شخصی به شخصی گفت :شرکت کنید.

[rahnama]

شخصی به شخصی گفت : این متن ندای :گل: را خواندی؟
دختر گفت: میدونستی عشقت تو قلبمه؟
پسر: عشق چیه؟
دختر : عشق چیزیه که به خاطرش دارم قلبمو میدم تا تو بیماریه قلبیت درست شه
پسر اخ جون پس من زنده میمونم
دختر با خودش میگه عشق من تو قلبت زنده میمونه هر چند نفهمیدی چقدر دوست دارم

شخص دوم : خواندم و معنی عشق را فهمیدم
شخص اول یک بار دیگر شروع به خواندن متن کرد و اشک در چشمش حلقه زد.

 

[rahnama]

شخصی به شخصی گفت : می توانم سئوالی بپرسم؟
شخص دوم: فعلا نه . حوصله جواب دادن ندارم.
شخص اول : متوجه شدم.:فکر:

 

[baroon]

شخصی به شخص شتری گفت ... !!!! :تعجب: :
اینطوری بگم :

آن یکی پرسید اشتر را که هی
از کجا می آیی ای فرخنده پی
گفت از حمّام داغ کوی تو
گفت آن پیداست از زانوی تو ...:نیش:

 

[rahnama]

شخصی به شخصی گفت : چرا جوانها زیاد از نصیحت شدن خوششان نمی آید؟
شخص دوم : حساسیت.
شخص اول : حساسیت به چی؟
شخص دوم : به نصیحت.
شخص اول : میشه واضح منظوتونو بیان کنید؟
شخص دوم : از وقتی که خودشان را می شناسند توسط همه نصیحت شده اند . دوست دارند خودشان هم تجربه کنند.

 

[rahnama]

شخصی از شخصی پرسید : سرقت ادبی یعنی چی؟
شخص دوم : مطلبی را بنویسی و منبع آنرا مشخص نکنی.
شخص اول نفسی به راحتی کشید و دور شد.

 

[sODAGAr]

دختر به پسر گفت: میخوام باهات باشم آخه خیلی تنهام
پسر لبخندی زدو گفت : آره مي*دونم. فكر خوبيه.من هم خيلي تنهام
دختر گفت : مي*خوام تا ابد باهات بمونم؛
پسر باز لبخندی زدو گفت: آره مي*دونم. فكر خوبيه.من هم خيلي تنهام
دختر یه روز اومد گفت: مي*خوام برم يه جاي دور، جايي كه هيچ مزاحمي نباشه. بعد كه همه چيز روبراه شد تو هم بيا. آخه مي*دوني؟ من اينجا خيلي تنهام
پسر باز لبخند زدو گفت : آره مي*دونم. فكر خوبيه. من هم خيلي تنهام
یه روز دختر نامه نوشتو گفت :من قراره اينجا با اين دوستم تا ابد زندگي كنم. آخه مي*دوني؟ من اينجا خيلي تنهام
پسر براش تو نامه یه لبخند کشیدو نوشت : آره مي*دونم. فكر خوبيه. من هم خيلي تنهام

حالا ديگه اون تنها نيست و من از اين بابت خيلي خوشحالم و چيزي که بيشتر خوشحالم مي کنه اينه که نمي دونه من هنوز هم خيلي تنهام .
​

 

[rahnama]

شخصی از شخصی پرسید : چگونه اعتماد بنفسم را زیاد کنم؟
شخص دوم گفت :هروقت خودت را دوست داشتی , هروقت به خودت احترام گذاشتی اعتماد بنفست خارج از تصور خواهد شد.

 

[غرور]

