• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

آتشكده‌ي باكو

Nicol

متخصص بخش گردشگری
آتشکده‌ي باکو در 30 کيلومتري شهر باکو، در بخش جنوب شرقي شبه جزيره‌ي آبشرون و حومه‌ي شهر سوراخاني قرار دارد. در کشور آذربايجان به اين بنا آتشگاه مي‌گويند.

31795-82610.JPG


خبرگزاري ميراث فرهنگي_ گردشگري_ وجه تسميه نام‌هايي که به آتشکده مربوط است: وجه تسميه‌ي سه نام باکو، آبشرون و سوراخاني را باتوجه به منابع گوناگون بررسي مي‌کنيم.
براي واژه باکو دو وجه تسميه آورده شده است:

1- برگرفته از واژه‌ي پهلوي باگوان (باگ يا بگ يا بغ به معناي خدا و وان پسوندي به معناي جايگاه) واژه باگوان به باکويه تبديل شده و تا پيش از دوره‌ي صفوي از اين واژه استفاده مي‌شده، اما از دوره‌ي صفوي باکويه به بادکوبه تبديل شده است. 2- برگرفته از واژه فارسي بادکوبه به دليل وجود بادهاي دائمي و گاه پرشدت. حکومت کنوني آذربايجان در همه جا باکو را به باکي (به ترکي يعني تپه) تبديل کرده است تا آن را ريشه پارسي دورتر کرده باشد.

براي نام آبشرون نيز دو وجه تسميه وجود دارد: 1- برگرفته از آب شوران فارسي، جايي که آب آن را مي‌شويد به دليل نزديکي به درياي مازندران و جزر و مد آن 2- جايي که آب آن شور است.
براي نام سوراخاني نيز دو وجه تسميه وجود دارد: 1- برگرفته از واژه سوراخ فارسي به دليل روزنه‌هاي زيادي که در شبه جزيره آبشرون وجود دارد و گاز طبيعي از آن متصاعد مي‌شود 2- برگرفته از واژه سرخ فارسي به دليل سرخ بودن نسبي خاک روستا نسبت به روستاهاي پيراموني.
به دليل تعلق درازمدت اين ناحيه به ايران وجود نام‌هايي با ريشه‌ي زبان‌هاي ايراني در تمام منطقه‌ي قفقاز و ماوراي قفقاز کنوني عجيب نيست.

پيدايش آتشکده: شبه جزيره آبشرون که در غرب درياي مازندران جاي دارد ميداني نفتي بزرگي است که با روزنه هايي، گاز طبيعي متصاعد شده از اين ميدان نفتي را به بيرون هدايت مي‌کند و اگر شعله‌اي به آن نزديک مي‌شده آتش زبانه مي‌کشيده است. بر پايه‌ي اين ويژگي منطقه و پيشرفت دين زرتشتي، آتشکده‌اي ساخته شد که از سده نخست (و در برخي منابع 5 سده پيش از ميلاد) تا سده‌ي هفت ميلادي برپا بود، تاريخ نگار ارمني موسي خورني نوشته است که "چون اردشير بابکان به ارمنستان آمد فرمان داد که آتش هرمزد را در آتشکده اين ديه هميشه فروزان دارند".

با هجوم تازيان آتشکده از رونق افتاد و زرتشتيان به هند مهاجرت کردند.
دوباره سازي: در سده هاي 17 و 18 ميلادي، بازرگانان هندي که در جاده‌ي بزرگ ابريشم رفت و آمد مي‌کردند در جايي که شعله ابدي آتش از زيرزمين بيرون مي‌آمد و بر مبناي آتشکده باستاني، معبد را دوباره سازي کردند. در سال 1883 آتش طبيعي به دليل کم شدن و قطع گاز در دورادور آتشکده از فروغ افتاد و معبد متروک شد تا در سال 1975 با آوردن لوله گاز و روشن کردن آتش به شکل موزه درآمد. آتشکده به طور متوسط حدود 15000 ديدارکننده در سال دارد. از سال 1998 ميلادي براي افزون شدن به فهرست ميراث جهاني نامزد شده است.
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری
ساختمان آتشکده: ساختمان آتشکده از بيرون يک پنج ضلعي است با ديوارهاي پيرامون آن و يک ورودي مرکزي که در بالاي آن مانند معماري بومي آبشرون اتاقي براي ميهمانان با نام بالاخانه درست شده است. در حياط مرکزي بنايي چهارگوش گنبددار وجود دارد و پيرامون حياط اتاق‌هايي براي راهبان. کتيبه‌هايي به خط سانسکريت بالاي اتاق‌ها روي سنگ حک شده است. بناي چهارگوشي که در وسط حياط قرار دارد چهارتاقي گنبدداري است که اينک آتش زير گنبد به صورت مصنوعي و از طريق لوله‌هايي که به آن وصل شده، روشن است.

