• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

معماری باغ های ایرانی

نیکا

متخصص بخش معماری
مقدمه :

ساخت باغ در کشور ما سابقه ای طولانی داشته و در تمام دورانها بخصوص دوره اسلامی مورد توجه بوده است . باغها در کل عملکردهای مختلفی داشته اند و در بعضی دورانهای باغهای عمومی برای گردش و تفریح اهالی ساخته می شوند . در دوره اسلامی نیز ایجاد باغها و درخت زارها همچنان مورد علاقه ساکنان این سرزمین کهنسال بوده و علاوه بر باغهای بزرگ و با شکوه بیرون شهرها ، چندین سده پدیده باغسازی در درون و پیرامون شهرها ، خاص این سرزمین بوده است . در دین اسلام کاشتن درخت پسندیده و از بین بردن و قطع بیمورد آن نکوهیده شمرده شده و در این مورد احادیث و روایت فراوانی در دست است . از طرفی به دلیل اختلاف آب و هوایی مناطق مختلف ایران ، بخصوص در مناطق گرمسیری باغ اهمیت ویژه ای پیدا می کند . این دو موضوع و مسایل دیگر باعث شدند که در این سرزمین درخت به عنوان عامل گیاهی و حیاتی مورد احترام اهالی قرار گیرد .
 

نیکا

متخصص بخش معماری
باغهای ایرانی :

باغ ایرانی از قدیمی ترین و مهمترین باغ های جهان به شمار می روند . باغ ایرانی بیشتر حاکی از نیازهای روحی و کمتر متناسب با نیازهای آب قابل سنجش است . از زمان های قدیم بخش اساسی از زندگی ایران و معماری آن بوده در موجودیت آتشکده های بزرگ و تقویت نمادین آنها ، سهم داشته است از زمان سومریان باغ ، معبد و قصر سلطنتی را احاطه می کرد. زندگی در ایران به آب وابسته و در واقع آب عامل اصلی زندگی است . ایرانیان درخت را همراه با آب روان ترسمی کرده اند که مطلوبترین منظره در یک سرزمین خشک است . پس از آب درختان مهمترین نقش را در شکل گیری باغ ایرانی دارند . ایرانیان قدیم معتقد به فرشته مقدسی بودند به نام ( اوروزا ) که صدمه زدن به گل و گیاه موجب ناراحتی و خشم او می شد . ایرانیان بسیار پیشتر از سایر اقوام و ملل پی بردند که باغ سازی اساس کشاورزی است و نیکوترین شیوه های باغ سازی را هم از زمانهایی د یرین به دست آورده بودند . در دوران اسلامی ، باغ های انبوهی کاخ را احاطه می کردند و از لحاظ معماری به صورت بخشی از آن در نظر گرفته می شد. به صورتی که باغ تمامی جوانب اصلی بنا را به صور قرینه فرا می گرفت . سراسر محوطه به قطعات مستطیلی تقسیم می شد که از میان آنها جوی های کوچکی می گذشت . این باغ ها به پیروی از پیشینیان ایرانی ساخته می شوند از همان سده های نخستین هجری ، باغ سازی به شیوه ایرانی به فراسوی مرزهای می رود و به مرور زمان گستره خود را وسیع تر می کند . شیوه باغ سازی در کشورهای شرقی از باغ سازی ایران الهام گرفته است ، در این اسلام کاشتن درخت پسندیده و از بین بردن و قطع بی مورد آن نکوهیده شمرده شده و در این مورد احادیث و روایات فراوانی در دست است .



01.jpg
 

نیکا

متخصص بخش معماری
مقدمه ای بر پیشینه تاریخی باغ ایرانی :

