• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

حافظ

rahnama

پدر ایران انجمن
حافظ

از ویکی*پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری, جستجو



حافظ
(شمس الدین محمد بن محمدشیرازی)

تولد حدود ۷۲۷
شیراز
مرگ ۷۹۲
شیراز
زمینه فعالیت شعر ،فلسفه ،عرفان خواجه شمس الدین محمد بن محمد حافظ شیرازی (حدود ۷۲۷ - ۷۹۲ هجری قمری)، شاعر بزرگ سده هشتم ایران و یکی از سخنوران نامی جهان است. بیش*تر شعرهای او غزل هستند.
حافظ یعنی نگه دارنده و به کسی گفته می*شود که بتواند قرآن را از حفظ بخواند.
فهرست مندرجات

[نهفتن]

عشق حافظ

حافظ درباره عشق الهی که موضوع غزلهای عرفانی اوست، صحبت می*کند. در مورد عشق انسانی هم وقتی از معشوقان جسمانی و مادی صحبت می*کند، خاطر نشان می*کند که عشق وی همچون امری است که به یک سابقه ازلی ارتباط دارد. در غزلهای عرفانی حافظ، عشق مجازی همچون پرده*ای به نظر می*آید که عشق الهی در ورای آن پنهان است.
درد عشقی کشیده**ام که مپرس / زهر هجری کشیده**ام که مپرس
گشته**ام در جهان و آخر کار / دلبری برگزیده**ام که مپرس[۱]
دیوان حافظ

نوشتار اصلی: دیوان حافظ

دیوان حافظ که مشتمل بر حدود ۵۰۰ غزل، چند قصیده، دو مثنوی، چندین قطعه و تعدادی رباعی است، تا کنون بیش از چهارصد بار به اشکال و شیوه*های گوناگون، به زبان فارسی و دیگر زبان*های جهان به*چاپ رسیده است. شاید تعداد نسخه*های خطّی ساده یا تذهیب شدهٔ آن در کتابخانه*های ایران، افغانستان، هند، پاکستان، ترکیه و حتی کشورهای غربی از هر دیوان فارسی دیگری بیشتر باشد.[۲]
 

rahnama

پدر ایران انجمن
زندگی*نامه



آرامگاه خواجه حافظ شيرازى


نوشتار اصلی: زندگی حافظ

اطلاعات چندانی از خانواده و اجداد خواجه حافظ در دست نیست و ظاهراً پدرش بهاء الدین نام داشته و در دوره سلطنت اتابکان فارس از اصفهان به شیراز مهاجرت کرده است.مادرش نیز اهل کازرون بوده است. شمس الدین از دوران طفولیت به مکتب و مدرسه روی آوردو آموخت سپری نمودن علوم و معلومات معمول زمان خویش به محضر علما و فضلای زادگاهش شتافت و از این بزرگان بویژه قوام الدین عبدالله بهره*ها گرفت.
در بارهٔ سال دقیق تولد او بین مورخین و حافظ*شناسان اختلاف نظر وجود دارد. دکتر ذبیح الله صفا ولادت او را در ۷۲۷ ه*. ق [۳] و دکتر قاسم غنی آن را در ۷۱۷ [۴] می*دانند. برخی دیگر از محققین همانند علامه دهخدا بر اساس قطعه*ای از حافظ ولادت او را قبل از این سال*ها و حدود ۷۱۰ ه*. ق تخمین می*زنند.[۵] آنچه مسلم است ولادت او در اوایل قرن هشتم هجری و بعد از ۷۱۰ واقع شده و به گمان غالب بین ۷۲۰ تا ۷۲۹ ه*. ق روی داده*است.
در مورد سال درگذشت او اختلاف کمتری بین مورخین دیده می*شود و به نظر اغلب آنان ۷۹۲ ه*. ق است. از جمله در کتاب مجمل فصیحی نوشته فصیح خوافی (متولد ۷۷۷ ه*. ق) که معاصر حافظ بوده و همچنین نفحات الانس تالیف جامی (متولد ۸۱۷ ه*. ق) به صراحت این تاریخ به*عنوان سال وفات خواجه قید شده*است. محل تولد او شیراز بوده و در همان شهر نیز روی بر نقاب خاک کشیده است.
نزدیک به یک قرن پیش از تولّد او (یعنی در سال ۶۳۸ ه*. ق - ۱۲۴۰ م) محی*الدّین عربی دیده از جهان فروبسته بود، و ۵۰ سال قبل از آن (یعنی در سال ۶۷۲ ه*. ق - ۱۲۷۳ م) مولانا جلال*الدّین محمد بلخی درگذشته بود.
بعد از مرگ پدرش، برادرانش که هر کدام بزرگتر از او بودند، به سویی روانه شدند و شمس الدین با مادرش در شیراز ماند و روزگار آنها در تهیدستی می*گذشت.
همین که به سن جوانی رسید، در نانوایی به خمیرگیری مشغول شد، تا آنکه عشق به تحصیل کمالات او را به مکتب خانه کشاند. تحصیل علوم و کمالات را در زادگاه خود کسب کرد و مجالس درس علماء و فضلای بزرگ شهر خود را درک نمود. او قرآن کریم را از حفظ کرده بود و بنابر تصریح صاحبان نظر، تخلص حافظ نیز از همین امر نشأت گرفته است.
حافظ در سن 38 سالگی همسر خویش را از دست داد. و پس از او بار دیگر زمانه نامهربانی خود را به او نمایان ساخت و این بار فرزندش را از او گرفت.[۶]
درباره نحوه زندگی حافظ هیچ اطلاع دقیقی در دست نیست. حتی به مقدار یک خط منبعی که هم عصر او باشد و خاطره*ای از حافظ نقل کرده باشد وجود ندارد. اولین شرح*حال*های مکتوب در مورد حافظ مربوط به بیش از ۱۰۰ سال پس از وفات اوست. تمام شرح*حال*هایی که در حال حاضر در مورد حافظ نوشته می*شود بر اساس برداشت شخصی نویسنده از اشعار او و برخی نشانه*های تاریخی است که به*طور مستقیم ربطی به حافظ ندارد. مانند شرح*حال شاهان هم*عصر حافظ و یا احوال عمومی شهر شیراز در آن روزگار.
 