شخصی ازامیرالمومنین علی (ع)پرسید:چرا دعاهاى ما مستجاب نمى شود؟

امیرالمؤ منین على علیه السلام روز جمعه در كوفه سخنرانى زیبایى كرد، در پایان سخنرانى فرمود:
اى مردم! هفت مصیبت بزرگ است كه باید از آنها به خدا پناه ببریم:
1- عالمى كه بلغزد.
2- عابدى كه از عبادت خسته گردد.
3- مؤ منى كه فقیر شود.
4- امینى كه خیانت كند.
5- توانگرى كه به فقر درافتد.
6- عزیزى كه خوار گردد.
7- فقیرى كه بیمار شود.
در این وقت مردى برخواست، عرض كرد:
یا امیرالمؤ منین! خداوند در قرآن مى فرماید: «ادعونى استجب لكم»:
مرا بخوانید، دعا كنید، تا دعایتان را مستجاب كنم.
اما دعاى ما مستجاب نمى شود؟
حضرت فرمود: علتش آن است كه دلهاى شما در هشت مورد
یك: این كه خدا را شناختید، ولى حقش را آن طور كه بر شما واجب بود بجا نیاوردید، از این رو آن شناخت به درد شما نخورد.
دو: به پیغمبر خدا ایمان آورید ولى با دستورات او مخالفت كردید و شریعت او را از بین بردید! پس نتیجه ایمان شما چه شد؟
سه: قرآن را خواندید ولى به آن عمل نكردید و گفتید:
قرآن را به گوش و دل مى پذیریم اما به آن به مخالفت برخواستید.
چهار: گفتید ما از آتش جهنم مى ترسیم در عین حال با گناهان و معاصى به سوى جهنم مى روید.
پنج: گفتید به بهشت علاقه مندیم اما در تمام حالات كارهایى انجام مى دهید كه شما را از بهشت دور مى سازد. پس علاقه و شوق شما نسبت به بهشت كجاست؟
شش: نعمت خدا را خوردید، ولى سپاسگزارى نكردید.
هفت: خداوند شما را به دشمنى با شیطان دستور داد و فرمود: «ان شیطان لكم عدو فاتخذوه عدوا»: شیطان دشمن شماست، پس شما او را دشمن بدارید! به زبان با او دشمنى كردید ولى در عمل به دوستى با او برخاستید.
هشت: عیبهاى مردم را در برابر دیدگانتان قرار دادید و از عیوب خود بى خبر ماندید (نادیده گرفتید) و در نتیجه كسى را سرزنش مى كنید كه خود به سرزنش سزاوارتر از او هستید.
با این وضع چه دعایى از شما مستجاب مى شود؟ در صورتى كه شما درهاى دعا و راه هاى آن را بسته اید پس از خدا بترسید و عملهایتان را اصلاح كنید و امر به معروف كنید و نهى از منكر نمایید تا خداوند دعاهایتان را مستجاب كند.

بحارالانوارجلد4

 

[غرور]

دختری از پسری پرسید :آیا منو قشنگ می دونی‌ ؟ پسر جواب داد : نه !
پرسید : آیا دلت می خواد تا ابد با من بمونی‌؟ گفت :‌نه !
سپس پرسید :‌ اگر ترکت کنم گریه می کنی ؟ و بار دیگر تکرار کرد :‌ نه !
دختر خیلی ناراحت شد .... وقتی برای آخرین لحظه با چشمانی که پر از اشک بود به پسر نگاه کرد .....

پسر دست هایش را گرفت و گفت :‌ تو قشنگ نیستی بلکه زیبایی .... من نمی خواهم تا ابد با تو باشم بلکه من نیاز دارم که تا ابد با تو باشم و اگر تو روزی مرا ترک کنی ... گریه نمی کنم .. می میرم

 

[rahnama]

شخصی به شخصی گفت:
تجربه ات را انتقال می دهی؟
شخص دوم با حالتی نگران گفت: بلی.
شخص اول پرسید پس چرا ناراحتی؟
شخص دوم آهی کشید و رفت.

 

[محمد]

شخصی به شخصی گفت بیکاری ؟گفت نه سرعت ندارم که کار کنم (منظور سرعت نت بودا )

 

[rahnama]

تقدیم به دختر :گل: م مریم جان:
شخصی از شخصی پرسید: وقتی سن فردی زیاد شود چرا زود رنج می شود؟
شخص دوم گفت : ای کلک منظورت راهنما است؟
شخص اول لبخندی زد و رفت.

 

[admin]

تقدیم به دختر م مریم جان:
شخصی از شخصی پرسید: وقتی سن فردی زیاد شود چرا زود رنج می شود؟
شخص دوم گفت : ای کلک مظورت راهنما است؟
شخص اول لبخندی زد و رفت.

این هم فکر کنم اولین "شخصی به شخصی گفت" من تقدیم به پدر خوبمون آقا هوشنگ:گل: :

شخصی به شخصی گفت راز موفقیت (اخلاق و رفتار و فرهنگ بالا) گروهی نسبت به گروه های دیگر در چیست؟!
شخص دوم گفت رازش این هست که این گروه زیر سایه ی بزرگتری همچون پدر هستند.
شخص اول به این گونه در فکر فرو رفت >>> :فکر:
:خنده2:
منم بلدمااا شخصی به شخصی بگم :شاد: :گل:

 

[shakira]

شخصی از شخصی پرسید: آیا از زندگی ات راضی هستی؟

گفت: آری، شکر خداوند، دوستانی دارم که همیشه با محبت و مهربانی بی حدشان مرا شرمنده میکنند و با اینکه در کنار هم نیستیم، اما همیشه به یاد هم هستیم.

:گل:
:loveiranjoman:«تقدیم به دوستان عزیز ایران انجمن»:loveiranjoman:

:گل:​

 

[rahnama]

این هم فکر کنم اولین "شخصی به شخصی گفت" من تقدیم به پدر خوبمون آقا هوشنگ:گل: :

شخصی به شخصی گفت راز موفقیت (اخلاق و رفتار و فرهنگ بالا) گروهی نسبت به گروه های دیگر در چیست؟!
شخص دوم گفت رازش این هست که این گروه زیر سایه ی بزرگتری همچون پدر هستند.
شخص اول به این گونه در فکر فرو رفت >>> :فکر:
:خنده2:
منم بلدمااا شخصی به شخصی بگم :شاد: :گل:

همچنانچه تلفنی عرض کردم , بیش از اندازه دوستت دارم.