• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

آفرینش گام به گام در سنگ‌نبشته‌های هخامنشی

kuruš

متخصص بخش تاریخ
نویسنده: یزدان صفایی

داریوش پس از پیروزی بر گئومات مغ که تاج و تخت هخامنشی را گرفته کرده بود. (بنگرید به صفایی ۱۳۹۰: ۵) در سنگ‌نبشته‌های هخامنشی، برای نخستین بار، از چگونگی جهان‌بینیِ هخامنشیان درباره‌ی آفرینش، سخن می‌گوید. در این مقاله، نزدیکیِ این جهان‌بینی به جهان‌بینی زرتشتی، بررسی شده است.

داریوش بزرگ، در چند کتیبه‌ی خود از چگونگی آفرینش سخن گفته است. او نخستین بار در نقش رستم می‌گوید: «خدای بزرگ (است) اهورامزدا، که این زمین را آفرید، که آن آسمان را آفرید، که مردم را آفرید، که شادی را برای مردم آفرید، که داریوش را شاه کرد، یک شاه از بسیاری، یک فرماندار از بسیاری» (D Na، بند ۱. ترجمه‌ی اشمیت ۲۰۰۹: ۱۰۰)همین ترتیب برای آفرینش در شوش نیز دیده می‌شود. (D Se، بند ۱؛ ترجمه‌ی اشمیت ۲۰۰۹: ۱۲۳ و D Sf، بند ۱؛ ترجمه‌ی اشمیت ۲۰۰۹: ۱۲۷) در سنگ‌نبشته‌ی داریوش در مصر، آفرینش آسمان پیش از آفرینش زمین است (D Zc، بند ۱؛ ترجمه‌ی اشمیت ۲۰۰۹: ۱۴۸-۱۴۹) اما در سنگ‌نبشته‌ی الوند بار دیگر آفرینش زمین پیش از آفرینش آسمان جای می‌گیرد.(D Ea، بند ۱؛ ترجمه‌ی اشمیت ۲۰۰۹: ۹۶)شاید بر هم‌خوردن چیدمان آفرینش در سنگ‌نبشته‌ی مصر در پیوند با جای سنگ‌نبشته‌ (زمین بیگانه) باشد، هر چند نگارنده در این‌باره مطمئن نیست چرا که سنگ‌نبشته‌ی دیگر از خشایارشا بر روی دیوار قصر وان در ترکیه دست است که در آن¬جا آفرینش زمین پیش از آسمان قرارگرفته است.(X Va، بند ۱؛ ترجمه‌ی اشمیت ۲۰۰۹: ۱80) قصر وان در ترکیه نیز می‌تواند زمین بیگانه تعبیر شود اما در اینجا بیگانه بودن زمین، به برهم¬خوردن چیدمان آفرینش و پیش¬افتادن آفرینش آسمان در سنگ‌نبشته نینجامیده است.

خشایارشا در «الوند» (X Ea، بند ۱؛ ترجمه‌ی اشمیت ۲۰۰۹: ۱۵۱) و در تخت جمشید (X Pa، بند ۱؛ ترجمه‌ی اشمیت ۲۰۰۹: ۱۵۳و X Pb، بند ۱؛ ترجمه‌ی اشمیت ۲۰۰۹: ۱۵۵ و X Pc، بند ۱؛ ترجمه‌ی اشمیت ۲۰۰۹: ۱۵۶و X Pd بند ۱؛ ترجمه‌ی اشمیت ۲۰۰۹: ۱۵۸ و X Pf، بند ۱؛ ترجمه‌ی اشمیت ۲۰۰۹: ۱۶۰و X Ph، بند ۱؛ ترجمه‌ی اشمیت ۲۰۰۹: ۱۶۴) همان چیدمانِ داریوش را به کار می‌گیرد. این‌گونه است که ترتیب آفرینشِ زمین، آسمان، مردم، شادی برای مردم و برگزیدن شاه هخامنشی در این «زمین» یک سنّت می‌شود و پس از خشایارشا نیز، داریوش دوم (D2 Ha، بند ۱؛ ترجمه‌ی اشمیت ۲۰۰۹: ۱۸۳) و اردشیر دوم (A2 Hc، بند ۱؛ اشمیت ۲۰۰۹: ۱۸۸ – ۱۸۹) و اردشیر سوم (A3 Pa، بند ۱؛ ترجمه‌ی ۲۰۰۹: ۱۹۵ – ۱۹۶) آن را همان‌گونه به کار می‌برند.