پیوست ها

  • RAIN_PRINCESS_by_Leonidafremov.jpg
    RAIN_PRINCESS_by_Leonidafremov.jpg
    131.4 کیلوبایت · بازدیدها: 2

rahnama

پدر ایران انجمن
حافظ و اسلام

دلبر حافظ معصوم است که همه عالم نسبت به پارسایی، عفاف و عصمت او اذعان دارند. در این راستا حافظ از میان اهل بیت ـ علیهم السلام ـ به محبوب عصر خود، یعنی حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ نظر داشته است. البته حافظ درباره حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ غزل گفته است نه قصیده، ولی سخن در اینجاست که تقریباً کمتر غزلی است که بیتی یا ابیاتی از آن مناسب با وصف حال امام غائب از انظار نباشد. سرانجام با آتش شعله ور عشق محبوب دو عالم، به دیدار حضرت حق شتافته است. حافظ نام حضرت را صریحاً در اشعارش برده و از ظهور او و نابودی «دجال»؛ مظهر ریا و تزویر و بدی و پلیدی سخن گفته است.[۷]
کجاست صوفي «دجال» فعل ملحد شکل / بگو بسوز که «مهدي» دين پناه رسيد [۸]
گرچه شيرين دهنان پادشاهند ولي / «او سليمان» زمانست که خاتم با اوست [۹]
مژده *اي دل که «مسيحا» نفسي مي*آيد / که از انفاس خوشش بوي کسي مي*آيد
ز روان بخشي «عيسي» نزنم پيش تو دم / زانکه در روح فزايي چو لبت ماهر نيست [۱۰]
«يوسف» گم گشته باز آيد به کنعان غم مخور / کلبه احزان شود روزي گلستان غم مخور [۱۱]
حافظ مکن انديشه که آن «يوسف» مه روي / باز آيد و از کلبه احزان به در آيي [۱۲]
گفتند خلايق که تويي «يوسف ثاني» / چون نيک بديدم به حقيقت برسيدم [۱۳]
از دست غيبت تو شکايت نمي*کنم / تا نيست غيبتي نبود لذت حضور [۱۴]
 

