند و نه موقع خواب زور میزند تا روح را از بدنش خارج کند. اصلا هم دوست ندارد قاشق را با تمرکز خم کند! به نظر شما این فرد راحت تر زیسته یا آن تلاشگران عرصه ی آرامش!؟ پ.ن(یا انتقال منظور در ایکی ثانیه!) : تا همین چند وقت پیش زور میزدم تا پرده از اسرار آفرینش بردارم. بحث میکردم، دیگران را در منگنه قرار میدادم و خودم منگنه میشدم! پر از “چرا” بودم و متاسفانه قانع نمیشدم. این روزها که خوشبختانه منطبق با نوروز بود فهمیدم رمزگشایی از پرسش یا رمزی که هزاران سال اساسی ترین مشکل بشر بوده برایم غیر ممکن است. ممکن است بتوانم مانند میلیون ها انسان دیگر خود را گول بزنم اما برای چه؟ چرا خودم را اسیر فلان مکتب یا متد کنم بی آنکه تمام کلامشان را درک و با منطق خودم سازگار کنم؟ عبادت کنم بی آنکه بدانم عبادت چه چیزی را میکنم؟ چرا باید عبادت کنم؟ چه کسی مرا قانع میکند؟ اصلا چرا باید قانع شوم و … از امروز پرسش زندگی من عوض شده. ” من از زندگی چه میخواهم؟” از حالا این سرلوحه ی باقی عمر من خواهد بود. به نظرم فعلا این راه بهتری برای بهتر زندگی کردن باشد برای هرکس تجربه ای تازه و راهی جدید میگشاید.خوشحالم که زود به این نتیجه رسیدم!

منبع :
 

rahnama

پدر ایران انجمن
جوا ب من برای این مقاله :البته متاسفانه نویسنده مقاله بد جوری سر در گم بود.

هدف زندگی چیست ؟ با هدف شما در زندگی چیست؟
کدام منظور شما است . هدف زندگی چیست.ساده است زندگی کنیم و احتیاج زیاد به توضیخ ندارد.چرا به دنیا آمده ایم و به کجا می رویم سئوالاتی است که انسانها از جواب آن عاجزند. و اما هدف شما در زندگی چیست ؟ می شود گفت آرامش و آسایش و لذت بردن از لحظه به لحظه زندگی.یک انسان جز این چیز دیگری می خواهد؟
چگونه : در مرحله اول هدفهایمان را بنویسیم. هدف می تواند معنوی با شد و مادی .جز این دو هدف هدف دیگری هست که ما نمی دانیم؟
و برای رسیدن به اهدافمان باید پشتکار داشته باشیم , باورکنیم که به آنها می رسیم. در نهایت در مسیر رسیدن به هدف مسیر را از یاد نبریم و از مسیر رسیدن به هدف لذت ببریم.
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری
به نظر من هر كسي خودش ،زندگي خودشو ميسازه.اينكه الان چي هستيم نتيجه تصميماتي بوده كه در گذشته براي خودمون گرفتيم.اين افكار ماست كه زندگي مارو ميسازن.در حقيقت افكار تبديل ميشوند به اجسام.در زندگي دو انرژي منفي و مثبت وجود دارن.هميشه وقتي خوشحال و شادو شكر گذار هستيم خوبي ها و شادي هارو به سمت خودمون ميكشيم.هدف زندگي دست خود ماست.ممنونم از مطالب عالي و پر محتواتون استاد بزرگوار.
 

gorg nama

متخصص بخش
به نظرمن هدف زندگي يعني مرگ البته اگه اون چيزي كه ميخواي رو داشته باشي اين جور نيست علاقت واسه زندگي بيشتر ميشه
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری
مرگ يه واقعيته.شايد فكر كردن بهش تلخ باشه.اما تا وقتي زنده ايم بايد زندگي كنيم.ميگن تا شقايق هست زندگي بايد كرد.اين زندگي خواه ناخواه جريان داره.خب چه بهتر كه زندگي خوبي داشته باشيم.شاد باشيم.به خوبي ها و چيزايي كه بهمون انرژي خوب ميدن فكر كنيم تا توو اين زندگي موفق تر باشيم.«شما دنبال خوشي ها و روياهاي خود برويد،نگران آينده نباشيد.خوشي ها به زودي در هايي را براي شما خواهد گشود كه ديگر ديواري نيست.» نبايد با فكر كردن به مرگ خودمون رو از زيبايي هاي زندگي محروم كنيم.:گل::گل::گل: زندگي زيباست اي زيبا پسند،زنده انديشان به زيبايي رسند...
 
بالا