• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

..:: شوخی با ایران انجمنی ها نسخه شماره 17 ::..

Mahdi Askari

مدير فنی
منت خدای را عز و جل ، که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت
هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است و چون بر آید مفرح ذات

-------------------------------------------------
خب همونطور که میدونید در نزدیکی مبعث رسول هستیم و با پیشنهاد احمد این شوخی رو همین امروز درست کردم
زیاد جالب نیست چون سریع این کارو کردم ولی بهتر از هیچی هست

-------------------------------------------------

خب خب خب
اول از همه با خانم ناظم انجمن شروع میکنیم
همه میگن چه ناظم مهربونی داریم تو انجمن:93:
همیشه به فکر همه کارها هست . همه کارها رو انجام میده:55:
اما حکایتی میخوام براتون تعریف کنم که داغی است بر دل من:گریه:
یعنی دست رو دلم نذارید که خونه . :گریه:
نمیدونید که چه بلایی سر من در آورده
بشینید و بخونید و زار زار به حال من گریه کنید:گریه:

162559_210.jpg

از هیچکاری برای زمین زدن دریغ نمیکنه
بعضی وقت ها نمیدونم چرا ولی میاد قصد کتک زدن منو داره:گریه:

Mihan2fun.com-tike-andakhtan.jpg

بعضی وقت ها هم قصد کشتن منو داره


images2.jpg

نه تنها من بلکه هر کسی رو که صد راهش باشه باید از میون بر داره
چند وقت پیش رفته بودن فوتبال نیگاش کن چیکار کرد اون بدبخت رو

footballzanan.jpg

یعنی شما بگید اذیت و آزار یک پلنگ بی گناه کار درستیست؟
آیا میشود گفت بارون خشن نیست؟

چند وقت پیش در حین بازی با یک بچه آهو بودیم دیدم یکی داره میاد سمتم
با ماشین بود
اومد جلو
از دور که میومد چنان گردوخاکی راه انداخته بود
170 تا تو کویر داشت میومد
همینطوری داشت میومد سمت من
یهو دستی کشید سه تا دور خورد ماشینش کنار من وایساد
شیشه رو داد پایین گفت تو هنوز زنده ای؟
اینجا بود که این فردی که افکار پلید در سر داشت رو شناختم
آری خودش بود
همون بارون بود


200shesh_com_عکس_خنده_دار_(9).jpg

هیچی نتونستم بگم
فقط منتظر بودم سریع بره تا کاری دستم نداده
خوشبختانه تلفنش زنگ زد . مثل اینکه جنساشو لب مرز گرفته بودن
سریع رفت
یعنی شما بگید آیا کار خوبیست؟:گریه:
----------------------------------------------------------

اما برسیم بر حضرت ملکه الجمال مریم پری زاد (لقبی از اوس ممد آبی دل استاد بنده در امر شوخی پردازی)
قابل توجه تمام دوستان و متمایلین به پیشرفت در انجمن
طبق گفته های اوس ممد آبی دل و مندرجات در تقویم ایران انجمن
به منظور پیشرفت در انجمن باید لگدی گرانقدر:)خنده:) از این بانوی فرهیخته نوش جان بنمایید
نقل قول :
« گر تو هم عزت بخواهی هم مقام ... خرج آن باشد لگد از مریم والا مقام »

اما میرسیم به موضوع خودمان:نیش:
امروز کلا دست به شکایت بردم:نیش:
میخوام چند تا چیز از زبان دختر مریم خانم و همسر محترم ایشان برای شما بگویم:نیش:
اول بریم به درد دل حسنا خانم دختر مریم خانم گوش فرا نهیم:
.
.
.
.
.
خب مثل اینکه حسنا خانم میترسه از مامانش
فقط چند تا عکس به ما نشون داده


06b77c2de92b66b2c2ca82fa464fa013-425.jpg

pcdf9ae559b1be6b416de6fb40c43696f5_h4rolfgk0wbap2u9kt35.jpg
اصن یه وضی:نیش:
فک نکنم نیاز به توضیح بیشتر باشد