rahnama

پدر ایران انجمن
علاقه به شیراز

علاقه ودید حافظ به شیراز از منظر دیوان او و غزلیاتش بخوبی مشهود است و این اشارات با رویدادهای تاریخی زمان حافظ تطابق دارد. بنابراین در دیوان حافظ اگر غزلی شیوا و دلپسند خوانده می شود یقین در خلال ابیات آن رمزآسا و یا آشکارا واقعه ای در روانش و در اندیشه اش سیر می کند. چراکه حافظ را نباید یک شاعر ساده اندیش و مبالغه گو به شمار آورد. زیرا وی پیش از اینکه حتی شاعر باشد به مسایل دینی و فلسفی و عرفانی کاملاً آشنایی داشته و بینش وی در منتهای دریافت تأملات و دقایق اجتماعی است. لذا دید و دلبستگی حافظ به شیراز از دو منظر قابل بررسی است: یکی مطابقت سروده هایش با رخدادهای جامعه که گاهی بر وفق مراد وی است و دیگر طبیعت متنوع و چهارفصل شیراز در آن برهه از زندگی حافظ.
حافظ بعد از تحصیلات و کنجکاوی اش در فراگیری علوم زمان به عنفوان جوانی می رسد. شهر شیراز به یمین دولت شیخ ابواسحق اینجو حکمران فارس از امنیت و آرامش کاملی برخوردار بود و مردم از جمله شاعر جوان ما با کمال آسایش و راحتی روزگار می گذرانیدند. اماکن خیر در شهر،مساجد، مدارس و خانقاهها و املاک فراوانی که برآنها وقف کرده بودند بوفور یافت می شد. شیخ ابواسحق پادشاهی آزادی خواه بود که مردم را در آزادیهای احتماعی مخیر می داشت. شیراز در یک زمینی هموار بنا شده بود که دور شهر بارویی از زمان آل بویه برجا مانده بود. بدین ترتیب حافظ جوان نیز در این جامعه آزاد بو اسحاقی با شعف و مصلحت جویی زندگی می کرد و مسایل سیاسی زمان را به دقت زیر نظر داشت. شیراز که به گفته ابن بطوطه بهشت روی زمین بشمار می آمد و از هر سو طرب و شادمانی بر آن بارز، در این روز ها شاهدجنب و جوش حافظ جوان بود که هم از ثروت بهره داشت و هم از دانش. او از حافظان قرآن بود و در همین زمان قاریان در شهر بودند که به آواز خوش قرآن می خواندند.[۱۵]
با یورش محمدمبارزالدین حکمران کرمان ویزد به شهر شیراز سلطنت ابو اسحاق در هم پیچیده شد و این واقعه در شعر حافظ بازتابی تأسف انگیز دارد.
راستی خاتم فیروزه بو اسحاقی / خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود
دیدی آن قهقه کبک خرامان حافظ / که ز سر پنجه شاهین قضا غافل بود
دوران بعد از بواسحاق زمان استبداد مبارزالدین بود که اشعاری حاکی از خشم شاعر را به دنبال دارد. اوپادشاهی تندخو و ستمکار و متعصب بود بطوریکه حافظ اغلب او را «محتسب» می نامد و از اینکه آزادی و امنیت مردم را ضایع کرده حافظ در اندیشه آزاردادن اوست. ازاین جهت برخلاف عقیده محتسب به سرودن اشعاری تند به الفاظی از (می- میخانه- باده- مغ) می پردازد.
دوش بر یاد حریفان به خرابات شدم / خم می دیدم خون در دل و پا در گل بود
اگرچه باده فرحبخش و باد گلبیزست / به بانگ چنگ مخور باده که محتسب تیزست
محتسب داند که حافظ عاشق است / وآصف ملک سلیمان نیز هم
حافظ ستم بر همشهریان را برنمی تافت و رندانه در احقاق حق مردم تلاش می کرد تا اینکه شاه شجاع پدر ریاکارش را کور کرد و خود به جای او نشست و حافظ نیز چنین بشارتی را به شیرازیها می دهد که :
ای دل بشارتی دهمت محتسب نماند / وز وی جهان برست و بت میگسار هم
دوران حکومت شاه شجاع دوباره آزادی و شادمانی مردم را به دنبال داشت و حافظ نیز به مراد دیرینه خود رسید که :
سحر ز هاتف غیبم رسید مژده به گوش / که دور شاه شجاع است می دلیر بنوش
نکته دوم راجع به علاقه ودید حافظ به شیراز چنانکه گذشت طبیعت سرسبز و مناظر بدیع و باغات دلگشای شیراز بود. بهار شیراز و عطر دل انگبزبهار نارنج آن لطف خاصی داشت و درختان سرو که باغها را پوشانده بودند و انواع میوه هاکه در خاک شیراز پرورش می یافت دل از بیننده می ربود. گردشگاههای فروان که از زمان سعدی نیز باقی مانده بود مردم را به طرف خود می کشانید.[۱۶]
تنها حافظ نبود که «نسیم خاک مصلی و آب رکناباد» او را اجازه سیروسفر نمی داد. در بین تفرجگاههای شهر یکی «تکیه سعدی» نزدیک سرچشمه رکناباد در تنگ الله اکبر و دیگر باغ و زاویه سعدی. از نگاه حافظ
شیراز و آب رکنی و این باد خوش نسیم / عیبش مکن که خال رخ هفت کشور است
فرق است از آب خضر که ظلمات جای اوست / تا آب ما که منبعش الله اکبر است
شاعر آرمان طلب شیراز با نگاه تیزبین خود به بهار باصفای شهرش «نسیم روضه» شیراز را بدرقه راه مسافران می کند.
دلا رفیق سفر بخت نیکخواهت بس / نسیم روضه شیراز پیک راهت بس
شاعر رند شیراز بر خلاف سعدی بزگوار دل از شیراز بر نکند و به سفر طولانی نپرداخت و یا اگر به سفری رفت یقین طولانی نبوده است.بلکه عمر خود را در شیراز که از صفا و زیبایی آن شهر و همچنین گلگشت مصلی و آب رکناباد خوشدل بود ،صرف نمود .زیبایی طبیعت و روانی طبع شاعر نگرش عمیق او را در محیط پیرامون خود عجین کرده بود. لذا با نگاهی دقیق به مجموع عغیب*گویی نکرده، ولی از آن*جا که به ژرفی و با پرمعنایی زیسته است و چون سخن و شعر خود را از عشق و صدق تعلیم گرفته، کار بزرگ هنری او آینه*دار طلعت [۱۷] و طینت فارسی*زبانان گردیده است.[۱۸]
مرا تا عشق تعلیم سخن کرد حدیثم نکتهٔ هر محفلی بود مگو دیگر که حافظ نکته*دان*ست که ما دیدیم و محکم جاهلی بود
 

rahnama

پدر ایران انجمن
ویژگی های شعر حافظ

۱- رمز پردازی و حضور سمبولیسم غنی
رمز پردازی و حضور سمبولیسم شعر حافظ را خانه راز کرده است و بدان وجوه گوناگون بخشیده است. شعر وی بیش از هر چیز به آینه ای می ماند که صورت مخاطبانش را در خود می نمایاند، و این موضوع به دلیل حضور سرشار نمادها و سمبول هایی است که حافظ در اشعارش آفریده است و یا به سمبولهای موجود در سنت شعر فارسی روحی حافظانه دمیده است. چنان که در بیت زیر "شب تاریک" و "گرداب هایل" و . . . را می توان به وجوه گوناگون عرفانی، اجتماعی و شخصی تفسیر و تأویل کرد: شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها
۲-رعایت دقیق و ظریف تناسبات هنری در فضای کلی ادبیات
این تناسبات که در لفظ قدما (البته در معنایی محدودتر) "مراعات النظیر" نامیده می شد، در شعر حافظ از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.
به روابط حاکم بر اجزاء این ادبیات دقت کنید:
ز شوق نرگس مست بلش شاعر نازک طبع را به گریه و زاری می کشاند.
نماز شام غریبان چو گریه آغازم / به مویه های غریبانه قصه پردازم
به یاد یار و دیار آن چنان بگریم زار / که از جهان ره و رسم سفر بر اندازم
من از دیار حبیبم نه از بلاد غریب / مهیمنا برفیقان خود رسان بازم
هوای منزل یار آب زندگانی ماست / صبا بیار نسیمی ز خاک شیرازم
همچنین حافظ شاید همراه با وزیران و بزرگان یزد یکبار به اصفهان مسافرت کرده باشد . اما باز غم غرابت از شیراز او را آسوده نمی گذارد و می سراید:
گرچه صد رود است از چشمم روان / زنده رود و باغ کاران یاد باد
و در مقام مقایسه نیز شیراز را بر شهر اصفهان رجحان می دهد.
اگر چه زنده رود آب حیات است / ولی شیراز ما از اصفهان به
وقتی در یورش تیمور لنگ که دو سه سال پایان عمر حافظ رخ داد با آهنگی که نشان از اخلاق و علاقه اش به شیراز از آن آشکار است از لطف «حق » کمک می گیرد که حق نگذارد با سقوط شیراز « چنین عزیز نگینی به دست اهرمنی » بیفتد.
به صبر کوش تو ای دل که حق رها نکند / چنین عزیز نگینی به دست اهرمنی
او به شیراز عشق می ورزد و در غزلی دعایی می فرماید[۱۹]:
خوشا شیراز ووضع بی مثالش / خداوندا نگه دار از زوالش
ز رکناباد ما صد لوحش الله / که عمر خضر می بخشد زلالش
میان جعفرآباد و مصلی / عبیر آمیز می آید شمالش
به شیراز آی و فیض روح قدسی / بخواه از مردم صاحب کمالش
 