داریوش بار دیگر در نقش رستم می‌گوید: «خدای بزرگ (است) اهورامزدا، که این شکوهی را که دیده می‌شود آفرید، که شادی را برای مردم آفرید، که خرد و فعالیت را بر داریوش شاه فروفرستاد»(D Nb، بند ۱. ترجمه‌ی اشمیت ۲۰۰۹: ۱۰۵) خشایارشا نیز در تخت جمشید می‌گوید: «خدای بزرگ (است) اهورامزدا، که این منظره‌ی شگفت‌انگیز را که دیده می‌شود آفرید، که شادی را آفرید که خرد و فعالیت را برخشایارشا فروفرستاد.» (X Pi، بند ۱؛ ترجمه‌ی اشمیت ۲۰۰۹: ۱۷۱) این «شکوه» یا «منظره‌ی شگفت¬انگیز» می‌تواند جایگزین کلیدواژگانِ «زمین» و «آسمان» و «مردم» شده باشد.

چنان‌که دیده شد آفرینش در متون هخامنشی، گام به گام است. اهورامزدا در آغاز زمین، آنگاه آسمان، مردم و سپس شادی را برای مردم می‌آفریند. می‌دانیم که متون هخامنشی، اصولاً سیاسی هستند و در وصف چگونگیِ پیروزی‌ها، توانمندی‌های شاهان و پرسمان‌هایی مانند آن‌ها نوشته شدند. بی‌گمان برای تفسیر جهان‌بینی هخامنشیان، باید این زمینه و درون‌مایه‌ی سیاسی را پیش چشم داشت اما درون‌مایه‌ای سیاسی نمی‌تواند مانع ریشه‌یابیِ خاستگاه‌های دینیِ نگاهِ هخامنشیان به چگونگیِ آفرینش گردد.
با همه‌ی تلاش بویس (بویس ۱۹۸۸: ۱۵-۳۱) هنوز زرتشتی بودنِ هخامنشیان، اثبات نشده است و این مقاله نیز چنین قصدی ندارد اما این «گام به گام» بودنِ آفرینش در نوشته‌های هخامنشی، بی‌گمان ریشه‌هایی از فرهنگِ زرتشتی در خود دارد.

می‌دانیم که یک تقویم مستقل مذهبی اوستایی کهن در میان زرتشتیان پیش از دوره‌ی هخامنشی و در دوره‌ی هخامنشی وجود داشته است. (هارتنر ۲۰۰۷: ۷۴۹) شاید کهن‌ترین نشان از گاهنبار‌ها را بتوان این قطعه از یسنا دانست:

«خواستار ستایش [ایزدانِ] گهنبارها، رَدانِ اَشَوَنی‌ام.
خواستار ستایش مَیدیوزَرِمِ اَشَوَن، رَدِ اَشَوَنی‌ام.
خواستار ستایش مَیدیوشِمِ اَشَوَن، رَدِ اَشَوَنی‌ام.
خواستار ستایش پَتیَه¬شهیمِ اَشَوَن، رَدِ اَشَوَنی‌ام.
خواستار ستایش اَیاسرِمِ اَشَوَن، رَدِ اَشَوَنی‌ام.
خواستار ستایش مَیدیارِمِ اَشَوَن، رَدِ اَشَوَنی‌ام.
خواستار ستایش هَمَسپَتمَدَمِ اَشَوَن، رَدِ اَشَوَنی‌ام.
خواستار ستایش [ایزدانِ]سال، رَدانِ اَشَوَنی‌ام.(هات 3، بند ۱۱؛ ترجمه‌ی دوستخواه ۱۳۸۹: ۱۰۹)

