اينشتين يك سلام ناشناس البته مي بخشي / دوان در سايه روشن هاي يك مهتاب خليايي
نسيم شرق مي آيد,شكنج طره ها افشان / فشرده زير بازو شاخه هاي نرگس و مريم
از آنهايي كه در سعديه شيراز مي رويند / ز چين موج درياها و پيچ و تاب جنگل ها
دوان مي آيد و صبح سحر خواهد به سر كوبيد / در خلوت سراى قصر سلطان رياضي...