شعر و ادب هنرهایی تزئینی ایرانی خواه از زمان هخامنشیان و خواه از زمان سامانیان و دوره اسلامی ، همیشه سرشار از احترام و علاقه به طبیعت است . در باغ – این طبیعت از پیش اندیشیده – راه به انسان و طبیعت در نهایت هماهنگی است . باغ به کمک اشکال منظم هندسی رابطه میان طبیعت و دنیای درونی تصور می شود . باغ مفهوم عرفانی و مذهبی طبیعت و نظم جهان را منعکس و مفاهیم فضاها را مطرح می کند . قرآن کریم در آیه های متعددی ، خوشی های بهشت را توصیف می کند و شادی و لذت عمیق کسانی را که به خدای خویش ایمان آوردند و سرانجام آرامش ، برکت و آسایش یافتند و برای همیشه در باغهایی جای گرفتند که آب از زیرآنها جاری است . در سایه های خنک و برای همیشه ، اراسته به چشمه های سرشار، باغ ایرانی نه تنها جای امن و آرام که در عین حال جایی است برای تفکر آرام یا مذاکرات فلسفی . جایی است برای تأمل و تحقیق ، جایی که روح خسته آدمی می تواند تازه شود و آرامش یابد و منظره هایی تازه بر او مشکوف گردد . نیلوفر آبی در سراسر اعصار و در تمامی آسیا یک نماد مقدس آسمانی بود . آرایش معماری در سراسر اعصار ، منحصر به گل و گیاه بوده و می باشد . تعریف و واژه شناسی : باغ ایرانی آن گونه که از ایده و تعریف آن بر می آید گذشته از فضایی عملکردی که مردمان در آن دمی بیاسایند و تفرج کنند ، خود مفهومی نقش بسته بر سرزمین و برآمده از فرهنگ و شکل گرفته در آداب و رسوم مردمان است . باغهایمان در گذشته از اندیشه های شکل گیریشان ، دورنمایی از آرمانهای انسان ایرانی اند ، چه به آنگاه که با حفظ تقدیس آب را چنان در باغ میگرداندند تا باغشان نیز نماد تفکر و اندیشه و عناصر هستی بخششان گردد و چه زمانی که بیش از همیشه باغ را تمثیلی از بهشت برین می دانستند و تمنای جاودانگی را در باغ تجربه می کردند. واژه باغ معادل پردیس است که از کلمه « پایری د آزا » ( به معنی محوطه محصور و مدور باغ ) از بوستان ریشه گرفته است که معرب آن« فردوس است . باغ ایرانی به عنوان گونه ای از معماری برون گرای ایرانی در منطق و اصول شکل گیری فضا ارتباطی نزدیک با معناری درون گرا ( حیاط دار ) دارد . اصول باغ ایرانی از عقاید اسلامی نیز متأثر است . واژه پردیس به همان باغهای پیرامون خانه ها گفته می شده است . علامه دهخدا درباره معنی واژه پردیس می نویسد : پردیس لغتی است ماخوذ از زبان مادی به معنی باغ و بوسان که این واژه در پهلوی ، پالیز شده و در فارسی دری هم به کار رفته است . باغ هم واژه ای فارسی که در پهلوی هم به همین شکل به کار رفته است . در وصف بهشت ، آیات و احادیث زیادی وجود دارد به طوری که در آن تصویر باغهایی زیبا و بس بزرگ با درختان تنومند و آبشارهایی دلپذیر و کاخهای شکوهمند با ستونها و سقف هایی بلند به دست می دهد و این بهشت دارای حوض بزرگی است و نهرهای زیادی در آن جاری است . آیات دیگری نیز در وصف بهشت آمده که گاهی آن را فردوس یا جنت نامیده اند در یک مورد نیز بهشت ، ارم نامیده شده و آن بهشتی است که روی زمین ایجاد شده بود . به همین جهت همواره باغهای زیادی در ایران با نامهای باغ ارم – باغ رضوان – باغ فردوس – باغ مینو و باغ جنت وجود دارد که مفاهیم همگی آنها کنایه از بهشت است . مرحوم دکتر محمد کریم پرنیا ، باغ ایرانی را به پیوند فرخنده زیبائی و سودمندی می نامد . عناصر باغ ایرانی : عناصر اصلی که شامل چهار عنصر ( زمین ، آب ، گیاه و فضا ) هستند وقتی در منظومه فکری معماری ایرانی و با چهارچوب مفهوم و ایده باغ در کنار هم قرار می گیرند ( باغ ) را شکل می بخشند . در رابطه با زمین که یکی از عناصر اصلی باغ است به جزء شکل موقعیت های کلی ، عوامل ویژگی های دیگری همچون جنس خاک شیب و اختلاق سطح ، قابلیت آبیاری و حاصلخیزی نیز اهمیت دارد . باغ ایرانی ممکن است در یک سطح با شیب ملایم و یا زیاد ساخته شود و در صورت قرارگیری در زمینی با شیب زیاد ، معمولاً شکل باغ تحت تأثیر شکل زمین قرار گرفته و در چند سطح ساخته می شود . در این حالت امکان ایجاد آبشر ه آبشار میسر خواهد بود . آب نیز که از عناصر اصلی باغ ایرانی است دست کم از سه جنبه مفهومی ، کارکردی و زیباشناختی در باغ حضور دارد. در بیشتر موارد قناتها و یا چشمه ها منبع اصلی تأمین آب باغ بوده اند و در بسیاری از موارد میزان آب و نحوه مدیریت و تقسیم آن در گذشته که معمولاً نیز بسیار دقیق صورت می پذیرفته تعیین کننده مساحت باغ بوده است . علاقه وافر ایرانیان در به کارگیری آب در باغ باعث شده تا آنها آب را به شیوه های گوناگون در باغ به حرکت در آورده و بر زیبایی و لطافت آن بیفزایند . گیاهان در باغ ایرانی گذشته از جنس و گونه از نظر محل قرارگیری ، طرح کاشت زیبایی و سودمندی بسیار قابل ملاحظه است . گیاهان در باغ ایرانی با اهداف متفاوتی از جمله سایه اندازی ، محصول دهی و تزئین باغ و ... به کار می روند و از آنجا که سودمندی یکی از اصلی ترین ویژگی های باغ سازی ایرانی است با بیشترین حجم گیاهان باغ ، درختان میوه و پس از آن درختان سایه افکن تشکیل می دادند . به همین نسبت گیاهان تزئینی به میزان کمتری در باغ به چشم می آیند و آخرین حلقه از عناصر چهار گانه باغ ایرانی فضا یا فضای معمارانه است .در باغ ایرانی بناها ( فضای بسته ) و فضای باز با هم تلفیق گردیده و جدای از یکدیگر نیستند و حتی شاهد آنیم که آب نیز حضور و جریان خود را در میانه بناها اعلام می نماید . در میان عناصر چهارگانه ای که باغ را شکل می بخشد ( فضا) عنصری معمارانه است که وظیفه دراد تا محیطی انسانی را ایجاد کند . در تقسیم بندی و بر اساس مقیاس می توان فضاهای باغ را به گروه هایی همچون فضاهایی اصلی مانند سر درخانه ، کوشک ، شاه نشین و یا بالاخانه و فضاهای فرعی که مجموعه فضاهایی کم اهمیت تر باغ همچون حمام ، فضاهای جنبی ، خلوتها و ... را شامل می گردند تقسیم کرد. فضاهای اصلی در هماهنگی با ساختار هندسی همواره در نقاط مهمی که هندسه باغ مشخص می نماید قرار می گیرند . از نظر ویژگی های کالبدی نیز می توان فضاهای باغ را تقسیم بندی کرد . این تقسیم بندی مبتنی بر فضاهای باز ، نیمه باز و بسته بوده و بر اساس آن می توان ساختار فضایی و کالبدی باغ را باز شناخت و در عین حال به این دلیل که بسیاری از تغییرات که در طول زمان در فضا باغ حادث می گردد حاصل تغییرات جانبی و جداره های باغ است ، روند توسعه و سیر تکامل فضایی – کالبدی آن را مورد بررسی دقیق تر قرار داد . هندسه ، ساختار و نظام : مهمترین ویژگی و شاخصه باغ ایرانی فضای به غایت هندسی ، منظم وار و از پیش طراحی آنهاست . این شالوده هندسی در انتزاع مفاهیم ، مبانی و عناصر شکل دهنده باغ و نحوه ترکیب این عناصر و اجزاء که در نهایت به ارائه شکل کلی آن می انجامد نقش دارد . از سوی دیگر مجموعه ای از نظامها را نیز می توان بازشناخت که در شکل گیری باغ مؤثرند . این نظامها اساس فکری ، آداب طراحی و نحوه زندگی و حیات مردمان تا رویش های نظم بخشی به فضاها را شامل می گردند . هندسه و ساختار : طرح باغ ایرانی براساس توجه و کاربرد خاص مربع ترکیب کلی و اجزا آن استوار است و این خصیصه شخصیت متمایز باغ ایرانی را تشکیل می دهد . تأثیرگذاری هندسه در باغ ایرانی که در پیوند فضاهای بسته و باز شکل می گیرد در تمامی عرصه ها به چشم می خورد . ساختارهای هندسی در باغ و تناسبات کلی ، حصارها ، محورهای اصلی و فرعی ، ردیف درختکاری ، جویهای آب و نحوه حضور و عبور آب و به طور کلی به هندسه مسلط در باغ می پردازد . ساختار کالبدی باغ ایرانی : محیط بیرونی باغ عمدتاً به شکل مربع کامل یا مستطیل است و با دیوار نسبتاً مرتفعی محصور است . ارتفاع دیوراها با توجه به جنبه های ایمنی و عوامل اقلیمی در هر محل متفاوت است . دیوار فضای باغ را به طور کامل مشخص از محیط پیرامون جدا می کند . دیوار بر جدایی دو عرصه فضای بیرون فضای درون باغ تأکید میکند . درختانی که در حاشیه دیوار باغ به تبع هندسه آن کاشته می شود نیز همگی همسو با هندسه دیوار باغ بوده و بر نقش آن به عنوان یک چارچوب می افزاید . فضای کلی درونی به ما تبعیت از ساختار هندسی و با خطوط عمود بر هم به فضاهای جزئی تر تقسیم می شود که این دو محور فضای باغ را به 4 قسمت تقسیم می کند . یکی از دلایلی که از مربع یا مسطیل در طرح باغ استفاده میی شود بحث جاری شدن آب در جاهای باغ و حرکت در چهارجهت است هر بخش از باغ که به شکل مربع یا مستطیل است به مربع های کوچک تقسیم می شود . در هر راس این شبکه مربعی یک درخت که عمر طولانی تری دارد کاشته می شود و در این شبکه هر مربع به مربعهای کوچکتر تقسیم و در هر راستا درختان با عمر متوسط و به همین ترتیب درختان با عمر کوتاه در رأس مربعهای میان آن ها کاشته می شود . این نظم هندسی به قدری دقیق است که با نگاه کردن به هر طرف ردیفهای منظم درختان دیده می شود و امکان نورگیری منظم همه درختان فراهم می شود ، تا ناگهان قسمت اعظمی از باغ خالی از درخت نشود . جلوه باغ در فرهنگ ایران : باغ مفهومی نقش بسته بر سرزمین و برآمده از فرهنگ و شکل گرفته در آداب و رسوم مردمان است . دور از ذهن نیست اگر تصور کنیم که باغهایمان نیز گذشته ازاندیشه های شکل گیریشان ، دورنمایی از آرمانهای انسان ایرانی اند . چنانچه با حفظ تقدیس ، آب را چنان در باغ می گرداندند تا باغشان نماد فکر و اندیشه و عناصر هستی بخششان گردد و چه به زمانی که بیش از همیشه باغ را تمثیلی از بهشت برین می دانستند و تمنای جاودانگی را در باغ تجربه می کردند . باغ در حوزه فرهنگی بیش از هر چیز در ادبیات و شعر پارسی ، معماری و هنرهای ایرانی به چشم می خورد . از این روست که باغ در شعر فارسی از دیرباز اهمیت و جایگاه خاص خود را داشته است . نقش باغ در هنرهای وابسته به معماری همچون کاشیکاری و تزئینات دیگر به عیان می توان دید . چنانچه در صنایع و هنرهای دستی نیز این حضور همیشگی و جاودانه بوده است و تأثیر عمیق باغ بر مهمترین هنرها همچون مینیاتور باغ در فضاسازی این از نقاشی ها تأثیر عمیق خود را بر جای گذاشته است . در مبحث جلوه باغ در هنر و فرهنگ ایرانی نباید از اندیشه ها و منظومه های فکری ایرانیان و نیز شناخت جامعه ، مردمان، اقوام و عام و خاص ایرانی غافل شد و شایسته است تا آن جلوه و آن حضور را بیش از هر کجا در ساختارهای فکری ، فرهنگی و اجتماعی ایرانیان جستجو کرد . کیفیت فضایی باغ ایرانی : ساختار هندسی دقیق کالبد باغ ایرانی را تعریف می کند و این ساختار هندسی موجب پیدایش کیفیتهای فضایی خاص در باغ می شود از سویی وجود چشم انداز اصلی به شکل مستقیم و کشیده در محور طولی باغ و کاشتن درختان بلند در دو طرف آن نقش اساسی در ایجاد پرسپکتیوی دارد که باغ را طولانی تر جلوه گر می سازد . از سوی دیگر شیب طبیعی که در اکثر باغهای ایرانی مورد استفاده قرار گرفته موقعیت مناسبی را برای قرارگیری کوشک در نقطه مرتفع باغ فراهم ساخته است . از نظر بینایی انسان وقتی در نقطه کم ارتفاع قرار گیرد فاصله خود را تا نقطه مرتفع کمتر و احساس می کند تا زمانی که همان فاصله از نقطه بلند می نگرد همین تفاوت زاویه دید انسان در جهت بالاتر و یا پیین تر از خط افق باعث می شود که کوشک از سوی سر در ورودی باغ نزدیک به نظر آید و بیننده را به حرکت به سوی آن و طی این مسافت به ظاهر کوتاه ترغیب کندو هنگامی که ازکوشک به باغ می نگرد این فاصله طولانی تر به نظر آمده و وسعت بیشتری به باغ می بخشد مانند باغ شاهزاده در ماهان كرمان . یکی از ویژگی های معماری در باغ ایرانی تلفیق بنا و باغ است و آن گاه آنچنان به هم آمیخته اند که نمی توان احساس کرد که کجا باغ سازی خاتمه یافته و کجا آغاز شده است. عنصر مهمی مانند آب که در جویها جریان دارد مسیر خود وارد کوشک شده و به طور نمایانی در معرض مشاهده قرار می گیرد و سپس از آن خارج می شود عبور مسیر جریان آب از داخل بنای کوشک و امتداد یافتن آن در فضای باغ چنان هنرمندانه فضای بیرون و درون را به هم وصل میکند که هیچ انفصالی میان این دو حس نمی شود و انتقال صدا از فضای خارج به داخل نیز این حس را تشدید می کند . در احداث باغهای ایرانی که غالباً در دامنه تپه ها قرار دارند اصول مستقیم هندسی و ردیفها و زاویه های منظم رعایت می شود. در محوطه سازی آنها تقسیمات متقاطع و صلیب وار انجام گرفته و جویها و حوضها در وسط آنها ساخته می شود . وجود جویهایی متقاطعی که باغ را به چهار قسمت تقسیم می کند به صورت یک کیفیت عرفانی در آمده بر اساس افکار بسیار قدیمی آسیا در تصور عالم موجود و تقسیم آن بر چهار منطقه که معمولاً چهار رودخانه بزرگ آنها را از هم جدا می کند . اصلی ترین عاملی که همواره به باغهای ایرانی حیات بخشیده آب جاری بوده که در چهار باغ ها و جوبیارها و جویهای کم شیب و مارپیچ به حرکت در آمده و منظره و هوای باغ را دلپذیر می کرده اند است براساس ویژ گی های اکولوژیکی در کشور ما که بیشتر مناطق آن خشک و کم آب است برای ایجاد محیطی آرام و خنک چاره ای جز احداث جویهای آب در طول تمام باغ نمی باشد که معمولاً در تقاطعها این جویها به حوضچه ها تبدیل می گردند . این جویها غالباً از حوض خانه عمارت باغ آغاز و در فاصله های منظم با استفاده از شیب طبیعی زمین با تکرار آبشارها به داخل حوضچه ها روان می گردد . آبنماها بیشتر در مقابل عمارت باغ احداث می گردد و معمولاً بعد اصلی آن در جهت طول ساختمان و به شکل های مستطیل و مربع – چند ضلعی و بیضی است . گاهی در داخل عمارتهای باغهای قدیمی هم آبنما ساخته می شود .كه اصطلاحاً به آن حوض خانه می گویند .باغهای ایرانی را می توان در یک تقسیم بندی کلی از لحاظ طرح به 2 دسته تقسیم کرد : باغهایی که دو محور موازی اصلی دارند و کوچه باغهای فرعی این دو محور با زاویه 90 درجه قطع می کنند مانند باغ دلگشا در شیراز . باغهایی که دو ، سه ، یا چهار محور مضاعف و موازی دارند و در مرکز باغ از یکدیگر می گذرند مانند باغ جهان نما و باغ سلطان آباد در شیراز . جایگاه باغ در شهر ایرانی : شهرهای ایرانی همواره پذیرای حضور باغ در اشکال گوناگون خود بوده اند و در هر کجا بسته به محیط اقلیم و فرهنگ شکل خاصی را پذیرفته است . شکل گیری شهرهای تاریخی ایران و رشد و توسعه آنها با توجه به ژرف به بحث باغ و باغ سازی چه در رابطه ساختاری میان باغ و شهر و چه در استفاده از باغ و عناصر مهم باغ سازی در پیکره شهر صورت پذیرفته است . باغهای ایرانی اکثراً در مناطق گرم و خشک و کم آب ساخته شده و دلیل احداث آنها در چنین مناطقی وجود چشمه های طبیعی و یا کاریز است . برای ایجاد باغ در صورت وجود آب که اصل اساسی می باشد دو اصل دیگر هم در همه نواحی ایران مورد توجه بوده است: زمین شیب دار برای تسهیل آبیاری باغ 2. خاک حاصلخیز و بارور شکل باغ در ایران از دیرباز تا کنون با چگونگی طبیعت و هوا و میزان آب تناسب کامل داشته است .گاه برای احداث باغی در زمین مناسب از نقاط دور دست آبی را که با ایجاد کاریزی به دست می آورده اند در جدولها و جویهای منظم به آن باغها می رسانده اند . در نتیجه همواره کوشش می شود که از آب بیشترین بهره به دست آید و در واقع اهمیت آب در باغهای ایرانی بیش از هر عامل دیگری است و طرح باغها به صورت تقریباً یکنواخت و همانند در بیشتر شهرهای ایران دیده می شود که تابع و متناسب با همین نیاز است جدول بندی و جوی سازی منظم باغهای ما خود دلیل جلوگیری از هدر رفتن آب است و می توان گفت چگونگی آبیاری و لزوم جلوگیری از هدر رفتن آب طرح باغها را تعیین می کند و این طرحها اکثراً به شکل مستطیل و دارای دو خیابان اصلی به صورت صلیب و برای آبیاری سایر قسمتهای جوی های آب در وسط و یا طرفین این خیابانها ساخته می شود . یکی از شیوه های باغی ، باغ در زمینهای مسطح و بیشتر در پیرامون مظهر قنات احداث می شود و انگیزه آن کار این است که جریان دائمی کاریز در مسیر خود برای رسیدن به زمینهای زراعتی درختان را نیز سیراب سازند و نوع دیگر باغی که در دامنه کوه احداث می گردد و ساختمان آن در بالاترین نقطه باغ و زمین آن به صورت همه پلکانی است و آبشارهای از هر طبقه دیگر سرازیر است . باغ ایرانی همواره با دیواری محصور است که هم خلوت گاهی برای آرامش و گوشه نشینی و هم حفاظتی برای تأمین امنیت باشد . در باغهای ایرانی ، فاصله میان محورها موازی معمولاً تخته زمینی است که در بعضی جاها برای کاشت گیاهان چهار فصل استفاده می شود و به آن کرت می گویند و در بعضی دیگر در صورتی که زمین شیب دار باشد مانند باغ شاهزاده در ماهان به ایجاد آب نما و آبشار اختصاص می یابد . در میان کرت ، بوته های بلند که چشم انداز ساختمان باغ را بپوشاند کاشته نمی شده است . کرتهای دو سوی خیابانهای باغ را که بیشتر به صورت چهارتخته آرایش می شود ، با نهال های میوه پر می کردند و در چند باغچه آن ، سبزیکاری و گاهی سیفی کاری می کردند .
 