پیوست ها

  • 0sshwszntz0pr6srljli.jpg
    0sshwszntz0pr6srljli.jpg
    58.5 کیلوبایت · بازدیدها: 1
  • ywt8rgttvd6e22vl36.jpg
    ywt8rgttvd6e22vl36.jpg
    55.8 کیلوبایت · بازدیدها: 1
  • c8atcrikt8d1uk9rxsc.jpg
    c8atcrikt8d1uk9rxsc.jpg
    94.3 کیلوبایت · بازدیدها: 0
  • 72.jpg
    72.jpg
    20.7 کیلوبایت · بازدیدها: 0
  • 1336097278.gif
    1336097278.gif
    124.7 کیلوبایت · بازدیدها: 0

rahnama

پدر ایران انجمن
زبان و هنر شعری

همچون همهٔ هنرهای راستین، شعر حافظ پرعمق، چندوجهی، تعبیرپذیر، و تبیین*جوی است. او هیچ*گاه ادعای کشف و غیب*گویی نکرده، ولی از آن*جا که به ژرفی و با پرمعنایی زیسته است و چون سخن و شعر خود را از عشق و صدق تعلیم گرفته، کار بزرگ هنری او آینه*دار طلعت [۲۰] و طینت فارسی*زبانان گردیده است.[۲۱]
مرا تا عشق تعلیم سخن کرد حدیثم نکتهٔ هر محفلی بود مگو دیگر که حافظ نکته*دان*ست که ما دیدیم و محکم جاهلی بود
 

پیوست ها

  • 29.jpg
    29.jpg
    6.6 کیلوبایت · بازدیدها: 0
  • 28.jpg
    28.jpg
    7.9 کیلوبایت · بازدیدها: 0
  • 27.jpg
    27.jpg
    6.1 کیلوبایت · بازدیدها: 1
  • 26.jpg
    26.jpg
    7.4 کیلوبایت · بازدیدها: 0
  • attachment_003.jpg
    attachment_003.jpg
    7.5 کیلوبایت · بازدیدها: 0
  • 25.jpg
    25.jpg
    9.8 کیلوبایت · بازدیدها: 0
  • attachment.jpg
    attachment.jpg
    23.3 کیلوبایت · بازدیدها: 0
  • (R)دوستت دارم.jpg
    (R)دوستت دارم.jpg
    38.5 کیلوبایت · بازدیدها: 3
  • aiwgucmdxn70kkt5ylgd.jpg
    aiwgucmdxn70kkt5ylgd.jpg
    76.8 کیلوبایت · بازدیدها: 0
  • he6bi7v29mqwbvop3n0v.jpg
    he6bi7v29mqwbvop3n0v.jpg
    71.2 کیلوبایت · بازدیدها: 0
  • attachment_002.jpg
    attachment_002.jpg
    13.9 کیلوبایت · بازدیدها: 0
  • 24.jpg
    24.jpg
    11 کیلوبایت · بازدیدها: 0