ترتیب برگزاری جشن‌های گاهنبار اینگونه بوده است: نخست «مَیدیوزَرِمِ» بوده که جشنِ آفرینش آسمان، دوم «مَیدیوشِمِ» که جشنِ آفرینش آب است، سوم «پَتیَه‌شهیمِ» که جشنِ آفرینش زمین، چهارم «اَیاسرِمِ» که جشنِ آفرینش گیاهان و پنجم «مَیدیارِمِ» که جشنی برای گله و رمه و سرانجام «هَمَسپَتمَدَمِ» که جشنی است برای آفرینش انسان. (بویس ۲۰۰۸: ۷۹۵)
آفرینش زمین و آسمان و مردم (انسان) در گاهنبار‌ها کاملاً دیده می‌شود و در فرهنگِ اوستایی، آسمان، زمین و گرداگرد آن را همچون خانه‌ای فراگرفته است (فروردین‌یشت، بند ۲؛ ترجمه‌ی دوستخواه ۱۳۸۹: ۴۰۵- ۴۰۶) بدین ترتیب آشکار می‌شود که آفرینش آسمان و زمین در فرهنگ اوستایی با یکدیگر در پیوند هستند. تفاوت جزئی این فرهنگ با متون هخامنشی، در ترتیب آفرینش آسمان و زمین است. به احتمال زیاد، آفرینش زمین در متون هخامنشی به این علت زود‌تر دانسته شده است که اهمیتی بیشتر برای یک امپراتوری داشته است. هرچند این نکته را باید یادآوری کرد که در یکی از متن‌های هخامنشی که در مصر پیدا شده است؛ آفرینش آسمان بر آفرینش زمین مقدم دانسته شده است. همچنین این‌که همه‌ی گاهنبار‌ها را در متون پارسی باستان نمی‌توانیم بازسازی کنیم، به علت عدم کارکردهای سیاسی برخی از آن‌هاست.

به نظر می‌رسد جمله‌ی «که شادی را برای مردم آفرید» پیوندی است میان بخشِ گاهنباریِ جهان‌بینیِ هخامنشی با این جمله‌ی سیاسیِ «که داریوش را شاه کرد، یک شاه از بسیاری، یک فرماندار از بسیاری» که بلافاصله پس از آن می‌آید و کارکرد سیاسی جهان‌بینیِ هخامنشی را نشان می‌دهد.

در متون هخامنشی، «شادی» مستقیماً با «مردم» در پیوند است اما در متون زرتشتی، آن را در پیوند با زمین بازمی‌یابیم:

«ای دادارِ جهانِ اَستومَند! ای اَشَوَن!
کیست نخستین کسی که زمین را بیشتر از همه شادکام کند؟
اَهوره‌مزدا پاسخ داد:
کسی است که هر چه بیشتر مُردارهای مردمان و سگان را از خاک برآورد.» (وندید، فرگرد سوم، بند ۱۲ ؛ ترجمه‌ی دوستخواه ۱۳۸۹: ۶۷۸) در دو پرسش دانا از مینوی خرد (راشد محصّل ۱۳۸۱: ۳۲۲) و در چند بند دیگر از فرگرد سوم وندیداد نیز پرسمان پیرامون شاد کردن زمین وجود دارد. (بند ۲۲، ۱۳، ۲۳ ، ۳۴ ؛ ترجمه‌ی دوستخواه ۱۳۸۹)
همانطور که دیده می‌شود، شادی در پیوند با زمین مفهومی دینی دارد اما هخامنشیان به «شادی» برای کارکردهای سیاسی و ایدئولوژیک نیاز داشته‌اند شاید برای همین است که این مفهوم در کنار و برای «مردم» بازسازی می‌شود.

کتاب‌نامه

دوستخواه، جلیل. ۱۳۸۹. اوستا کهن‌ترین سرود‌ها و متن‌های ایرانی. تهران: مروارید.

راشد محصل، محمدتقی. ۱۳۸۱. «واژه‌ای خوانده نشده در کتاب مینوی خرد». در کتاب «سروش پیر مغان». به کوشش کتایون مزداپور. تهران: ثریا. صفحات ۳۲۱-۳۲۴.

صفایی، یزدان. ۱۳۹۰. «گئومات مغ یا بردیا، جعل کیستی برای به دست آوردن مشروعیت»، دوهفته‌نامه‌ی امرداد، شماره پیاپی ۲۵۴، صفحه‌ی ۵.
 
بالا