نیکا

متخصص بخش معماری
آب در باغ هاي ايراني


نقش آب در معماري

نقش آب در شكل گيري نخستين زيستگاه هاي انساني پاسخي است به يك نياز زيستي. اما وقتي فراتر از يك نياز، خانه سازي و بناي مجموعه هاي مسكوني بار فرهنگي مي گيرد، معماري پديد مي آيد و آب در زندگي انسان جايگاه هنري پيدا مي كند و از خلاقيت هنرمندان و معماران مايه مي گيرد. درك مفهوم آب در معماري همان درك معماري آب است. درك قوانين فيزيكي رفتار آب، احساسات ما در مقابل كنش و واكنش آب و مهمتر از همه نقش و تمثيل و ارتباط آن با زندگي انسان ها است. آب استعاره اي متناقض است و به همراه خاك، آتش و هوا، عناصر چهارگانه تشكيل دهنده جهان هستي به شمار رفته است.
آب يكي از عناصر طبيعي به شمار مي رود كه ماهيتي تغيير ناپذير دارد. هرجاكه ظاهر مي شود، كاربرد آن بايد منعكس كننده برداشت طراحان و سازندگان از طبيعت باشد. دسترسي به منابع آب از ديرباز به عنوان يكي از مهم ترين عوامل موثر در مكان يابي شهري مورد توجه بوده است. بررسي كلي جغرافيايي شهرهاي ايران به خوبي وابستگي ميان زندگي شهري و دسترسي به منابع آب را نشان مي دهد. فلات ايران به دليل تنوع اقليمي و چشم انداز محيط طبيعي درهمه جا از منابع آب سطحي مطمئن برخوردار نيست، زيرا همان طور كه آب هاي سطحي زمين، چون دريا و رودخانه و درياچه در معماري و به وجود آمدن آن نقش دارد، دربسياري از مناطق كه از اين منابع سطحي به دورهستند، نياز مردم از راه منابع زيرزميني، چون قنات و چاه ها حاصل مي شود. .
ساحل رودخانه ها بستر پيدايش و رشد بيشتر فرهنگ هاي كهن جهان است. در ايران نيز هرجا رودخانه اي جاري بوده، به سرعت و شتاب فرهنگي افزوده است وخود نيز در درون فرهنگ جا باز كرده است. و بايد گفت آب در گذشته هاي بسيار دور باعث به وجود آمدن مراكز حياتي و روش اقتصادي وشهرنشيني بوده است.
پيش از ظهور اسلام، در ايران، معماري در كنار آب و دردامن طبيعت بدون آنكه آن را مخدوش سازد، حضور خودرا اعلام مي كند ونقش آب بيشتر نقش تجردي است. نيايش گاه ها و معابد وآتشكده ها دركنار آب و درنهايت احترام به وجود آب شكل گرفت. گويي آب گذزگاه انسان براي ورود به دنياي ديگر بود. آب نقش معنوي خود را در معماري ايران نشان داد، به گونه اي كه گردش آب نمايش تجردي آب درطبيعت است وتمام جوهر وخواص آب به صورت مجرد كه ظاهرا جنبه نمايشي پيداكرده و در نيايش آب منظور بوده است.
پس رودخانه ها وچشمه ها و درياچه ها داراي جايگاه آييني و اعتقادي بودند. اين جايگاه به خودي خود شكل نمي گرفت. ساخت و وجود بناي مكان ها بود كه باورها و افسانه ها و آداب و رسومات را متجلي مي ساخت. آب هايي كه از دهانه سراب هاي بزرگ از دل كوه و درون غار و ازميان سنگ وخاك بيرون مي زند و روي زمين جاري مي شوند، چشمه هاي كوچك و بزرگي هستند كه ازميان سنگ وصخره مي جوشند و درساخت بناهايي كه در اطراف آنها ساخته مي شود نقش مهمي دارند. و در اينجا مي بينيم كه دو عامل آب وصخره در امر احداث بناهاي بوجود آمده نيز مدخليت دارند. پس همانطور كه آب در ساخت باغ نقش دارد، باغ نيز در به وجود آمدن شهر نقش خود را ايفا مي كند. تحولات مربوط به شهرها و رابطه ساختار ميان باغ وشهر آن چنان است كه مي توان از سويي باغ را شهر و شهر را باغ ناميد و از سوي ديگر باغ را به مثابه كارگاه طرح اندازي شهز تلقي كرد كه نمونه اين مطلب را مي توان درگفتار <كلاريخد>، سياح دوره تيموري بيان كرد كه رابطه ساختاري ميان باغ شهر در آن شهر موقت كه درازاي سراپرده ها وخرگاه ها وخيمه هارا به روشني بازسازي كرده است.
نمونه ديگر اين باغ شهر را در اصفهان مي توان ديد و چهارباغ و كو چه هايي كه در جهات مختلف آن امتداد داشت و اين يكي از اصول طرح اندازي شهري بود.
در ايران باستان، معماري به سوي آب حركت مي كند و دركنار آن آرام مي گيرد. ولي در دوره اسلامي آب در معماري حالت كاربردي پيدا مي كند و معماران آگاهانه سعي مي كنند تا به طبيعت تسلط يافته و آن را به نظم بكشانند و باشناخت قوانين فيزيكي و رفتار آب و درك نقش و تمثيل و ارتباط آن با انسان آب را به درون معماري بكشانند. آب در شكل هاي هندسي در اكثر بناها متجلي مي شود و به نوعي مركزيت وحدت معماري در آب شكل مي گيرد. حركت پرموج آن در مفاهيم مذهبي و ادبي هنري در فرهنگ ما جاري مي شود. به اين ترتيب آن چنان در ساخت و تركيب بناهاي ما وارد مي شود كه عملانمي توان آن را ازشكل ساخته شده جدا دانست. آب در مركز كوشك ها وباغها و غيره ظاهر مي شود. در مناطق كويري، آب كمياب و زندگي بخش سبب شكل گيري معماري آب انبار ها و پاياب ها و رباط ها و يخچال ها مي شود. و به گونه اي ديگر خودرا نشان مي دهد.
آب در باغ و كوشك، نهر ها و آب نماها و جويبار و حوض و استخر و فواره ها را به وجود مي آورد و هركلام از اينها نمايانگر تسلط انسان به طبيعت است. تا تمام اينها را دركنار خود به نمايش بگذارد. آب در معماري حوض ها به عنوان سمبل آب راكد استفاده مي شود و به اشكال هندسي منظم، عامل تكميل كننده بنا مي شود.
حوض هاي جلو بناها مكمل معماري شده و مانند آيينه آنها را در خود منعكس مي كند. حوض هايي كه در معماري مساجد شاهد هستيم نيز غير از نقش تطهير، جنبه نمادين پيدا كرده و آب هم نماد زندگي و هم نماد مرگ را به وجود آورده است. و انسان را هم از نظر جسمي پاك مي كند و هم از نظر روحي و به طور كلي اينجاست كه درك مفهوم آب در معماري همان درك معماري آب است.
 