rahnama

پدر ایران انجمن
ویژگی های شعر حافظ

۱- رمز پردازی و حضور سمبولیسم غنی
رمز پردازی و حضور سمبولیسم شعر حافظ را خانه راز کرده است و بدان وجوه گوناگون بخشیده است. شعر وی بیش از هر چیز به آینه ای می ماند که صورت مخاطبانش را در خود می نمایاند، و این موضوع به دلی بیان ناگفته ها در عین ظرافت و گزندگی پرداخته و نوش و نیش را در کنار هم گرد آورده است. پادشاه و محتسب و زاهد ریاکار، و حتی خود شاعر در آماج طعن و طنز شعرهای او هستند:
فقیه مدرسه دی مست بود و فتوا داد که می حرام، ولی به ز مال او قافست
باده با محتسب شهر ننوشی زنهار بخورد باده ات و سنگ به جام اندازد
۵- ایهام و ابهام
شعر حافظ، شعر ایهام و ابهام است، ابهام شعر حافظ لذت بخش و رازناک است. نقش موثر ایهام در شعر حافظ را می توان از چند نظر تفسیر کرد: اول، آن که حافظ به اقتضای هنرمندی و شاعریش می کوشیده است تا شعر خود را به ناب ترین حالت ممکن صورت بخشد و از آنجا که ابها�ند بالایی چو لاله با قدح افتاده بر لب جویم شدم فسانه به سرگشتگی که ابروی دوست کشیده در خم چوگان خویش، چون گویم
۳-لحن مناسب و شور افکن شاعر در آغاز شعرها
ادبیات شروع هر غزل قابل تأمل و درنگ است. به اقتضای موضوع و مضمون، شاعر بزرگ لحنی خاص را برای شروع غزلهای خود در نظر می گیرد، این لحنها گاه حماسی و شورآفرین است و گاه رندانه و طنزآمیز و زمانی نیز حسرتبار و اندوهگین.
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم
من و انکار شراب این چه حکابت باشد غالباً این قدرم عقل و کفایت باشد
ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش باید برون کشید از این ورطه رخت خویش
۴- طنز
زبان رندانه شعر حافظ به طنز تکیه کرده است. طنز ظرفیت بیانی شعر او را تا سر حد امکان گسترش داده و بدان شور و حیاتی عمیق بخشیده است. حافظ به مدد طنز، به بیان ناگفته ها در عین ظرافت و گزندگی پرداخته و نوش و نیش را در کنار هم گرد آورده است. پادشاه و محتسب و زاهد ریاکار، و حتی خود شاعر در آماج طعن و طنز شعرهای او هستند:
فقیه مدرسه دی مست بود و فتوا داد که می حرام، ولی به ز مال او قافست
باده با محتسب شهر ننوشی زنهار بخورد باده ات و سنگ به جام اندازد
۵- ایهام و ابهام
شعر حافظ، شعر ایهام و ابهام است، ابهام شعر حافظ لذت بخش و رازناک است. نقش موثر ایهام در شعر حافظ را می توان از چند نظر تفسیر کرد: اول، آن که حافظ به اقتضای هنرمندی و شاعریش می کوشیده است تا شعر خود را به ناب ترین حالت ممکن صورت بخشد و از آنجا که ابهام جزء لاینفک شعر ناب محسوب می شود، حافظ از بیشترین سود و بهره را از آن برده است. دوم آن که زمان پرفتنه حافظ، از ظاهر معترض زبانی خاص طلب می کرد؛ زبانی که قابل تفسیر به مواضع مختلف باشد و شاعر با رویکردی که به ایهام و سمبول و طنز داشت، توانست چنین زبان شگفت انگیزی را ابداع کند؛ زبانی که هم قابلیت بیان ناگفته ها را داشت و هم سراینده اش را از فتنه های زمان در امان می داشت.
سوم آن که در سنن عرفانی آشکار کردن اسرار ناپسند شمرده می شود و شاعر و عارف متفکر، مجبور به آموختن زبان رمز است و راز آموزی عارفانه زبانی خاص دارد. از آن جا که حافظ شاعری با تعلقات عمیق عرفانی است، بی ربط نیست که از ایهام به عالیترین شکلش بهره بگیرد:
دی می شد و گفتم صنما عهد به جای آر گفتا غلطی خواجه، در این عهد وفا نیست
ایهام در کلمه "عهد" به معنای "زمانه" و "پیمان" دل دادمش به مژده و خجلت همی برم زبن نقد قلب خویش که کردم نثار دوست
ایهام در ترکیب "نقد قلب" به معنای "نقد دل" و "سکه قلابی"
عمرتان باد و مرادهای ساقیان بزم جم گر چه جام ما نشد پر می به دوران شما
ایهام در کلمه "دوران" به معنای "عهد و دوره" و "دورگردانی ساغر"
تفکر حافظ عمیق و زنده پویا و ریشه دار و در خروشی حماسی است. شعر حافظ بیت الغزل معرفت است.
 

rahnama

پدر ایران انجمن
غزلیات


غزلی از حافظ با خطاطی دیجیتال: اگر بر جای من غیری گزیند دوست، حاکم اوست. حرامم باد اگر من جان به جای دوست بگزینم.


حافظ را چیره*دست*ترین غزل سرای زبان فارسی دانسته*اند[۲۲] موضوع غزل وصف معشوق، می، و مغازله است و غزل*سرایی را باید هنری دانست ادبی، که درخور سرود و غنا و ترانه*پردازی است.
با آن*که حافظ غزل عارفانهٔ مولانا و غزل عاشقانهٔ سعدی را پیوند زده، نوآوری اصلی او در تک بیت*های درخشان، مستقل، و خوش*مضمون فراوانی است که سروده است. استقلالی که حافظ از این راه به غزل داده به میزان زیادی از ساختار سوره*های قرآن[۲۳] تأثیر گرفته*است، که آن را انقلابی در آفرینش اینگونه شعر دانسته*اند.
ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ به قرآنی که اندر سینه داری نمونه*ای از اشعار پیش از اینت بیش از این اندیشهٔ عشّاق بود مهرورزی تو با ما شهرهٔ آفاق بود یاد باد آن صحبت شبها که با نوشین*لبان بحث سرّ عشق و ذکر حلقهٔ عشّاق بود پیش ازین کاین سقف سبز و طاق مینا برکشند منظر چشم مرا ابروی جانان طاق بود سایهٔ معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود حسن مهرویان مجلس گرچه دل می*برد و دین بحث ما در لطف طبع و خوبی اخلاق بود شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خلد دفتر نسرین و گل را زینت اوراق بود
 

rahnama

پدر ایران انجمن
رباعیات

چندین رباعی به حافظ نسبت داده شده که هر چند از ارزش ادبی والایی، هم*سنگ عزل*های او برخوردار نیستند اما در انتساب برخی از آن*ها تردید زیادی وجود ندارد. در تصحیح خانلری از دیوان حافظ تعدادی از این رباعیات آورده شده که ده رباعی در چند نسخهٔ مورد مطالعه او بوده*اند و بقیه فقط در یک نسخه ثبت بوده*است. دکتر پرویز ناتل خانلری در باره رباعیات حافظ می*نویسد: «هیچ یک از رباعیات منسوب به حافظ چه در لفظ و چه در معنی، ارزش و اعتبار چندانی ندارد و بر قدر و شأن این غزلسرا نمی*افزاید.»[۲۴]
امشب ز غمت میان خون خواهم خفت وز بستر عافیت برون خواهم خفت باور نکنی خیال خود را بفرست تا درنگرد که بی تو چون خواهم خفت[۲۵] هر دوست که دم زد از وفا دشمن شد هر پاک روی که بود تردامن شد گویند شب آبستن غیب است عجب چون مرد ندید از که آبستن شد[۲۶]
 

