یکی از پیغمبران بزرگ الهی که همواره نام او در صفحات تاریخ می درخشد حضرت شعیب (ع) است.
در روایتی رسول گرام اسلام (ص) درباره ی حضرت شعیب فرموده است:
شعیب از دوستی خدا آن قدر گریست که دو چشم او نابینا شد. خداوند بینایی دو چشم را به او بازگرداند. اما او باز هم گریست دوباره کور شد خداوند چشمانش را بینا نمود. بار سوم نیز در اثر گریه نابینا شد و خداوند چشمان او را بینا ساخت.
در مرتبه ی چهارم وحی الهی رسید که:
ای شعیب! تا کی می گریی و تا چه زمانی این چنین خواهی بود؟! اگر گریه ی تو از خوف آتش جهنم است، من تو را از آن ایمن گردانیدم. و اگر از شوق بهشت است آن را به تو عطا نمودم.
عرض کرد:
الهی و سیّدی! تو آگاهی که گریه ی من نه از ترس جهنّم است و نه از شوق بهشت، ولیکن دل من به محبّت تو بسته است، و بی ملاقات تو نمی توانم صبر کنم، و گریه ی دوستی و محبّت است که چشم مرا نابینا کرد...
بحارالانوار، ج12، ص380
منبع:تبیان
در روایتی رسول گرام اسلام (ص) درباره ی حضرت شعیب فرموده است:
شعیب از دوستی خدا آن قدر گریست که دو چشم او نابینا شد. خداوند بینایی دو چشم را به او بازگرداند. اما او باز هم گریست دوباره کور شد خداوند چشمانش را بینا نمود. بار سوم نیز در اثر گریه نابینا شد و خداوند چشمان او را بینا ساخت.
در مرتبه ی چهارم وحی الهی رسید که:
ای شعیب! تا کی می گریی و تا چه زمانی این چنین خواهی بود؟! اگر گریه ی تو از خوف آتش جهنم است، من تو را از آن ایمن گردانیدم. و اگر از شوق بهشت است آن را به تو عطا نمودم.
عرض کرد:
الهی و سیّدی! تو آگاهی که گریه ی من نه از ترس جهنّم است و نه از شوق بهشت، ولیکن دل من به محبّت تو بسته است، و بی ملاقات تو نمی توانم صبر کنم، و گریه ی دوستی و محبّت است که چشم مرا نابینا کرد...
بحارالانوار، ج12، ص380
منبع:تبیان