بریم ببینیم شوهر مریم خانم چی میگه:
.
.
.
فرار کرده:52:
یعنی تا این حد ترس از مریم خانم؟
شما بگید آیا حکومت استبدادی مریم خانم کار درستیست؟

ولی در مندرجات انجمن از این حکومت استبدادی مواردی ثبت شده است که شما را به خواندن آن سوق میدهیم:
نقل قول:

« وی به کنار "خباز الدوله آرش جینگشلاقی" رفتندی و با لگدی محکم ضربه ای به ما تحت فیه(نشیمنگاه) " خباز الدوله" زدندی و فریاد کردندی مگر آزارت زیادت آمده است که سنگ بر قصر ما میزنی و به درون دریاچه بازگشتندی(البته گفته شده آثار آن لگد هنوز هم به صورت یک برآمدگی در محل ذکر شده به جای مانده است) »

نتیجه گیری با خود شما:سکوت:
--------------------------------------------------------

کا حالا بریم سراغ بچه ها جنوب
:mehdi:
بچه های اهواز و آبودان و حومه بیان وسط
:mehdi:
خب حتما مشخص شد که قضیه چیه
احمد و داوود رو میخوایم بیاریم این قسمت:شاد:

داوود که میدونید تو سربازیه و هیچکدومتون خبر ندارید چه بلایی سرش اومده
اما کاراگاه پلنگ رفته براتون در طی یک تحقیقات میدانی چند عکس از این شخص گیر آورده:50:
همونطور که میدونید سربازی آدم مرد میکنه
یعنی یک دستگاهی رو فرض کن از اینور یک بچه بذار تو دستگاه از اونورش یک مرد میاد بیرون

حالا...
همونطور که مشخص شد بچه میره داخل مرد میاد بیرون
داوود هم همینطور بود دیگه یک بچه باید بره داخل مرد بیاد بیرون
داوود قصه ما وارد سربازی میشه و باید تمرینات و آموزش های سخت رو ببینه تا مرد بشه

d2i2fslz79lfnhcu5o96.jpg

خب تمرینات رو باید گسترش میداد
داوود بزرگ و بزرگتر میشد:50:

791bc471a2ca2ac47caeaf294f7f7034-425.jpg

تمرینات بعضی اوقات سخت و طاقت فرسا به نظر میرسید ها:15:

162580_784.jpg

استقامت بدنشون باید مثل بتن و فولاد میشد

0.700468001322043488_parsnaz_ir.jpg

اما بزرگ شدن به اندازه نیست که
داوود هی بزرگ شد . هی بزرگ شد
از آخر متوجه شدیم فقط جسمش بزرگ شده:9:

Shisheye_adam_bozorga.jpg

اما داوود که هیچکدوم از اون بالایی ها رو نمیتونست درست انجام بده
تو همش نمره منفی می آورد ( آبروی انجمنون رو برد)

هیچی دیگه داشتیم تحقیقاتمون رو بیشتر انجام میدادیم که متوجه شدن بیگانه وارد شده
مجبور به فرار شدیم
داوود میاد بقیشو خودش میگه
:50:

اما اون یکی بچه جنوب
احمد رو در خدمتش هستیم میخواد بیاد اینجا:9:

احمد که مدیر فنی انجمن نیز میباشد یک ادم خلاقی میباشد که نگو
:9:
یک کارایی میکنه که بعضی وقت ها شرکت های بزرگ قبطه میخورن اینهمه مهندس ما چرا دور خودمون جمع کردیم

حالا شرحش دهیم که چه میکنه این پسر
اصن وقتی میگن بچه های آبودان که الکی نمیگن ولک
بشین بخون تا ببینی چه کرده این بشر:15:

در یکی از روزهای گرم تابستان احمد که حوصلش بس سر میره به آسمان نگاه میکنه و هواپیمایی را مشاهده میکنه
فک میکنه که از این موشک کاغذی ها هست که درستش میکنن
میره روی یک تپه و شیرجه ای بس حرفه ای میزند به سمت هواپیما
162561_621.jpg