اما در نقاشي‌هاي قديمي که از آتشکده وجود دارد آتش از چهار ستون کوتاه روي بام نيز شعله ور بوده است. با فاصله اندکي از چهارتاقي آتش ديگري وجود دارد که گفته مي‌شود براي سوزاندن جسد درگذشتگان بوده است. اتاق‌هاي پيرامون حياط به صورت موزه‌اي درآمده که راهبان ساکن آن‌ها به صورت مجسمه‌هاي مومي به نمايش درآمده‌اند. مجسمه‌ها باتوجه به نقاشي‌هاي قديمي و شرحي که ديدارکنندگان از آتشکده داده‌اند ساخته شده‌اند، در يکي از اتاق‌ها يک عابد در حال رياضت کشيدن به شيوه ي مرتاض‌ها است و در جايي ديگر عابدي درحال گرفتن پول از يک بازرگان است. ساختمان چهارتاقي با تمام آتشکده‌هاي ايراني تفاوت دارد و تاثير سبک معماري هندي در آتشکده انکارناپذير است.

نامداراني که از آتشکده ديدار کرده‌اند: نامداراني که از آتشگاه ديدار کرده‌اند عبارتند از: نويسنده فرانسوي آلکساندر دوما (پدر)، شيميدان روس ديميتري مندليف، جهانگرد آلماني اي.کمپفر، نقاش روس و. ورشاگين، جهانگرد فرانسوي ف. ويلو، دانشمندب.دورن، جهانگرد بلژيکي ارنست اورسل(1882)

شرح آتشکده در نوشتار ديگران: اعتمادالسلطنه در مرآت البلدان چنين مي‌نويسد: "معبد آتش پرستان هندي و پارسي در اين ((صوري خانه)) است. عمارتي است مربع و در وسط آن عمارت اتاقي بنا شده است که چهار طرف آن باز است. وسط گودالي است که آتش از ميان آن بيرون مي‌آيد".

و ارنست اورسل جهانگرد بلژيکي در سفرنامه‌ي قفقاز و ايران مي‌نويسد: "آخرين موبد بزرگ در سال 1864(1281 ه.ق) به قتل رسيد. چند سال بعد پارسيان بمبئي موبد ديگري را به جاي وي فرستادند. اما زايران زردشتي که از هند و ايران به اين آتشگاه مي آمدند، کم کم کهن‌ترين عبادتگاه خود را از ياد بردند. در سال 1880(1297 ه.ق) موبد آتشگاه که از تنهايي حوصله‌‌اش سر رفته بود، براي پيدا کردن موبدان و همکاران ديگري از ميان پارسيان هند پست خود را ترک کرد و راهي آن ديار شد، ولي بعد از آن ديگر کسي او را نديد".

آتشکده يا معبد هندوها: بدون ترديد از زمان ساخت تا نابودي معبد به هنگام هجوم تازيان از اين بنا به عنوان آتشکده استفاده شده است. اما در دوباره سازي و استفاده از بنا در سده‌هاي 17 و 18 ميلادي به نظر مي‌رسد هم هندوان و هم زرتشتيان از آتشکده استفاده کرده‌اند. ديدارکنندگاني که در طول دو سده از آتشکده ديدار کرده‌اند گزارش‌هايي نوشته‌اند که استفاده دو آيين از آتشکده را نشان مي‌دهد: در سال 1876 ميلادي جيمز برايس گزارش کرده است که انجمن زرتشتيان بمبئي حامي مالي آتشکده بوده‌اند و در سال 1882 ميلادي ارنست اورسل از زايران زرتشتي نام مي‌برد. اما در سال1925 ميلادي موبد زرتشتي که از بمبئي عازم آذربايجان شده است و جيوانجي جمشيدجي مودي نام دارد گزارش داده است که نه تنها من بلکه هر پارسي که کمي با برادران هندو آشنا باشد مي‌داند که اين معبد براي ستايش خداي آتش هندوان يعني آگني است.
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری
آتشکده باکو و گشت هاي ايراني: متاسفانه ديدار از آتشکده باکو در فهرست عمومي گشت‌هاي آژانس‌هايي که براي ايرانيان برنامه‌ريزي مي‌کنند جاي ندارد. چنانچه قصد داريد به کشور آذربايجان برويد از آژانس بخواهيد تا ديدار از آتشکده را در برنامه جاي دهد.

فهرست منابع:
1- ديدار ميداني از آتشکده باکو در فروردين 1388توسط نگارنده
2- کتاب سفرنامه ي قفقاز و ايران نوشته ارنست اورسل
3- بروشور چاپ شده در کشور آذربايجان براي معرفي آتشگاه
4- کتاب نام هاي شهرها و ديه ها، احمد کسروي
5- سايت ويکي پديا، واژه Fire Temple Of Baku
 
بالا