baroon

ردیف شدش... چه بی خبر و زود :نیش:
نمیشه صحبت کنید زیادش کنن :نیش:
دلم نمیاد اینارو پاک کنم :نیش:

اصلاً راه افتاد؟!

مرسیییی مرسییییییـ...ییییییی :نیش:

بسی قشنگ بود :گل: لذت بردیم :39:

تنکیو :نیش:

یه سنگ پرت کردی شانسی خورد تو هدف :نیش:
جلو جمع؟! :خجالت:می خندن بهم :خجالت2:
اینجام کم از میدون شهر نداره، کلی میان و میرن :58:

اوه اوه :98: این جور جمله ها که می گی اصلا یه وضعی میشم :adambarfy:
ایشاله که میشه :چشمک:

دیگه خانم ناظمی دیگه :69: باید ترسید :28:

دست گل که نمیشه گفت ولی ما فرض می گیریم یه جورائی آب دادم... :سکوت:اصلاً زحمت دادن به همون خاطر ـه... :خجالت2:

خانم ناظمی دیگه :0mid: خبر نداشته باشی جای سوال داره :نیش:

ایشالله همیشه ردیف باشی و سبز :silverstar:

اوخ اوخ ... کار؟! :48: فکر کنم دست گل اب دادم :چهار زانو جلو مونیتور:

هه ! مامانه داریم :9:
کلا تعطیل :10::فرصت طلب:

یه عمر که سهله 10 سال هم :تعجب: خونه داری بکنی بازم دستپختت همچین تعریفی نداره :91:

هه ! این نوعی دیگر رو داری روم تست میکنی میخوای رگ خوابمو پیدا کنی :بدجنس:

هه ! ماکارونی اونم با پنیر ...اه اه اه :97:
فرداااا اوووووووووم :فکر: فردا جوجه اردک زشت رو برام بپز :12:
هه ! این شمشیر رو خوب اومدی :خنده2: 10 امتیاز بهت میدم

) تست پا... خیلی خوب بود... :غش2:
سلام... والا منم نبودم تازه از راه رسیدم :نیش:
اون شکلک ـه کلی بود مبنی بر ابراز وجود و اینا...


من اره،شکر... زنده ایم... :69: شما چطوری؟! همه چی میزونه؟!
می خواستم بازم مزاحم شم :89:

سلام :34:

نمیدانم که آیا میدانی حجم عمیق دلتنگیم را ای بارونسوی عزیز یا نه !؟
هایکو در وصف بارونسو :نیش2:

هر روز را در همان روز باش ...
نه در اندوه گذشته و حسرت آینده های دور نیامده ...
و هم بدین سان است که لحظه لحظه هایت را سرشار زیستن خواهی کرد ...:14::6:

:aminkhan:سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام :11:دلم واست یه عععععععععععععععععععالمه تنگ شده بود :14:چطوری دوست عزییییییییییییییییییییییییییزم؟!:icestar::39::1::19:

آره نمیشد نفس بکشم

من معتاد نیستم:شاد:
ورزشکارم
با ورزش به جنگ اعتیاد برویم :15:

خوب شدم یا نه؟
میشه امید داشت بهم؟:شاد:

سلام مامان :12::1:
خوبی مامان
میگم مامان این چیه برام آوردی خوردنیه :89::فکر:

خب بزا یخورده بچشم ببینم چیه :چشیدن:...»»»:97: این دیگه چیه مامان آخه :91:

بارون جان عکس هارو برای مسابقه چطور بفرستیم؟

سلام بارون خانم
خوب هستین؟
شما یکی از بهترین دوستانم هستی

سلام سلام عزیز دلم:بغل::بغل::بغل:...

چطوری مهپروووون:7:...

ممنونم.:2:..

خوشحالم که خوشت اومده...خواهیش میشه:39:...

اااا جدی هواش بده؟
برای ما که عادی شده
شاید چون مسافر بودید عادت نداشتید
در عوض من یکروز اومدم تهران تا سه ماه تنگی نفس داشتم:9:

الان دانشگاهم :نیش:
تو سالن اینترنت دانشگاه:9:

شلام الیکم
دییوز نبودید من با بچه های نابای بفته بویم بییون منو گول زدن از راه بدرم کردن
الان شلما خولدم
چیکال کنم من مهتاد هم شدم دیشب

بیا منو اژ منژلاب بکش بییون :73:

سیلام سیلام :بای:
وای بارونی من عاشق این پروفایلت شدم .. :12: خیلی قشنگه .. :63:مبارک باشه جیگر .. :83:واقعا خوش سلیقه ای ...:84: به به:14:

دارم امید عاطفتی از جانب دوست
کردم جنایتی و امیدم به عفو اوست
دانم که بگذرد ز سر جرم من که او
گرچه پریوش است و لیکن فرشته خوست
بی گفتگوی زلف تو دل را همی برد
با روی دلکش تو کرا روی گفتگوست
عمریست تا ز زلف تو بوئی شنیده ایم
زان بوی در مشام دل ما هنوز بوست
هیچ است آن دهان که ندیدیم ازو نشان
موی است آن میان و ندانم که آن چه موست
دارم عجب ز نقش خیالش که چون نرفت
از دیده ام که دم به دمش کار شست و شوست
چندان گریستم که هر آنکس که بر گذشت
در دیده ام چو دید روان گفت این چه جوست
ما سر چو گوی بر سر کوی تو باختیم
واقف نشد کسی که چه گوی است و این چه کوست

حافظ بد است حال پریشان تو ولی
بر یاد زلف یار پریشانیت نکوست