rahnama

پدر ایران انجمن
حافظ و پیشینیان

یکی از باب*های عمده در حافظ*شناسی مطالعهٔ کمی و کیفی میزان، گستره، مدل، و ابعاد تأثیر پیشینیان و هم*عصران بر هنر و سخن اوست. این نوع پژوهش را از دو دیدگاه عمده دنبال کرده*اند: یکی از منظر استقلال، یگانگی، بی*نظیری، و منحصربه*فرد بودن حافظ، و اینکه در چه مواردی او اینگونه است. دوّم از دیدگاه تشابهات و همانندی*های آشکار و نهانی که مابین اشعار حافظ و دیگران وجود دارد.
از نظر یکتا بودن، هر چند حافظ قالب*های شعری استادان پیش از خود و شاعران معاصرش همچون خاقانی، نظامی، سنایی، عطار، مولوی، عراقی، سعدی، امیر خسرو، خواجوی کرمانی و سلمایی دارد
همین ویژگی کم*مانند، و نیز عالَم*گیری و رواج بی*مانند شعر اوست، که از دیرباز شرح*نویسان زیادی را برآن داشته تا بر دیوان اشعار حافظ شرح بنویسند. بیشتر شارحان حافظ از دو قلمرو بزرگ زبان و ادبیّات فارسی، یعنی شبه قارّهٔ هند و امپراتوری عثمانی، به صورت زیر برخاسته*اند.
شارحان ترک

۱. سودی بسنوی (درگذشت: ۱۰۰۰ ه*.ق)، نویسندهٔ شرح چهار جلدی بر دیوان حافظ۲. سروری (درگذشت: ۹۶۹ ه*.ق)۳. شمعی (درگذشت: ۱۰۰۰ ه*.ق)۴. سید محمد قونیوی متخلص به وهبی (درگذشت: ۇ*چشم می*خورد.[۲۷]
 

rahnama

پدر ایران انجمن
تأثیر حافظ بر شعر دوره*های بعد

تبحر حافظ در سرودن غزل بوده و با ترکیب اسلوب و شیوه شعرای پیشین خود سبکی را بنیان نهاده که اگر چه پیرو سبک عراقیسبک هندی می*دانند که ویژگی اصلی آن استقلال نسبی ابیات یک غزل است.[۲۸] است اما با تمایز ویژه به نام خود او شهرت دارد. برخی از حافظ*پژوهان شعر او را پایه*گذار
در مقدمه نسخه قزوینی و ستایشگر آمده است:
غزل سرایی حافظ بدان رسید که چرخ نوای زهره و رامشگری بهشت از یاد بداد داد بیان در غزل بدان وجهی که هیچ شاعر از این گونه داد نظم نداد چوشعر عذب روانش زبر کند گویی هزار رحمت حق بر روان حافظ باد
 

پیوست ها

  • a;3.jpg
    a;3.jpg
    18.5 کیلوبایت · بازدیدها: 4
  • 8.jpg
    8.jpg
    42.5 کیلوبایت · بازدیدها: 1
  • Diwanh.3.jpg
    Diwanh.3.jpg
    185.3 کیلوبایت · بازدیدها: 1
  • c;6 & 7 & 8.jpg
    c;6 & 7 & 8.jpg
    46.1 کیلوبایت · بازدیدها: 3
  • 11.jpg
    11.jpg
    26.7 کیلوبایت · بازدیدها: 0
  • 12.jpg
    12.jpg
    9.4 کیلوبایت · بازدیدها: 1
  • Field-of-Flowers15.jpg
    Field-of-Flowers15.jpg
    180 کیلوبایت · بازدیدها: 1
  • top-r.jpg
    top-r.jpg
    69.9 کیلوبایت · بازدیدها: 1
  • نوروز 92 - متن.png
    نوروز 92 - متن.png
    33.7 کیلوبایت · بازدیدها: 4
  • 13.jpg
    13.jpg
    33.4 کیلوبایت · بازدیدها: 2
  • i1598_1307282608.gif
    i1598_1307282608.gif
    9.5 کیلوبایت · بازدیدها: 2

rahnama

پدر ایران انجمن
حافظ در جهان


سنگ مزار حافظ در حافظیه شیراز


نوشتار اصلی: حافظ در جهان

سروده*های شاعران بزرگ برای حافظ

گوته

گوته، نابغه*ترین ادیب آلمانی، «دیوان غربی - شرقی» خود را تحت تاثیر «دیوان حافظ» سرود، و فصل دوم آن را با نام «حافظ*نامه» به اشعاری در مدح حافظ اختصاص داد که از جملهٔ آن*ها می*توان به دو شعر زیر اشاره کرد:
حافظا، در غزل*هایت می*شنومکه شاعران را بزرگ داشته*ای.بنگر که اینک پاسخی فراخورت می*دهم:بزرگ اویی است که این سپاس به بزرگ*داشتِ اوست.[۲۹] خود را با تو برابر گرفتن، حافظاراستی که دیوانگی است! کشتی*یی پُر شتاب و خروشانبه پهنهٔ پُر موج دریا در می*آید،و مغرور و دلیر به دلِ خیزاب*ها می*زند.آن و دمی است که اقیانوس درهم*اش بشکند.ولی این تخته*بند پوده هم*چنان به پیش می*راند. در غزل*های سبک*خیز و تندآهنگِ توخنکای سیال دریا است،و فورانِ کوه*وار آتش نیز.و گدازه*ها مرا در خود غرق می*کنند.با این همه خیالی نیز درونم را می*آکندو شجاعت*ام می*بخشد.مگر نه آن*که من نیز در سرزمینِ خورشیدزیسته و عشق ورزیده*ام! نیچه