اما ای دل غافل آنچنان محکم بر زمین میچسبد که سه روز ملت در تلاش بودن با کاردک از روی زمین جمعش کنن

دید که نمیشه حوصله آدم سر میره
من بهش گفته بودم هر موقع حوصلت سر رفت زیرشو کم کن با قاشق هم بزن تا سر نره ولی گوش که نمیده

یک دوستی نزدیکی خونشه احمد اینا یک گاو داری داشته
احمد که عشق فیلم عینهو فیلما یک طناب بر میداره میره که گاوبازی کنه
عکس-طنز-18.jpg

هیچی دیگه گاوه تا احمد و میبینه میدوه سمتش
احمد بدو گاوه بدو
احمد بدو گاوه بدو
احمد بدو گاوه بدو
ایرم بگوم ها این داستانه جاسم تعریف کرده
:نیش:
احمد که نترسیده بود بدنش ایطوری نه ایییییطوووووورییییییی
همینجو میدویید
احمد بدو گاوه بدو
احمد بدو گاوه بدو
احمد بدو گاوه بدو
یک وقت احمد دید که دیگه جلوش جاده نیست
هیچی دیگه پرید توی آب فک کرد گاوه نمیاد
images1.jpg

اما گاوه دیگه حالیش که نمیشه احمد داخل شوخی هست . گاوه هی رد میشد از روش هی دنده عقب میگرفت بر میگشت
چند بار همین کارو تکرار کرد و خسته شد رفت

دوباره آمدن با کمک کاردک احمد رو از توی گل ها در آوردن

images.jpg

آمبولانسی هم که براش فرستادن از نوع درجه یک بود
احمد مجبور بود خودش ...

عکس-خنده-دار-مرد&#.jpg

دیگه دیگه:خنده1:
----------------------------------------------------------

خب روزی روزگاری ادمین و امین خان با هم سر لج افتادن و امین خان در یک حرکتی ادمین را به آب می اندازد

عکس-خنده-دار-92-عک&#1587.jpg

ادمین محترم با زحمتی فراوان از دست کوسه ها فرار میکنه و در یک تماس از چند تا از بچه ها خواست برای یافتن امین تلاش کنن
ردی از امین به دست آمد و مشخص شد که امین سرکرده گروهی بزرگ بر ضد انجمن میباشد
در طی تماسی به آقا هوشنگ عزیز از ایشان تقاضای کمک نمودیم
طی نظر آقا هوشنگ بهترین راه برای رفتن به سمت امین خان با موتور بود
آقا هوشنگ گفت که موتور رو برامون میفرسته تا ما راحت به کارمون برسیم

gal2.jpg

هیچی دیگه بدون جلب توجه به سمت امین خان براه افتادیم
:سوت:
رفتیم و رسیدیم به جایی که باید استتار میکردیم و با لباس مبدل پیشروی میکردیم
طبق تماس مجدد با آقا هوشنگ ایشان فرمودند که هیچکس به زن ها شک نمیکنه در اونجا
پس همگی در طی استتاری که انجام دادیم چادر بر سر نموده تا به پیشروی ادامه دهیم

k2atp2qtbxpnn3ux09.jpg

این مرحله هم بدن اینکه کسی متوجه بشه و جلب توجه کرده باشیم گذشت
مجددا به مکانی رسیدیم که آخراش بود دیگه
اینجا باید مبارزه میکردیم
برای بدست آوردن هدفمون
هدفی که اینقدر برامون ارزش داشت که اینهمه راه به خاطرش اومده بودیم
اینهمه مراحل سخت رو پشت سر بذاریم
اینهمه وقت و انرژی پاش بذاریم
یا باید میمردیم یا میکشتیم
یا مرگ با افتخار یا زندگی با ذلت
:گریه:
چه حرفای حماسی قشنگی نوشتم
:گریه:
برای جنگیدن همه سلاح ها رو در آوردیم و شروع کردیم به حمله

a089c6.jpg

هیچی دیگه امین خان اسیر شد و هدفمون تموم شد:12:

چیزی شده؟
آها خنک تموم شد؟
خب نه دیگه همیشه که نباید آخرش با پیچیدگی تموم بشه
در این مورد امین بدون مقاومت تسلیم شد
و ادمین هم به خاطر اینکه داداشش بود بخشیدش
:18:
هر مشکلی هم هست بعدا بیاید خودم باهاتون حلش میکنم:اخطار::91:

----------------------------------------


خب در آخر ممکنه خیلی ها بخوان پلنگ بی گناه رو از زندگی ساقط کنن

images3.jpg

خودم خودمو کشتم .
دیگه نمیتونید منو بکشید. دلتون آب :8:
:10:


----------------------- توضیحات تکمیلی ------------------------
1- شوخی همین امروز قرار شد درست بشه و همین امروز هم شد پس ببخشید اگه یکم بی مزه شده
2- چون کمبود وقت داشتم نشد که سوژه ها اجازه بگیرم و سعی کردم از کسانی استفاده کنم که میدونستم ناراحت نمیشن. اگه این دوستان هم ناراحت شدن معذرت میخوام ازشون
3- خب همونطور که میدونید مریم خانم یک همسر و مادر نمونه هست . این مطالب هم صرفا شوخی بود و اگه موجب ناراحتی ایشون شد معذرت میخوام
4- اینم کادوی من بابت عید مبعث. امیدوارم خوشتون بیاد
5- نداریم ... :خنده1:





[MENTION=1]admin[/MENTION] [MENTION=3]Maryam[/MENTION] [MENTION=1823]baroon[/MENTION] [MENTION=3324]ahmadfononi[/MENTION] [MENTION=277]asl_davood[/MENTION]


 
آخرین ویرایش:

mitra mehr

متخصص بخش خانه و خانواده
بازم مثل همیشه عالی:iranjoman:
ولی چادر خیلی به همتون میاد:خنده2:
 

Miss zahra

متخصص بخش تکنولوژی
:10::10::10::غش::غش::غش::غش::غش::غش::غش:
منکه همینجوری موندم:)نیش:):15:
حالا خوبه وقت کم آوردی وگرنه معلوم نبود دل و رودمون سالم میموند یانه:10::10::10:
خیلی عالی بود ممنووووووووووووووون حلال مشکلات:ایول:
:دست::دست::دست::دست::دست::دست::دست:
:دست::دست::دست::دست::دست::دست:
:دست::دست::دست::دست::دست:​
:2:
منکه لذت بردم:8::8:
تشکر ویــــــــــــــــــــــــــــژه:احترام:​
:39::39::39::39::39::39:
:39::39::39::39::39:
:39::39::39::39:
دست مریـــــــــــــــــــــــزاد :چشمک:
دستت طلا رفیق... باعث شادیمون شدی:8:
:گل::گل::گل:
:گل::گل::گل::گل::گل::گل::گل::گل:
:گل::گل::گل:
:گل::گل:
:گل:

 

baroon

متخصص بخش ادبیات
وووای پلنگ بمب استعدادی.:غش: :دست:
عالی بود عااااالی. از ته دل خندیدم و تحسینت کردم. :39:


شیشه رو داد پایین گفت تو هنوز زنده ای؟

هی پسر تو هنوز زنده ای؟ :9:
اون سکانس آخر خوب کاری کردی خودتو کشتی. :بدجنس: ولی اتانازی بهتر بود. می گفتی خودم می کشتمت. :شاد2:
بسیاااار ممنون. :13: عیدت مبارک :39:

 

معصومه بانو

متخصص بخش خانه و خانواده
:10::10::10:
من همینجوری موندم:غش2: اصلا اون چادرها رو از کجا آوردین آخه ؟ خیلی بهتون میومد :نیش2:

دستتون درد نکنه آقا مهدی خدا قوت خسته نباشید
 

Mahdi Askari

مدير فنی
بازم مثل همیشه عالی:iranjoman:
ولی چادر خیلی به همتون میاد:خنده2:

ممنونم میترا خانم:خجالت:
خب معلومه که میاد به پسرا همه مدل لباس میاد:نیش:
واسه یه روز بد نبود :قلیون:
ممنون
:10::10::10::غش::غش::غش::غش::غش::غش::غش:
منکه همینجوری موندم:)نیش:):15:
حالا خوبه وقت کم آوردی وگرنه معلوم نبود دل و رودمون سالم میموند یانه:10::10::10:
خیلی عالی بود ممنووووووووووووووون حلال مشکلات:ایول:
:دست::دست::دست::دست::دست::دست::دست:
:دست::دست::دست::دست::دست::دست:
:دست::دست::دست::دست::دست:​
:2:
منکه لذت بردم:8::8:
تشکر ویــــــــــــــــــــــــــــژه:احترام:​
:39::39::39::39::39::39:
:39::39::39::39::39:
:39::39::39::39:
دست مریـــــــــــــــــــــــزاد :چشمک:
دستت طلا رفیق... باعث شادیمون شدی:8:
:گل::گل::گل:
:گل::گل::گل::گل::گل::گل::گل::گل:
:گل::گل::گل:
:گل::گل:
:گل:


ممنون:خجالت:
وووای پلنگ بمب استعدادی.:غش: :دست:
عالی بود عااااالی. از ته دل خندیدم و تحسینت کردم. :39:




هی پسر تو هنوز زنده ای؟ :9:
اون سکانس آخر خوب کاری کردی خودتو کشتی. :بدجنس: ولی اتانازی بهتر بود. می گفتی خودم می کشتمت. :شاد2:
بسیاااار ممنون. :13: عیدت مبارک :39:



ممنون عید شما هم مبارک
بله زندم پس چی فک کردی:نیش:
ممنون:خجالت:
:10::10::10:
من همینجوری موندم:غش2: اصلا اون چادرها رو از کجا آوردین آخه ؟ خیلی بهتون میومد :نیش2:

دستتون درد نکنه آقا مهدی خدا قوت خسته نباشید

این دیگه کار آقاهوشنگ هست:نیش:
چادر و موتور کار ایشون بوده:نیش:
ممنون:خجالت:
 

Miss zahra

متخصص بخش تکنولوژی



:10::10::10::10:
ببخشید دیگه نمیتونم جلو خندمو بگیرم:10::10::10::غش::غش::غش::غش:
آقا ادمین رو...:10::غش2::غش::غش::غش:
داوود چه بانمکه:غش::غش::غش::غش:
داداش محمد رضا:غش::غش::غش: دختر بودی میموندی رو دست پدر مادرت:10::10::10:
آقا احمد دیگه آخرشه:غش::غش::غش::غش:
حلال مشکلاتم که دیگه هیچی:10::10::10::10:

این عکسارو سری اول ندیدم :52: الان میبینم:10::10:

ولی داداش امید نامردیه این عکس:آه:
برادر من به اون خشگلی:8: این عکس ضایع استتتتت:نیش:
:فرار:
:چشمک:
 

rain bow girl

کاربر ويژه



:10::10::10::10:
ببخشید دیگه نمیتونم جلو خندمو بگیرم:10::10::10::غش::غش::غش::غش:
آقا ادمین رو...:10::غش2::غش::غش::غش:
داوود چه بانمکه:غش::غش::غش::غش:
داداش محمد رضا:غش::غش::غش: دختر بودی میموندی رو دست پدر مادرت:10::10::10:
آقا احمد دیگه آخرشه:غش::غش::غش::غش:
حلال مشکلاتم که دیگه هیچی:10::10::10::10:

این عکسارو سری اول ندیدم :52: الان میبینم:10::10:

ولی داداش امید نامردیه این عکس:آه:
برادر من به اون خشگلی:8: این عکس ضایع استتتتت:نیش:
:فرار:
:چشمک:


اجي چه كردي از خنده مردم :10::9::10::10::10::10::10::غش2::غش2::10::10::10::10::10::10::10::10::10::10::10::10::10::10::10::10::10:
 