نیکا

متخصص بخش معماری
نقش آب در معماري ايران باستان


در ايران باستان آب پيام‌آور روشنايي و پاكي به شمار مي‌رفت و از ارزش زيادي برخوردار بود. شايد به علت اينكه ايران كشوري كم‌آب بوده، اين مايع حياتي بين ايشان قدر و منزلتي والا داشته است. آب در نزد ايرانيان نه تنها براي رفع نيازها مورد استفاده قرار مي‌گرفته، بلكه از لحاظ معنوي و روحي نيز تاثير بسياري داشته است. آب با قابليت‌هاي مختلف خود مانند حيات، تازگي، درخشندگي، پاكيزگي، رونق و رواج روشنايي، سكون و آرامش و تحرك، احساس‌هاي متفاوت در روح و روان انسان گذارده است. به همين دليل همواره در مكان‌هايي كه ساخته دست بشر هستند، به صورت‌هاي مختلف براي خود جا باز كرده است.
اين مساله در رابطه با مكان‌هايي مانند پارك يا باغ بيشتر چشمگير است. زيرا عنصر آب به عنوان يكي از زيباترين زمينه‌هاي ديد و يكي از موارد تكميلي فضاي سبز مورد استفاده قرار مي‌گيرد. البته در اين مكان‌ها وجود آب براي پاكيزگي محل و آبياري درختان و گل‌ها يا استفاده براي سرويس‌هاي بهداشتي، ضروري و پراهميت است.
در سده‌هاي گذشته ايرانيان باغ‌ها را بيشتر در زمين‌هاي شيب‌دار احداث مي‌كردند و با ايجاد پلكان در مسير آب، جريان ملايم آب، تند و پر سر و صدا مي‌شد.اصلي‌ترين عاملي كه همواره به باغ‌هاي ايراني حيات مي‌بخشيد، آب جاري بود كه در چهارباغ‌ها،‌ جويبارها و جوي‌هاي كم‌شيب و مارپيچي به حركت در مي‌آمد و هواي باغ را مطبوع و دلپذير مي‌ساخت. در باغ‌هاي تزييني كه به حوض‌ها مي‌پيوست، جدول ها معمولا با سنگ و آجر ساخته مي‌شد. در كف آب‌نماها و بيشتر جاهايي كه آب در جريان بود، اغلب تخته سنگي با تراش سفيدرنگ يا با طرح‌هاي مختلف كار مي‌گذاشتند كه به موج آب، جلوه زيبايي دهد.باغ‌هاي قديمي ايران اغلب در مناطق گرم و خشك و كم‌آب ساخته شده‌اند و دليل احداث آنها در چنين مناطقي، وجود چشمه‌هاي طبيعي و يا كاريز است.

250332%20(3).jpg


وسعت هر باغ بستگي به حجم و مقدار آب موجود براي آبياري آن دارد. باغ‌هاي شهرهاي خشك و كويري به علت گرمي هوا در تابستان، همواره اهميت خاصي داشته‌اند كه از آن جمله باغ‌هاي كاشان را مي‌توان نام برد. باغ فين كاشان كه از باغ‌هاي معروف دوره صفويه، زنديه، قاجاريه و هم‌چنين زمان ما است به علت وفور آب چشمه سليماني و حوض و استخر و فواره‌هاي فراوان و درختان كهنسال و عمارت‌هاي تاريخي، همواره جزو معرف ترين و پرجاذبه ترين باغ‌هاي كشور ما بوده است.
در باغ‌هاي ايراني، براي ايجاد محيطي آرام، خنك و پرسايه، چاره‌اي جز احداث جوي‌هاي آب در طول تمام باغ نبوده است و معمولا اين جوي‌ها در تقاطع‌ها به حوضچه تبديل مي‌شدند. آب از جوي‌ها كه اغلب از حوضخانه عمارت باغ آغاز و در فاصله‌هاي منظم با استفاده از شيب طبيعي زمين با تكرار آبشارها به داخل حوضچه‌ها روان مي‌شد.
آب‌نما كه از ضروري‌ترين عناصر ايجاد باغ محسوب مي‌شد، بيشتر در مقابل عمارت باغ احداث مي‌شد و بعد اصلي آن در جهت طول ساختمان و به شكل‌هاي مستطيل، مربع، چند ضلعي و دايره بود. گاهي در داخل عمارت‌هاي باغ‌هاي قديمي نيز آب‌نما ساخته مي‌شد كه در اصطلاح به آن محل، حوضخانه مي‌گفتند. ساكنان باغ در روزهاي گرم تابستان، به ويژه هنگام نيمروز، در كنار آب‌نما به آسايش مي‌پرداختند.
 

نیکا

متخصص بخش معماری
آب و روانشناسي


انسان مجموعه‌اي است پيچيده از روح و ذهن و جسم. همان‌گونه كه جسم آدمي به غذا نيازمند است، ذهن و روح او نيز طالب عناصري است كه به او آرامش ببخشد. در جامعه شهري كه ساختمان‌هاي بلند و خيابان‌ها و زندگي ماشيني همه جا را احاطه كرده است، جلوه‌هاي زيبايي و هنر، بهترين پناه براي روح خسته و آرامش‌طلب آدمي است.امروزه در شهرها شاهد عناصري با بافت سخت مثل بتن و ... به جاي عناصر طبيعي (پوشش گياهي) هستيم. لذا بايد با به‌كارگيري عناصري كه بافت نرم دارند، گوشه عزلت و زيبايي فراهم كرد تا به روان انسان آرامش بخشيد. اين مكان‌ها مي‌توانند پارك‌ها و باغ‌هاي شهري باشند. آب يكي از اين عناصر به شمار مي‌رود و چه در حالت سكون و چه در حالت حركت نوازش‌دهنده روح انسان است. حركت و موسيقي آب، در جلوه‌گري بيشتر فضاي سبز نقشي در خور توجه دارد. مي‌توان آب را به صورت جويبار و چشمه براي نقاط آرام و بي سر و صدا و به صورت آبشار و فواره‌هاي بزرگ براي نقاط پرازدحام و شلوغ طراحي كرد.

