• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

پدرم -مادرم همیشه بمانید........

صاینا

متخصص بخش آموزش خیاطی
پدر و مادر ...
آدماتا وقتی کوچیکن دوست دارن برای مادرشون هدیه بخرن اما پول ندارن .
وقتی بزرگ میشن پول دارن اما وقت ندارن
وقتی هم که پیر میشن پول دارن وقت هم دارن اما.........
مادر ندارن.....!!!!!!!!
03.jpg

به سلامتی همه مادران دنیا
 

صاینا

متخصص بخش آموزش خیاطی
خورشید هر روز زودتر از پدرم بیدار میشود اما دیرتر از او به خانه برمی گردد !
شرمنده می کند فرزند را دعای خیر مادر در کنج خانه ی سالمندان
10.jpg
 

صاینا

متخصص بخش آموزش خیاطی
سرم را نه ظلم می تواند خم کند
نه مرگ
نه ترس
سرم فقط برای بوسیدن دستها ی تو خم می شود مادرم!!!!!!!!!!
11.jpg


 

صاینا

متخصص بخش آموزش خیاطی
سلامتی اون پسری که .......
10سالش بود بابا ش زد تو گوشش هیچی نگفت...
20سالش شد باباش زد تو گوشش هیچی نگفت...
04.jpg

30سالش شد باباش زد تو گوشش زد زیر گریه !!!
باباش گفت چرا گریه می کنی؟
گفت : آخه اونوقتا دستت نم لرزید ...!
 

صاینا

متخصص بخش آموزش خیاطی
پدر و پسر داشتن صحبت می کردن
پدر دستشو میندازه دو رگردنه پسرش و میگه پسرم من شیرم یا تو؟
پسر میگه : من ...!!
پدر میگه:پسرم من شیرم یا تو ؟؟!!
پسر میگه : بازم من شیرم .
پدر عصبی میشه دستشو از رو شونه پسرش بر می داره
میگه: من شیرم یا تو !!؟
پسر میگه : بابا تو شیری...!!
پدر میگه : چرا بار اول و دوم گفتی من حالا می گی تو؟؟؟
پسر گفت آخه دفعه های قبلی دستت رو شونم بود فکر کردم یه کوه پشتمه اما حالا...............

13.jpg
 

صاینا

متخصص بخش آموزش خیاطی
تو 10سالگی ((مامان و بابا عاشقتونم))
تو 15 سالگی (( ولم کنین))
تو 20سالگی ((مامانو بابا همیشه میرن رو اعصابم))
تو 25 سالگی ((باید از این خونه بزنم بیرون))
تو 30 سالگی (( حق با شما بود))
تو 35 سالگی ((میخوام برم خونه ی پدر و مادرم ))
تو 40 سالگی ((نمی خوام پدر و مادر م رو از دست بدم))
تو هفتاد سالگی : من حاضرم همه ی زندگیمو بدم تا پدر و مادرم الان اینجا باشن ...
بیایید از همین حالا قدر پدر و مادر مونو بدونیم
از اعماق وجودم اعتقاد دارم که هر روز
روز توست ...
07.jpg


 

صاینا

متخصص بخش آموزش خیاطی
قند خون مادر بالاست
دلش همیشه شور می زند برای ما
اشک های مادر مروارید شده است در صدف چشمانش
دکترها اسمش را گذاشته اند آب مروارید
حرفها دارد چشمان مادر
دستانش را نوازش می کنم داستانی دارد دستانش .
دست پر مهر مادر تنها دستی ست که اگر کوتاه از دنیا هم باشد
برای اجابت دعاهای تو همیشه بلند است ...
08.jpg

 
بالا