Miss zahra

متخصص بخش تکنولوژی
اجي چه كردي از خنده مردم :10::9::10::10::10::10::10::غش2::غش2::10::10::10::10::10::10::10::10::10::10::10::10::10::10::10::10::10:
فدای آجییییییییییی:8::8::8:
آجی از مهدی جان تشکر کن:39:
منکه تا اون عکسارو میبینم دیگه نمیتونم روصندلی بشینم :10::10::10:
دیگه خونوادم فک کردن عقلمو از دس دادم:غش::غش::غش::غش:
خیلی خووووووووووووووووووووب بود:8: شانس آوردم وقتشون کم بود:دعا::شکــــــــــــــــــــــر:

بازم ممنوووووووووووووووووووووووووون حلال مشکلات:6::6::6::6:
 

rain bow girl

کاربر ويژه

فدای آجییییییییییی:8::8::8:
آجی از مهدی جان تشکر کن:39:
منکه تا اون عکسارو میبینم دیگه نمیتونم روصندلی بشینم :10::10::10:
دیگه خونوادم فک کردن عقلمو از دس دادم:غش::غش::غش::غش:
خیلی خووووووووووووووووووووب بود:8: شانس آوردم وقتشون کم بود:دعا::شکــــــــــــــــــــــر:

بازم ممنوووووووووووووووووووووووووون حلال مشکلات:6::6::6::6:


:10::15::10:بالاخره من از خنديدن ميميرم
 

amin khan

مدیر انجمن
attachment.php

:خنده2: بیا بالا بریم یه چرخی بزنیم
 

mahdis

متخصص بخش سرگرمی و طنز
:غش::غش::غش::غش::غش::غش: وووووووای دلم......اون عکسا اشکمو در آورد از خنده :غش::غش::غش:

ممنون مهدی مهربونمون خییییییییییلی باحال بود ...من از اینبار بیشتر از قبل خوشم اومد :غش2::غش2::غش2::غش2::غش2: :غش::غش::غش::غش::غش::غش:
 

0mid

متخصص بخش ورزشی
توجه کردین تو اون عکس دست جمعی من عینک دودی دارم؟ :0mid:
 

Fa.Sa

مدیر بخش پزشکی
ممنون.

خیلی خندیدیم!!:نیش2:

منتظر بعدیش هستم!:توافق:
:خنده1:
 

Mahdi Askari

مدير فنی

فدای آجییییییییییی:8::8::8:
آجی از مهدی جان تشکر کن:39:
منکه تا اون عکسارو میبینم دیگه نمیتونم روصندلی بشینم :10::10::10:
دیگه خونوادم فک کردن عقلمو از دس دادم:غش::غش::غش::غش:
خیلی خووووووووووووووووووووب بود:8: شانس آوردم وقتشون کم بود:دعا::شکــــــــــــــــــــــر:

بازم ممنوووووووووووووووووووووووووون حلال مشکلات:6::6::6::6:

خواهش میکنم:گل:


:خنده2: بیا بالا بریم یه چرخی بزنیم
امین؟:اخطار:
:غش::غش::غش::غش::غش::غش: وووووووای دلم......اون عکسا اشکمو در آورد از خنده :غش::غش::غش:

ممنون مهدی مهربونمون خییییییییییلی باحال بود ...من از اینبار بیشتر از قبل خوشم اومد :غش2::غش2::غش2::غش2::غش2: :غش::غش::غش::غش::غش::غش:
ممنون مهدیس خانم:خجالت:
به خاطر این جالب بود که چند وقتی بود نداشتیم:1:
منم ممنونم خيلي خنديدني بود:احترام:
ممنون مهدیه خانم . لطف دارید:5:
توجه کردین تو اون عکس دست جمعی من عینک دودی دارم؟ :0mid:
اونو دیدم عینک داره از قصد دادم به تو:9::10:
ممنون.

خیلی خندیدیم!!:نیش2:

منتظر بعدیش هستم!:توافق:
:خنده1:

ممنونم فرزانه خانم:5:


نظر انتقاد پیشنهاد در مورد شوخی و اجرا اگر دارید در ادامه بفرمایید:گل:
 
بالا