250332%20(5).jpg
 

نیکا

متخصص بخش معماری
آب و انعكاس سطح آب ساكن


با انعكاس نور مانند آينه عمل مي‌كند و پديده هاي اطراف خود را با چرخش 180 درجه نمايش مي‌دهد،‌ هم‌چنين انعكاس پوشش گياهي در آب و تابش نور خورشيد روي گياهان آبزي موجود روي آب، تصوير زيبايي براي بيننده به وجود مي‌آورد. آب در حال حركت نيز منعكس‌كننده امواج نور در فضاست؛ مانند نوري كه از يك جويبار روان روي برگ درختان منعكس مي‌شود.
آب و تاثير آن در كاهش درجه حرارت و افزايش رطوبت:آب در پارك‌ها و باغ‌ها به هر يك از صور مختلف، خود به نحوي در متعادل كردن درجه حرارت هوا،‌ تامين رطوبت نسبي براي گياهان و ايجاد طراوت، موثر است. مجموعه اين عوامل از يكنواختي و خشكي محيط مي‌كاهد.


tekyeh.jpg
 

نیکا

متخصص بخش معماری
طراحي آب در سبك‌هاي مختلف:


09.jpg

جذابيت آب از ديگر عناصر موجود در پارك بيشتر است. آب‌نما عنصري است كه اگر در پارك‌ها خوب و كامل طراحي شود. تركيب مناسبي ايجاد مي‌نمايد و اگر به طور صحيح مورد استفاده قرار نگيرد. باعث ضايع شدن شيوه طراحي خواهد شد. براي احتراز از بروز چنين مشكلاتي بايد با احتياط عمل كرد.آب‌نماها را مي‌توان به دو صورت منظم يا غيرمنظم طراحي كرد.
منظم (Formal) _ منظور از طراحي منظم، دادن شكل كاملا هندسي به آب‌نماها و آبراهه‌هاست. اين نوع آب‌نماها وقتي در يك چشم‌انداز كه به شيوه منظم طراحي شده است، قرار گيرند، بهترين نماي خود را نشان مي‌دهند. اشكال به حالت قرينه و كلاسيك به كار مي‌روند. چشمه‌ها و مجسمه‌ها شكل مشخصي دارند و مواد به كار رفته، سنگ و بتن‌هاي صاف و منظم است. البته از فايبرگلاس هم در اندازه‌هاي دلخواه و به فرم منظم مي‌توان استفاده كرد. آب‌نماهاي منظم وقتي كه داراي لبه برجسته باشند، جذابيت بيشتري دارند. چرا كه نشستن روي لبه برجسته استخر جالب است و از طرفي براي كودكان امنيت دارد. در باغ‌ها و پارك‌هاي كوچك شهري، بهتر است كه آب‌نما به شيوه منظم طراحي شود
.غيرمنظم (Informal) - آب‌نماهاي غيرمنظم مي‌تواند از اجسام قالب‌ريزي شده و ظروف با اشكال غيرهندسي و خيالي و يا سنتي ساخته يا به فرم آزاد با پيروي از آبگيرهاي طبيعي طراحي شود. در اين صورت آب‌نماها داراي گوشه‌هاي راست و ديوارهاي عمودي و حاشيه‌هاي منظم و دست‌ساز نيستند. يا دست كم در ظاهر اين طور به نظر مي‌آيند. براي ساخت آنها، بيشتر از سنگ و خاك و گياهان بومي استفاده مي‌شود. براي ايجاد آب‌نماهاي طبيعي بايد فضاي كافي وجود داشته باشد. پس از مشخص شدن سبك طراحي پارك، مساحت و فرم استفاده از آب (جاري - ساكن) تعيين مي‌شود. وسعت كل آب بستگي به مساحت پارك و شرايط اقليمي منطقه دارد.در مناطقي كه آب و هواي خشك دارند، بايد پرش آب (فواره، آبشار) بيشتر باشد. در صورتي كه براي آب و هواي مرطوب، ريزش و پرش آب حتي‌الامكان بايد كمتر شود. در مناطقي مثل تهران بهتر است حدود 25درصد از مساحت كل پارك به آب و آب‌نماها اختصاص داده شود.برحسب شرايط، توپوگرافي زمين و هدف‌هايي كه از ايجاد آب‌نما وجود دارد، اشكال مختلفي از آن ساخته مي‌شود. شكل و تعيين محل آب‌نما خود بستگي به موقعيت زمين و هماهنگي با ديگر عوامل باغ‌، هم‌چنين سليقه و ابتكار طراح دارد.
استخر

استخر شنا در باغ‌هاي خصوصي احداث مي‌شود و در پارك‌هاي عمومي، استخرها نقش آب‌نما را دارند و در بعضي موارد، براي بازي از آنها استفاده مي‌شود. مانند استفاده از قايق‌هاي موتوري و پايي. اين‌گونه استخرها در اوايل قرن بيستم به شكل مستطيل، بيضي يا به اشكال هندسي منظم ساخته مي‌شدند. در قرن حاضر، در طرح اين‌گونه استخرها تجديدنظرهايي شده و اشكال هندسي نامنظم با خصوصيات بهاشتي بيشتر، تزيينات نوري و توليد امواج در آب‌، تفنن خاصي را به همراه آورده است. به طوركلي عمق استخرها برحسب موارد استفاده و سن استفاده‌كنندگان، متغير است. براي احداث استخر ابتدا مكان مناسبي در نظر گرفته مي‌شود. اين مكان بايد از هر نظر براي بازديدكنندگان جاذبه داشته باشد. علاوه بر آن روباز و آفتابگير و حتي‌المقدور كم‌شيب باشد.
آب‌نما

حوضچه‌ها يا حوض‌هاي كم‌عمق كه اغلب در آنها فواره‌هاي متعدد و چراغ‌هاي رنگين تعبيه مي‌شود به آب‌نما معروف هستند. عمق آنها تا 60 سانتي‌متر است و برحسب شكل و فرم طراحي شده، با مصالح ساختماني مختلف ساخته مي‌شوند. گاهي در كناره آنها از لكه‌هاي گل‌كاري يا جعبه‌هاي گل استفاده مي‌كنند. مي‌توان در داخل يا كنار آلاچيق‌ها آب نماهاي كوچكي احداث كرد.
چشمه

با استفاده از خصوصيات طبيعي، چشمه‌هايي را در پارك‌ها و باغ‌هايي كه به شيوه طبيعي و كلاسيك احداث شده‌اند، طراحي مي‌كنند. ايجاد چشمه‌هاي كوچك به طور مصنوعي به نحوي به لطافت و زيبايي فضاي پارك مي‌افزايد. در صورت امكان مسير و حركت آب را به صورت كانال‌هاي زيرزميني درمي‌آورند تا از يك نقطه به صورت مظهر ظاهر شود. حوضچه كوچكي نيز در كنار مظهر ايجاد مي‌كنند تا حالت طبيعي به چشمه بدهند. چشمه‌ها را بايد با توجه به انواع طبيعي آن، با جريان تند يا ملايم، با در نظر گرفتن وضع توپوگرافي زمين با سرعت كم يا زياد آب طراحي كرد.
بركه

بركه‌ها يا باغچه‌هاي آبي احداث بركه بر تلطيف هواي پارك و زيبايي آن بسيار موثر است.به اشكال منظم و غيرمنظم با اعماق مختلف در نزديكي منطقه جنگل‌كاري،‌ در وسط پارك يا در كنار سطوح گل‌كاري وسيع ساخته مي‌شود. براي اين منظور در قطعه موردنظر خاك‌برداري‌هايي با اعماق مختلف و اشكال نزديك به حالت طبيعي انجام مي‌دهند. براي تامين آب بركه از كانال‌هايي آب را به آن وارد مي‌كنند كه اين كانال‌ها مي‌توانند جنبه تزييني داشته باشند و به صورت آبشار و جويبار طراحي شوند. در بركه‌ها ضمن اينكه آب راكد است متحرك هم هست تا گياهان از موهبت طبيعي ساخته شده به دست بشر برخوردار شوند. گياهاني كه در داخل يا نزديك بركه كاشته مي‌شوند بايد با خطوط و گل‌هاي تزييني منطقه هماهنگي داشته باشند.گياهان آبزي، با اشكال متنوع و رنگ سبز برگ‌هاي خود، مناظر زنده‌اي به باغچه‌هاي آبي داده و به آن حالت طبيعي مي‌دهند. مهم‌ترين خاصيتي كه گياهان آبزي در باغچه‌هاي آبي دارند، توليد اكسيژن و افزايش رطوبت هواست كه در خنك كردن هواي منطقه نقش مهمي دارد. گياهاني نظير آلاله آبي و نيلوفر آبي با برگ‌هاي خود سطح آب را مي‌پوشانند و ايجاد سايه مي‌كنند كه به خودي خود باعث مي‌شود آب در فصل تابستان زود گرم نشود.
آبشار و جويبار

آبشارها و جويبارهاي طبيعي هميشه براي مردم جذابيت خاصي داشته‌اند. امروز طراحان توانسته‌اند با الهام از زيبايي‌هاي طبيعي و از جمله آبشارها و جويبارها، در پارك‌ها و باغ‌ها گوشه‌هايي از طبيعت را تا حد امكان بيافرينند. ارزش وجودي آنها به جنبه‌هاي زيبايي‌شناسي آنها محدود نمي‌شود، بلكه در تلطيف هوا و مطبوع ساختن فضا موثرند. جويبار را مي‌توان طوري طراحي كرد كه دو عمل آبياري و حركت آب هم‌زمان انجام شود.
فواره‌ها

فواره تنها نمايشي از زيبايي آب نيست، بلكه در روزهاي خشك و گرم تابستان، رطوبت هوا را افزايش مي‌دهد و فضاي دلپذيري فراهم مي‌سازد. خلاف تصور همگان،‌ فواره‌ها الزاما مصرف‌كننده آب نيستند. مي‌توان به وسيله يك پمپ شناور، آب استخر يا حوضچه را به گردش درآورد. فواره‌ها به سه گروه اصلي تقسيم مي‌شوند:
1-فواره‌هاي پرتابي (Spray)
2-فواره‌هاي ريزشي (Spill)
3- فواره‌هاي جهنده (Splash).
در مناطقي كه در معرض وزش باد قرار دارند، استفاده از فواره‌هاي كوتاه و نيرومند مناسب‌تر است. ارتفاع فواره‌ها نبايد بيش از فاصله منبع فواره تا لبه استخر باشد. بر پايه يك قانون تجربي، قطر استخر يا حوضچه آب، بايد دست كم دو برابر ارتفاع آب فواره باشد. اگر سر فواره‌ها پايين‌تر از سطح آب تعبيه شود، زيبايي بيشتري دارد. مگر اينكه از اشكال و مجسمه‌هاي خاصي براي ايجاد فواره استفاده شود.براي نمايش فواره‌ها در شب از چراغ‌هايي در زير محل ريزش آب استفاده مي‌كنند كه بايستي با اصول نورپردازي در آب مطابقت داشته باشد. تابش نور از پايين به بالا و تنظيم ميزان آن، باعث انعكاس حركات آب در محوطه اطراف و روي شاخ و برگ گياهان مي‌شود و زيبايي خاصي به محيط مي‌بخشد. در صورت وجود گياهان آبزي يا ماهي در استخر، بايد در نصب فواره‌ها دقت شود. براي نيلوفرهاي آبي تلاطم سنگين آب مضر خواهد بود. اما اكسيژن فراوان حاصل از آب فواره‌هاي بلند براي ماهي‌ها مفيد و مطلوب است.