یکی دیگر از شاعران و فیلسوفان نام*آور آلمان، نیچه، نیز در دیوان «اندرزها و حکمت*ها»، یکی از شعرهای خود را با نام «به حافظ (آوای نوشانوش، پرسش یک آبنوش)» به او تقدیم کرده*است:
میخانه*ای که تو برای خویشپی*افکنده*ایفراخ*تر از هر خانه*ای استجهان از سر کشیدن می*ییکه تو در اندرون آن می*اندازی،ناتوان است.پرنده*ای، که روزگاری ققنوس بوددر ضیافت توستموشی که کوهی را بزادخود گویا تویی تو همه*ای، تو هیچیمیخانه*ای، می*ییققنوسی، کوهی و موشی،در خود فرو می*روی ابدی،از خود می*پروازی ابدی،رخشندگی همهٔ ژرفاها،و مستی همهٔ مستانی- تو و شراب؟[۳۰]
 

rahnama

پدر ایران انجمن
ترجمه*های دیوان حافظ

تا کنون، شعر حافظ به ده*ها زبان در تمامی دنیا ترجمه شده*است. ازجمله قدیمی*ترین این ترجمه*ها می*توان موارد زیر را برشمرد:[۳۱]
۱. تاریخ: ۱۶۸۰ م، نویسنده: F. Meninski، نام و نوع اثر: Linguarum Orientalium اوّلین غزل دیوان حافظ - الا یا ایهاالسّاقی ... - به نثر لاتین ترجمه شد، محل انتشار: وین۲. تاریخ: ۱۷۶۷ م، نویسنده: T. Hyde، نام و نوع اثر: Syntagma dissertationum اوّلین غزل دیوان حافظ - الا یا ایهاالسّاقی ... - به نثر لاتین ترجمه شد، محل انتشار: آکسفورد۳. تاریخ: ۱۷۷۱ م، نویسنده: de Reviski، نام و نوع اثر: Specimen poeseos Persicae شانزده غزل از ابتدای دیوان حافظ به نثر لاتین ترجمه شد، محل انتشار: ذکر نشده۴. تاریخ: ۱۷۷۴ م، نویسنده: J. Richardson، نام و نوع اثر: Specimen, Persian Poetry شانزده غزل از ابتدای دیوان حافظ به انگلیسی ترجمه شد، محل انتشار: لندن
 

rahnama

پدر ایران انجمن
شرح حافظ

شعر حافظ بنا به ماهیّت و طبیعتش شرح*طلب است. این امر، به هیچ وجه ناشی از دشواری یا دیریابی آن نیست، بلکه نشان از چندپهه است که حافظ سرسخت و بی*باک به مبارزه با این بیماری پرداخته. حافظ رندانه در هوای پلشت زمان خود، جهانی آرمانی و انسانی آرمانی آفریده. آشنایی حافظ با ادبیات فارسی و عرب بر آشنایی او از دین اسلام ـ که کتاب اصلی آن قرآن به زبان عربی است ـ افزود و او را تبدیل به رندی آزاد اندیش کرد به*گونه*ای که بخش زیادی از دیوان حافظ به مبارزه با ریاکاران اختصاص داده شده است:
فدای پیرهن چاک ماهرویان باد هزار جامه تقوا و خرقه پرهیز به کوی می فروشانش ز جامی بر نمی*گیرند زهی سجاده تقوا که یک ساغر نمی*ارزد او تعصبات را کنار گذاشته و فارغ از هر قید و بندی به مبارزه با کسانی برخاست که دین و قدرت خود را به*عنوان سنگر و سلاحی برای تجاوز به حٱ۲۴۴ ه*.ق)[۳۲]
حافظ*پژوهان شبه قاره

این گروه بیشتر از دستهٔ پیشین به شعر حافظ و شرح*نگاری برآن روی*آورده*اند. تنها از ربع نخست سدهٔ یازدهم هجری تا ربع اوّل سدهٔ دوازدهم (حدود ۱۰۰ سال) ۹ شرح کوچک و بزرگ در منطقهٔ پنجاب نوشته*شده*است. به*عنوان نمونه می*توان این دو را ذکر کرد:
۱. مرج*البحرین توسّط ختمی لاهوری در سال ۱۰۲۶ ه*.ق۲. مولانا عبدالله خویشگی قصوری که ۴ شرح بر دیوان خواجه نوشت (۱۱۰۶ ه*.ق)
 

پیوست ها

  • 0w0oo2gb24kcuyo9ti0a.jpg
    0w0oo2gb24kcuyo9ti0a.jpg
    39.6 کیلوبایت · بازدیدها: 0
  • 1356235567.gif
    1356235567.gif
    58.1 کیلوبایت · بازدیدها: 0
  • fa.jpg
    fa.jpg
    73.7 کیلوبایت · بازدیدها: 0
  • wy78bolyxthvdt3bj0rz.jpg
    wy78bolyxthvdt3bj0rz.jpg
    53.5 کیلوبایت · بازدیدها: 0

rahnama

پدر ایران انجمن
فال حافظ

دیشب به*سیل اشک ره خواب می*زدم نقشی به*یاد خطّ تو بر آب می*زدم چشمم به*روی ساقی و گوشم به*قول چنگ فالی به چشم و گوش درین باب می*زدم ساقی به صوت این غزلم کاسه می*گرفت می*گفتم این سرود و می ناب می*زدم خوش بود وقت حافظ و فالِ مراد و کام بر نام عمر و دولتِ احباب می*زدم مشهور است که امروز در خانهٔ هر ایرانی یک دیوان حافظ یافت می*شود. ایرانیان طبق رسوم قدیمی خود در روزهای عید ملی یا مذهبی نظیر نوروز بر سر سفره هفت سین، و یا شب یلدا، با کتاب حافظ فال می*گیرند. برای این کار، یک نفر از بزرگان خانواده یا کسی که بتواند شعر را به خوبی بخواند یا کسی که دیگران معتقدند به اصطلاح خوب فال می*گیرد ابتدا نیت می*کند، یعنی در دل آرزویی می*کند. سپس به طور تصادفی صفحه*ای را از کتاب حافظ می*گشاید و با صدای بلند شروع به خواندن می*کند. کسانی که ایمان مذهبی داشته باشند هنگام فال گرفتن فاتحه*ای می*خوانند و سپس کتاب حافظ را می*بوسند، آنگاه با ذکر اورادی آن را می*گشایند و فال خود را می*خوانند.
برخی حافظ را «لسان الغیب» می*گویند یعنی کسی که از غیب سخن می*گوید و بر اساس بیتی از شعر حافظ او معتقد است که هیچ کس زبان غیب نیست:
ز سر غیب کس آگاه نیست قصه مخوان کدام محرم دل ره در این حرم دارد یکی از صنایع شعری ایهام است بدین معنی که از یک کلمه معانی متفاوتی برداشت می*شود. ایهام در اشعار حافظ به*صورت گسترده مورد استفاده قرار گرفته. همچنین از مهم*ترین خصوصیات شعر حافظ گستردگی مطالب ذکر شده در یک غزل اوست؛ به*گونه*ای که در یک غزل از موضوع*های فراوانی حرف می*زند. از طرفی هر بیت شعر حافظ نیز به*طور مستقل قابل تفسیر است. این ویژگی*های شعر حافظ باعث شده که هر کس با هر نیتی که دیوان حافظ را بگشاید و غزلی از آن را بخواند در مورد نیت خود کلمه یا جمله*ای در آن می*یابد و فرد فکر می*کند که حافظ نیت او را خوانده و به وی جواب داده است. غافل از اینکه این ویژگی شعر حافظ است و در بقیه غزلیات او نیز کلمات یا جملاتی همخوان با نیت صاحب فال وجود دارد.
حافظ زمانی که درمانده می*شود به فال روی می*آورد:
از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش زده*ام فالی و فریاد رسی می*آید
 

