از خدایم پرسیدم چه مشکلاتی را می توانی برای من حل کنی؟
لبخندی زد و فرمود : مشکلات ساده تو را حل میکنم و مشکلات سخت را به خودت می سپارم که انجام دهی.
پرسیدم : چگونه؟ متوجه نشدم.
فرمود : مشکلات ساده چون بهبود مریضی . بی پولی و رسیدن به آرزوهایت.
عرض کردم مشکلات سختی که فرمودی خودم حل کنم چیست؟
دستم را در دست گرفت و فرمود: فعالیت - استراحت .بارها تذکر داده ام که از تو حرکت و از من برکت.
چشمانم از اشک خیس شد و عرض کردم:
خدایا با همه بزرگیت در قلب کوچک من جای داری.
لبخندی زد و فرمود : مشکلات ساده تو را حل میکنم و مشکلات سخت را به خودت می سپارم که انجام دهی.
پرسیدم : چگونه؟ متوجه نشدم.
فرمود : مشکلات ساده چون بهبود مریضی . بی پولی و رسیدن به آرزوهایت.
عرض کردم مشکلات سختی که فرمودی خودم حل کنم چیست؟
دستم را در دست گرفت و فرمود: فعالیت - استراحت .بارها تذکر داده ام که از تو حرکت و از من برکت.
چشمانم از اشک خیس شد و عرض کردم:
خدایا با همه بزرگیت در قلب کوچک من جای داری.