استفاده از آب در طراحي معماري امروز ايران
باغ موزه آب

250332%20(6).jpg


250332%20(7).jpg
 
پيشينه باغ هاي ايراني

انسان كاشف طبيعت و عامل برقراري تداوم و پايداري بقاء و عاملي در تجلي امكانات و استعدادهاي نهاني طبيعت شناخته شده و اوست كه با تصور در طبيعت، رزاهاي نهاني خود را آشكار ساخته و گه*گاه از چهره به ظاهر خصمانه و شرارت آلودش، زيبايي، صفا و صميمت مي*تراود. در اين فلسفه روابط انسان و طبيعت به صورت يكپارچه مشاهده مي*شود و انسان نه جزئي جدا*شدني از طبيعت و نه حاكم مافوق آن است. شعر و ادب هنرهاي تزئيني ايران خواه از زمان هخامنشيان و خواه از زمان سامانيان و دورة اسلامي، هميشه سرشار از احترام و علاقه* به طبيعت است.
طبيعت كليت و مظهر تجلي وجود است، مقام خاص و مقدسي دارد و در آن همه چيز در حالت نظم و تعادل قرار دارد. در باغ ـ اين طبيعت از پيش انديشيده ـ*رابطه انسان و طبيعت در نهايت هماهنگي است. باغ به كمك اشكال منظم هندسي، رابطه ميان طبيعت و دنياي دروني تصور مي*شود. باغ مفهوم عرفاني و مذهبي طبيعت و نظم جهاني را منعكس و مفاهيم فضاها را مطرح مي*كند.

در باغ، خواه طبيعي و خواه ساخته دست انسان، آدمي با محيط اطراف خود در صلح و صفا بود. در باغ، انسان و طبيعت در همسويي كامل بودند. زمين وحشي و عقيم. در باغ به كمال مقدر خويش دست مي يافت. قرآن كريم در آيه*هاي متعددي، خوشي*هاي بهشت را توصيف مي*كند. شادي و لذت عميق كساني را كه به خداي خويش ايمان آوردند و سرانجام آرامش، بركت و آسايش يافتند و براي هميشه در باغ*هايي جاي گرفتند كه آب از زير آنها جاري است؟ در سايه*هاي خنك و براي هميشه، آراسته به چشمه*هاي سرشار.

باغ، ايراني نه تنها جاي امن و آرام كه در عين حال جايي است براي تفكر آرام يا مذاكرات فلسفي. جايي است براي تأمل و تحقيق، جايي كه روح خسته آدمي مي*تواند تازه شود و آرامش يابد و منظره*هاي تازه بر او مكشوف گردد. آرمان باغ بسيار نيرومند و با دوام بود. هر شهر و هر قصري باغ*هايي داشت كه بسياري از آنها عمومي بودند. همه آنها براي مراسم نوروز باز بودند. كلاريخو توصيف مي*كند كه جاده*هاي زيبا داراي محوطه*هاي باز بودند به صورت چهارراه*هاي بزرگي كه در ميان آنها، آب*نمايي براي نوشيدن آب وجود داشت و ميدان مركزي يك پارك بزرگ بود، گرداگرد آن درختان تبريزي بلند با آلاچيق پوشيده از ياسمن و گل*سرخ.
بي*شك آرمان باغ در همه هنرها به طور كامل نفوذ كرده به فرش*هاي بزرگ، همه آفرينش*هاي شاعرانه و مجسم*كننده گل و گياه كامل بهشت است. نيلوفر آبي در سراسر اعصار و در تمامي آسيا يك نماد مقدس آسماني بود. آرايش معماري در سراسر اعصار منحصر به گل و گياه بوده و مي*باشد.



تاريخچه باغ ايراني

باغ ايراني بيشتر حاكي از نيازهاي روحي و كمتر متناسب با نيزهاي آب قابل سنجش است. از زمان*هاي قديم بخش اساسي از زندگي ايران و معماري آن بوده و در موجوديت آتشكده*هاي بزرگ و تقويت نمادين آنها، سهم داشته است. از زمان سومريان، باغ، معبد و قصر سلطنتي را احاطه ميكرد. بي*شك باغ در چنين اقليم خشكي همه چيز از آسايش و زيبايي داشت تا عرضه كند. ولي هنگاميكه مبارزه به خاطر زنده ماندن بيش از لذت شخصي اهميت داشت. اين يك موضوع فرعي بود. از آنجا كه همه چيز را از مشيت خداوند مي*دانستند.
دعا ضرورت داشت. تصور مي*شد مطمئن*ترين راه جلب توجه جادوي است: ايجاد فضايي هرچه شبيه*تر به آنچه مورد نياز است و تشويق به تقليد از آن ـ در مقياس بسيار وسيعتر. به عنوان مثال، ايجاد باغي در كنار يك معبر يا كاخ ممكن است قادر مطلق را به تكميل تلاش كوچك انسان در راه آباداني زمين تشويق كند.

زندگي در ايران به آب وابسته و در واقع آب* عامل اصلي زندگي است. ايرانيان به منظور بهره*گيري نسبي از منابع آب، با قدرت تخيل و ابداع، چاره انديشي كرده بودند و كاريزهايي عميق كه از ٨٠ الي ١٦٠ كيلومتر طول داشتند. حفر مي*نمودند. حتي در ٣٥٠٠ سال پيش از ميلاد، آرايش سفال پيش از تاريخ، علاقه شديد به آب و حاصلخيزي را نشان مي*دهد. اين نقش هاي كهن، همه عناصر آن را به صورت واقعي يا نمادي، ثبت كرده*اند : كوه، ابر، بركه، جنگل، پرندگان آبي و درختان كه هدف عمده از آنها دريافت پاسخ مساعد از قدرت*هاي آسماني بود. در سفال سامرا، طرح نمونه*وار باغ ديده شده است؛ به صورت دو نهر متقاطع با پرندگان و درختان در هر يك از چهارگوشه. در مفرغ*هاي لرستان (حدود ١٠٠٠ قبل از ميلاد) . باز درخت را همراه با آب روان ترسيم كرده*اند كه مطلوبترين منظره در يك سرزمين خشك است. پس از آب، درختان مهمترين نقش را در شكل*گيري باغ ايراني دارند. ايرانيان قديم معتقد به فرشته مقدسي بودند به نام (اوروزا) كه صدمه زدن به گل و گياه، موجب ناراحتي و خشم او مي*شد.

كوروش كبير در سارد، باغ بزرگي ساخته و به دست خود در آن درخت كاشته شد. گزنفون yenophon در كتاب خود به نام (اكونوميگوس) نقل كرده است كه كوروش شخصاًُ ليزاندر را به تماشاي باغ خود در سارد برده است كه: ليزاندر از مشاهدة زيبايي درخت*ها، نظم و دقت فواصل آنها و مستقيم بودن رديف*ها و زاويه*ها و روايح معطر و متعددي كه هنگام گردش به مشام آن دو مي رسيده، تحسين و تمجيد مي*كند.

باغ*هاي هخامنشي داراي طرح*هاي مستطيل دقيق با خيابان*ها و درختان متقاطع بود. سنگ نگاره*هاي به جا مانده از دوران هخامنشي با درختان راست قامت، به خوبي اهميت باغ در ميان ايرانيان و نيز نظم هندسي موجود در باغ*هاي ايراني را نشان مي*دهند.
باغ در عصر شاهنشاهي ساسانيان نيز بر پايه اصول گذشته شكل مي*گيرد: تركيب هندسي منظم، ميان اسة اصلي، خيابان*هاي عمود برهم و كرت*هاي راست گوشه، باغ*ها بسيار وسيع بودند و با دقت طراحي و مراقبت مي*شدند: گاه نزديك به ٢٥ كيلومتر مربع مساحت داشتند. باغي كه توسط خسروپرويز پس از هفت سال كار ايجاد شد، اصلاحي جسورانه و زيبا در محيط بود.
در دوران اسلامي، باغ*هاي انبوهي كاخ را احاطه مي*كرد و از لحاظ معماري به صورت بخشي از آن در نظرگرفته مي*شد، به صورتي كه باغ تمامي جوانب اصلي بنا را به صورت قرينه فرا مي*گرفت. سراسر محوطه به قطعات مستطيلي تقسيم مي*شد كه از ميان آنها جوي*هاي كوچكي مي*گذشت . اين *باغ*ها به پيروي از پيشينيان ايراني ساخته مي*شدند. از همان سده*هاي نخستين هجري، باغ*سازي به شيوة ايراني به فراسوي مرزها مي*رود و به مرور زمان گسترة خود را وسيع*تر مي*كند. باغ*هاي زيباي آندلسي (الحمرا) و باغ*هاي باربري كشمير نمونه*هايي از باغ*هايي هستند كه تحت تأثير باغ*سازي ايراني شكل گرفتند. شيوة باغ*سازي در كشورهاي شرقي از باغ*سازي ايران الهام گرفته است.