پیوست ها

  • 2.jpg
    2.jpg
    147 کیلوبایت · بازدیدها: 116

rahnama

پدر ایران انجمن
افکار حافظ


آرامگاه حافظ در شب


روزگار حافظ روزگار زهد فروشی و ریاورزی بود�بوده است. آنان به*جای آن*که به*راستی مردان خدا باشند و روندگان راه حقیقت، اغلب، خرقه*داران و پشمینه*پوشانی بودند که بویی از عشق نابرده به تندخویی شهرت داشتند[۳۳] و پای از سرای طبیعت بیرون نمی*نهادند.[۳۴]
صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد بنیاد مکر با فلک حقه باز کرد نقد صوفی نه همه صافی بیغش باشد ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد در برابر صوفی، حافظ از عارف با نیکویی و احترام یادکرده؂وق دیگران مورد استفاده قرار می*دهند. حافظ در این مبارزه به کسی رحم نمی*کند شیخ، مفتی، قاضی و محتسب همه از کنایات و اشعار او آسیب می*بینند.
می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب چون نیک بنگری همه تزویر می*کنند حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی دام تزویر مکن چون دگران قرآن را او باده نوشی را برتر از زهدفروشی ریاکاران می*داند:
باده*نوشی که در او روی و ریایی نبود بهتر از زهدفروشی که در او روی و ریاست می خور که صد گناه ز اغیار در حجاب بهتر ز طاعتی که ز روی ریا کنند برخی حافظ رامانند نیچه و گوته فیلسوفی حساس به مسائل وجودی انسان می*دانند که آزاداندیش است و دروغ*ستیز و ضدخرافات.
مباش در پی آزار و هرچه خواهی کن که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست
 

rahnama

پدر ایران انجمن
آرامگاه حافظ


آرامگاه حافظ در شیراز



آرامگاه خواجه حافظ شيرازى


آرامگاه حافظ در شهر شیراز و در منطقهٔ حافظیّه در فضایی آکنده از عطر و زیبایی گل*های جان*پرور، درآمیخته با شور اشعار خواجه، واقع شده*است. امروزه این مکان یکی از جاذبه*های مهمّ گردشگری به*شمار می*رود و بسیاری از مشتاقان شعر و اندیشه*ةای حافظ را از اطراف جهان به این مکان می*کشاند.
در زبان اغلب مردم ایران، رفتن به حافظیّه معادل با زیارت آرامگاه حافظ گردیده*است. اصطلاح زیارت که بیشتر برای اماکن مقدّسی نظیر کعبه و بارگاه امامان به*کار می*رود، به*خوبی نشان*گر آن است که حافظ چه چهرهٔ مقدّسی نزد ایرانیان دارد. برخی از معتقدان به آیین*های مذهبی و اسلامی، رفتن به آرامگاه او را با آداب و رسوم مذهبی همراه می*کنند. از جمله با وضو به آنجا می*روند و در کنار آرامگاه حافظ به نشان احترام، کفش خود را از پای بیرون می*آورند. سایر دلباختگان حافظ نیز به این مکان به*عنوان سمبلی از عشق راستین و نمادی از رندی عارفانه با دیدهٔ احترام پرویز ناتل خانلری(سال ۱۳۷۵)

  • خرّمشاهی، بهاءالدّین. حافظ*نامه، شرح الفاظ، اعلام، مفاهیم کلیدی و ابیات دشوار حافظ، بخش اوّل، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، ۱۳۷۳
  • خرّمشاهی، بهاءالدّین. حافظ*نامه، شرح الفاظ، اعلام، مفاهیم کلیدی و ابیات دشوار حافظ، بخش دوّم، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹. ISBN:ISBN 964-445-174-0
  • خداوندان عرش ادب ، نویسنده دکتر امید مجد ،انتشارات امید مجد ، شهریور ۱۳۸۱
  • خرّمشاهی، بهاءالدّین. ذهن و زبان حافظ، چاپ هفتم، انتشارات ناهید، تهران، ۱۳۸۰، ISBN:۹۶۴-۶۲۰۵-۱۸-۶
  • خرّمشاهی، بهاءالدّین. حافظ، چاپ سوّم، انتشارات طرح نو، تهران، ۱۳۷۸. ISBN:۹۶۴-۵۶۲۵-۲۹-۷
  • لاهوری، ابوالحسن عبدالرّحمن ختمی. شرح عرفانی غزل*های حافظ، با تصحیح و تعلیقات ب�ی خطی غزلیات حافظ]]
  • حافظ به روایت عباس کیارستمی
 
بالا