بابرشاه از شاهان مغولي حاكم بر هند شيوة باغ*آرايي ايراني را به سرزمين هند برد و باغ*هايي در آگرا واقع در شمال هند احداث كرد كه معدودي از آنها تا به امروز موجود است و سپس جهانگير يكي از جانشينان وي چندين باغ در منطقه كشمير ايجاد نمود.
در كتاب تاريخ تمدن ـ عصر ايمان ـ ويل دورانت آمده كه باغ به سبك ايراني مورد تقليد ساير ملل نيز قرار گرفت و هم در بين اعراب و مسلمين و هم در هندوستان رواج يافته است و در قرون وسطي موجب الهام اروپائيان گرديده است. در اروپاي قرون وسطايي كه در شهرها باغ عمومي و فضاي سبز مفهومي نداشت، بيشتر شهرهاي ايران در محاصرة باغ*هاي سرسبز و انبوه كه پناهگاهي براي آسايش ساكنان آنها بوده است و از نظر زيبايي، طراوت و داشتن باغ*هاي بزرگ و بي*شمار در دنياي آنروز به خود مي*باليده*اند.



تعریف و واژه شناسي

باغ ايراني به سبب شكل کيري مفهوم*وار، سابقه و پيشينه و همچنين به دليل ويژگي*هاي شاخص كه در آن قابل بازشناسي است تعاريف خاص خود را داراست، بخصوص كه بدانيم در اين موضوع ديدگاههايي چند وجود دارند كه گاه از جنبه*هايي با همديگر متفاوتند. در اين راستا گاه كساني كه سعي در ارائه تعاريفي بر اساس شكل و اجزاء باغ نموده*اند و كسان ديگري ايده كلي و مفهوم باغ را دستمايه خود قرار داده*اند و البته برخي نيز كوشش نموده*اند تا تعريفي از باغ ارائه دهند كه پيونددهنده ديگر ديدگاهها باشد. گذشته از اين موضوع، واژه*هاي مرتبط با باغ و واژه*هايي كه معاني و مفاهيم گوناگون آنرا دربردارند و ريشه و خاستگاه آن بوده*اند در طول قرون و هزاره*ها، واژه*ها و تركيبات بسياري را بوجود آورده*اند.
سعي در ارائه تعاريف موجود باغ ايراني و نيز آغاز راهي براي بحث و بررسي پيرامون اين موضوع كه بتواند به تعاريفي مدرن*تر و دقيقتر از آن دست يافت كه البته جز با ياري اساتيد و محققان امكان*پذير نيست از جمله اهداف اين بخش از سايت است كه مي*توان با استفاده از امكانات تبادل نظر كه در بخش كارگاه مجازي ايجاد گرديده به آن جامه عمل پوشيد.
جمع*آوري و ارايه واژه*هاي مرتبط با باغ در لغت*نامه*ها و فرهنگها و نيز گردآوري واژه*هاي مرتبط به ادبيات باغ از جمله كارهاي ديگري است كه در اين بخش از سايت انجام مي*پذيرد و اميد مي*رود تا در آينده كه هرچه اين بخش پربارتر مي*گردد، ادبيات و زبان*شناسي باغ نيز قوام بيشتري يافته و راه براي پرداخت نظري و تخصصي به مفاهيم، جنبه*ها و اجزاء و عناصر باغ ايراني هموارتر گردد.



عناصر باغ ايراني


باغ ايراني در پي تركيب عناصر اصلي شكل دهنده آن، در يك دستگاه و منظومه فكري شكل مي*گيرد و در اين ميان برخي عناصر فرعي به قوام هرچه بيشتر نتيجه اين تركيب و تعريف كمك مي*نمايند. اگر بخواهيم به تعريفي دقيقتر از عناصر اصلي باغ نزديك شويم بايد درجه اهميت و لزوم حضور هريك از عناصر را مورد نظر قرار دهيم . به اين اعتبار عناصر اصلي، عناصري دانسته مي*شوند كه بي حضور آنها شكل گيري باغ غير ممكن است. اين عناصر كه شامل چهار عنصر (زمين)، (آب)، (گياه) و ( فضا) هستند وقتي در منظومه فكري معماري ايراني و با چهارچوب مفهوم و ايده باغ در كنار هم قرار مي*گيرند (باغ) را شكل مي*بخشند. در اين مسير عناصر ديگري نيز ممكن است در شكل گيري باغ مورد استفاده قرار گيرند كه يا عناصري فرعي به شمار مي*آيند و يا بخشهايي جزيي و جلوه*هايي از حضور عناصر اصلي باغ*اند.

در رابطه با زمين كه يكي از عناصر اصلي باغ است به جز شكل و موقعيت كلي، عوامل و ويژگيهاي ديگري همچون جنس خاك، شيب و اختلاف سطح، قابليت آبياري و حاصلخيزي نيز اهميت دارد. بعنوان مثال يكي از علل اصلي احداث باغ در زمينهاي شيبدار كه نمونه*هاي آن زياد بچشم مي*خورد، امكان حركت آب درميان باغ به شكل طبيعي است. باغ ايراني ممكن است در يك سطح با شيبت ملايم و يا زياد ساخته شود و در صورت قرارگيري در زميني با شيب زياد، معمولاً شكل باغ تحت تأثير شكل زمين قرار گرفته و در چند سطح ساخته مي*شود. در اين حالت امكان ايجاد آبشره و آبشار ميسر خواهد بود.

آب نيز كه از عناصر اصلي باغ ايراني است دست كم از سه جنبه مفهومي، كاركردي و زيباشناختي در باغ حضور دارد. اين جنبه*ها در مباحثي همچون نحوه حضور آب در باغ و چگونگي گردش و حركت آن، منابع تأمين آب و آبياري باغ براحتي قابل پيگيري هستند. در بيشتر موارد قناتها و يا چشمه*ها، منبع اصلي تأمين آب باغ بوده*اند و در بسياري از موارد ميزان آب و نحوه مديريت و تقسيم آن در گذشته كه معمولاً نيز بسيار دقيق صورت مي*پذيرفته تعيين كننده مساحت باغ بوده است. طريقه آبياري باغ*ها كه خود در ارتباط مستقيم با شكل و نوع زمين بوده در باغ ايراني و شكل آن قابل توجه و بررسي است و البته با توجه به كمبود آب در بيشتر نقاط سرزمين ايران و همچنين قداست و احترامي كه آب همواره درگذشته از آن برخوردار بوده و علاقه وافر ايرانيان در بكارگيري آب در باغ باعث شده تا آنها آب را به شيوه*هاي گوناگون در باغ به حركت آورده و بر زيبايي و لطافت آن بيفزايند.

گياهان در باغ ايراني گذشته از جنس و گونه، از نظر محل قرارگيري، طرح كاشت، زيبايي و سودمندي بسيار قابل ملاحظه هستند و حتي در حفاظت باغ در مقابل عوامل طبيعي مخرب نقش ايفا مي*كنند. گياهان در باغ ايراني با اهداف متفاوتي از جمله سايه اندازي، محصول دهي و تزئين باغ و ... بكار مي*روند و از آنجا كه سودمندي يكي از اصلي*ترين ويژگيهاي باغ سازي ايراني است، بيشترين حجم گياهان باغ، درختان ميوه و پس از آن درختان سايه افكن تشكيل مي*دادند، به همين نسبت گياهان تزئيني به ميزان كمتري در باغ به چشم مي**آيند.

آخرين حلقه* از عناصر چهارگانه باغ ايراني فضا يا فضاي معمارانه است كه با ارئه تعريفي از باغ هرآنچه مربوط به آن مي*شود را به نظم معمارانه خود در مي*آورد و عرصه*ها و بخشهاي داخل و بيرون باغ را شكل مي*بخشد. در اين ارتباط بناها، محوطه سازي**ها، فضاي داخلي باغ، عناصر تزئيني و ارتباط آب و گياه و زمين با بناها نيز مد نظر قرار مي*گيرند. در باغ ايراني بناها (فضاهاي بسته) و فضاي باز باغ باهم تلفيق گرديده و جداي از يكديگر نيستند و حتي شاهد آنيم كه آب نيز حضور و جريان خود را در ميانه بناها اعلام مي*نمايد.

چنانچه پيشتر نيز عنوان گرديد عناصر فرعي باغ بيشتر شامل عناصري مي*گردند كه جلوه*هايي از حضور عناصر اصلي باغ*اند و در هر كدام از عناصر اصلي مي*توان اين جلوه*ها و عناصر فرعي را همچون عناصر تزئيني، استخرها، حوضها و ... دنبال كرد.



هندسه*، ساختار و نظام


باغ*هاي ايراني تركيب و شكلشان را از تعريف هندسي و ساختاري خود و از تطبيق نظام*هاي پايدارشان يافته*اند. هندسه همچون نقشي كه در شكل*گيري معماري ايراني دارد شالوده شكل*گيري باغ نيز به*شمار مي*آيد، تا آنجا كه مهمترين ويژگي و شاخصه باغ ايراني فضاي به غايت هندسي*، منظم و از پيش طراحي آنهاست. اين شالوده هندسي در انتزاع مفاهيم*، مباني و عناصر شكل*دهنده باغ و نحوه تركيب اين عناصر و اجزاء كه در نهايت به ارايه شكل كلي آن مي*انجامد نقش دارد. از سويي ديگر مجموعه*اي از نظامها را نيز مي*توان باز شناخت كه در شكل*گيري باغ مؤثرند. اين نظامها مجموعه*اي از قاعده*ها و اساس فكري*، آداب طراحي و نحوه زندگي و حيات مردمان تا روش*هاي نظم*بخشي به فضاها را شامل مي*گردند.

برخي از اين نظام*ها همچون نظام مالكيت زمين*، نظام اقتصادي و معيشتي و نظام اجتماعي*، فراتر از آنكه بر شكل*گيري باغ تاثير مي*گذارند*، شكل كلي سكونتگاهها و محيط*هاي انساني را تعيين مي*كنند و برخي از آن*ها بيشتر مختص شكل*گيري فضاهاي معمارانه و آنچه بيشتر مورد توجه ما است يعني باغ مي*گرداند. مجموعه اين نظامها هنگامي كه در ارتباط با هم قرار مي*گيرند و يا صحيح*تر اينكه بگوييم بر هم منطبق مي*گردند*، با مدد از آنچه از محيط طبيعي و مصنوع در اختيار مي*گيرند و با در نظر داشتن اصول*، هندسه و هنجارهاي معماري ايراني در محدوده*اي تعريف شده نمادي از فردوس برين را شكل مي*بخشند. اگر صحبت و بررسي آن مجموعه نظام*هايي كه همچون نظام اقتصادي و نظام اجتماعي در سطحي كلان و در عرصه زيست مردمان تاثير گذارند را به فرصتي ديگر واگذاريم و اميد داشته*باشيم كه بتوانيم نقش آنها را در شكل*گيري باغ مورد كنكاش قرار دهيم كه در جاي خود بسيار با اهميت است*، بايد به مجموعه*اي از نظام*ها همچون نظام اقتصادي*، نظام كاركردي*، نظام آبياري و نظام گياهي و همچنين نظام استقرار سخن به ميان آوريم.

هر كدام از اين نظام*ها*، اصول و قواعد مدرن اما نانوشته*اي بوده*است كه تعريف*، طرح*ريزي*، شكل*ريزي و شكل*گيري بخشي از باغ را در ارتباط با ديگر بخش*ها به سامان مي*رسانده*، تا آنجا كه هيچ باغ ايراني شكل نگرفته مگر آنكه مجموعه اين نظام*ها تحت ساختار و هندسه كلي و نيز هنجار شكل*بخشي فضاي معماري ايراني*، عناصر و اجزاء و عرضه*ها را بطور توأمان در نظم خود آورده باشد. آنچه تذكر آن بجاست توجه به اين نكته است كه آنچه نظام*هاي باغ دانسته مي*شوند به مانند اصول معماري ايراني كه قابل بازشناسي اما غير قابل تفكيك*اند*، نه مفاهيمي جداي از هم كه جلوه*ها و وجوهي از تعريف مفهوم*وار باغ*اند و در اصل خود جزء بخشي از تعريف يكپارچه از موضوع دانسته نمي*شوند. بديهي است كه اين مجموعه نظام*ها*، ابزار امروز ما براي شناخت هر چه دقيقتر باغ هستند و تصور اينكه هركدام از آنها به تنهايي وجود خارجي داشته* باشند چندان صحيح نيست. شايد بتوان گفت اين نظام*ها كه در ارتباط با هندسه و ساختار فضايي معماري و باغ*سازي ايراني معني مي*يابند روايتي هندسي از موضوع مورد نظر همچون زمين، آب و گياهند.



جايگاه باغ در شهر ايراني

شهرهاي تاريخي ايران همواره پذيراي حضور باغ در اشكال گوناگون خود بوده*اند ، نحوه حضور و ظهور باغ در شهر داراي ابعاد بسيار متفاوتي است و در هر كجا بسته به محيط ، اقليم و فرهنگ شكل خاصي را پذيرفته است. از آنجا كه گستره باغ ايراني تنها به تك باغ*ها خلاصه نمي*شود و مي*توان ابعاد متفاوتي از حضور اين پديده در زندگي خصوصي و جمعي ايرانيان بر شمرد و از آنجا كه مقياس باغ ايراني از حياط كوچكترين خانه*ها تا مقياس شهر- پايتخت*هايي چون اصفهان عهد صفوي جلوه مي*نمايد ، از اين رو جايگاه باغ در شهر ايراني از اهميت خاصي برخوردار است.
شكل گيري شهرهاي تاريخي ايران و رشد و توسعه آنها ، با توجه ژرف به بحث باغ و باغ سازي چه در رابطه ساختاري ميان باغ و شهر و چه در استفاده از باغ و عناصر مهم باغ سازي در پيكره شهر صورت پذيرفته است. در اين راستا نه تنها باغ*ها از موقعيت شهري تاثير پذيرفته*اند بلكه شهر و مجموعه*هاي شهري نيز تحت تاثير باغ يا مجموعه باغها قرارگرفته و حتي گاه استخوانبندي محورهاي اصلي شهر را شكل بخشيده*اند.

معماري و شهرسازي ايران جولانگاه حضور باغ به سبك و سياق خاص خود است و پديدآورنده الگوهاي بي نظير پيوند، درهم تنيدگي و يگانگي باغ ، معماري و شهر است . پيوندي كه تاثيرات ساختاري و شكلي را از يك سو، جنبه*هاي معنوي ، مفهومي و رواني را از سوي ديگر، و همچنين نيازهاي زيست محيطي و حياتي مردمان و زيستگاه آنان را پديد مي*آورد. شناسايي تجارب طرح ريزي شهر ايراني در ارتباط با نحوه بهره گيري از باغ در ساختار شهر و فضاهاي شهري مي*تواند نقش ارزنده*اي را براي بازسازي ، مرمت و توسعه اين شهرها ايفا نمايد.

آنچه بسيار روشن است اين است كه بررسي*ها و مطالعات صورت پذيرفته در خصوص باغ و شهر بسيار اندك است ، و بيشتر به بررسي*هاي موردي در اين خصوص پرداخته شده است . نظر به اهميت ويژه اين امر و به منظور تاكيد بر ضرورت انجام تحقيقات گسترده در اين خصوص ، بخش جداگانه*اي براي اين منظور در اين سايت اختصاص يافته كه در پي آن است كه ضمن معرفي و ارائه تحقيقات و بررسي*هاي صورت گرفته در اين خصوص، بحث هاي ويژه آن را نيز براي پژوهشگران رشته*هاي مرتبط باز نمايد



جلوه باغ در فرهنگ ايران


باغ ايراني آنگونه كه از ايده و تعريف آن بر مي*آيد، گذشته از فضايي عملكردي كه مردمان در آن دمي بياسايند و تفرج كنند، خود مفهومي نقش بسته بر سرزمين و برآمده از فرهنگ و شكل گرفته در آداب و رسوم مردمان است .

اگر معماري ايراني عصاره و تبلور انديشه ايراني در مواجهه با فضاي زيست انساني است و اگر شهرهاي تاريخي ما همواره رنگ خاك و طعم آب جاري در سرزمينمان را با خود دارند، دور از ذهن نيست اگر تصور كنيم كه باغهايمان نيز گذشته از انديشه هاي شكل*گيريشان، دورنمايي از آرمانهاي انسان ايراني*اند؛ چه به آنگاه كه با حفظ تقديس، آب را چنان در باغ مي*گرداندند تا باغشان نيز نماد فكر و انديشه و عناصر هستي بخششان گردد و چه به زماني كه بيش از هميشه باغ را تمثيلي از بهشت برين مي دانستند و تمناي جاودانگي را در باغ تجربه مي*كردند.
اين صنع برآمده از فرهنگ، چون هر پديده ديگري كه در چهارچوبهاي فرهنگي شكل مي*گيرد، جلوه هاي خود را در وجوه گوناگون فرهنگ و هنر سرزمينش بر جاي مي*گذارد. اين تأثيرات در حوزه فرهنگي، بيش از هر چيز در ادبيات و شعر پارسي، معماري و هنرهاي ايراني بچشم مي خورد. از اينروست كه باغ در شعر فارسي از دير باز،اهميت و جايگاه خاص خود را داشته است، چه در اشعار فردوسي، منوچهري و نظامي كه بيشتر اشعاري توصيفي و تصويري هستند و بالطبع اطلاعات روشنتر را در ارتباط با شكل و نوع باغ بدست مي*دهند و چه در اشعار متاخرتر همچون اشعار حافظ و سعدي كه كاربرد استعاري از باغ بيشتر به چشم مي خورد، كه اين موضوع البته خود گستره توجه به باغ را نيز مي*نماياند.

در معماري ايراني يافتن نشاني از باغ چندان دشوار نيست كه گذشته از آنكه باغ خود يك فضاي به غايت معمارانه است و نيز جداي از آنكه حضور صورتهاي گوناگونش را، از حياط خانه*ها تا شالوده هاي عظيم شهري، به سهولت مي توان درك كرد، نقشش را در هنرهاي وابسته به معماري همچون كاشيكاري و تزئينات ديگر به عيان مي**توان ديد، چنانچه در صنايع و هنرهاي دستي نيز اين حضور هميشگي و جاودانه بوده است.

اگر بخواهيم جلوه**هاي باغ را در ديگر وجوه فرهنگ و هنر ايراني نظاره كنيم و اگر تأثير عميق باغ را در مهمترين هنرها همچون مينياتور دنبال نماييم كه چگونه باغ در فضا سازي اين نقاشي*ها تاثير عميق خود را برجاي گذاشته و چگونه نقاشان ايراني فضاي آرمانيشان را از باغ انتزاع كرده اند، بايد به اين نكته توجه كنيم كه باغ نه صرفاً به اعتبار يك فضاي معمارانه كه به اعتبار پشتوانه پرمعنا و مفهوم خود، اينچنين زندگي و حيات مردمان را در نورديده و حضور خود را جلوه**هايي نغز بخشيده است. از همين*رو است كه در مبحث جلوه باغ در هنر و فرهنگ ايراني نبايد از انديشه*ها و منظومه هاي فكري ايرانيان ونيز شناخت جامعه، مردمان، اقوام و عام و خاص ايراني غافل شد و شايسته است تا آن جلوه و آن حضور را بيش از هر كجا در ساختارهاي فكري، فرهنگي و اجتماعي ايرانيان جستجوكرد.
 
بالا