آسمونیه دلم...

[Miss zahra]

کسی که توحرفاش زیاد میگه بیخیال
بیشتر از همه فکر و خیال داره
فقط دیگه حال و حوصله بحث و صحبت نداره

 

[Miss zahra]

حدس می زنم شبی مرا جواب میکنی

و قصر کوچک دل مرا خراب میکنی

سر قرار عاشقی همیشه دیر کرده ای

ولی برای رفتنت عجب شتاب میکنی

من از کنار پنجره تو را نگاه میکنم

و تو به نامدیگری مرا خطاب می کنی

چه ساده در ازای یک نگاه پاک و ماندنی

هزار مرتبه مرا ز خجلت آب میکنی

به خاطر تو من همیشه با همه غریبه ام

تو کمتر از غریبه ای مرا حساب میکنی

و کاش گفته بودی از همان نگاه اولت

که بعد من دوباره دوست انتخاب می کنی

 

[Miss zahra]

بازی روزگار راببین!
تو چشم میذاری و من قایم میشم
و تو یکی دیگه رو پیدا میکنی
و من برای همیشه گم میشم

 

[Miss zahra]

بودن یــا نبــودن
مــساله ایــن اســت ...!
هســــتــــم ...
میـــــروی ســــــراغِ دیگــــری !
نیـــــستــم ...
میـــــروی ســــــراغِ دیگــــری !
دیـــدنِ ایـــــن لحظـــه هــا
بــاور کُــــن زجـــرآور اســـت ,
فلســــفه ی بــودنِ مــــن ...
پــوچ اســـت انگــــار

 

[Miss zahra]

نمیدانم قلم به دست گرفته ام و مینویسم ، برای چه ….؟

برای غمی که در سینه ام سنگینی میکند !
یا اصلا غمی نیست که برای آن مینویسم ..

گیجم، خسته ام …..

خسته از حتی تکرار این که بگویم خسته ام یا که غمگینم….
درد دارم …
یک درد بی دوا و آن خستگی و زدگی از زندگی بی مقصد و
بی معنی است………….
میانِ آدمـــک هایِ هـــــزار رنـــــــگ…..
افــسوس…گذر زمان…بیرنــــــــگش کرد …
… … ………کم رنگ…و…کم رنگ تر…
و…آخـــــــــــر….
مـــــَــــــحــــــــــــــــو…………..!!!!!!!!!!!!!!!!
امشب فهمیدم درد من و تو یکیست……………..!!!
من با سکوت مینویسم و تو خاموش میخوانی………………..
میدانم باز هم در جواب این همه حرف هایم چیزی نصیبم نمیشود ….
جز …… این نیز بگذرد….
​

 

[Miss zahra]

حوصله شان حتما سر میرود..

مجبورند طی یه مدت شاید طولانی بین ۲ جداره بمانند
و فقط گهگاهی روی هم سر بخورند..

اما خوشبختند..
معرفت دارند..
دقت کرده باشید وقتی ضربه ای بهشون وارد میشه
همشون باهم میرن پایین و وقتی آرامش برمیگرده همه با هم بالا می آیند…
محال است دست هم را رها کنند..
راستی..
دارم در مورد آبهای بین شیشه ۲ جداره اتوبوس صحبت میکنم..
تاحالا دیدینشون؟؟؟

 

[Miss zahra]

بالاخره یه روز خوب میرسه...

روزی که بالای عکسم مینویسن: "انا لله و انا الیه راجعون"!!!



​

 

[Miss zahra]

دلم ذره اي مردن مي خواهد...
فقط مي خواهم ببينم...

من اگر نباشم ، تمام مشكلات حل مي شود؟؟!!


​

 

[Miss zahra]

برای دل خودم می نویسم ...
برای دلتنگی هایم
برای دغدغه های خودم
برای شانه ای که تکیه گاهم نیست !
برای دلی که دلتنگم نیست ...
برای دستی که نوازشگر زخم هایم نیست ...
برای خودم می نویسم !
بمیرم برای خودم که اینقدر تنهاست !.!.!.!

​

​

 

[Miss zahra]

باران از جنس من است و من از جنس باران ...

هر دو بی هدف می باریم به امید رویش یک امید از جنس عطر تنت !

زود برگرد ؛ باران نزدیکــ است !



دلم چتری می خواهد پـُــر از باران

عاشقانه هایم را زمان چه سخت و سرد تنید بر باورهایم

خدایا فقط یک تکه از مخمل ابرهایت را برای یک لحظه جاودانه بودن میخواهم ... !
​

 

[salar69]

دلم که تنگ می شود

دست به دامان پنجره ها می شوم

دلم که تنگ می شود

بوی خاک باران خورده به دادم می رسد

خاک باران خورده

برگ های خیس

خدای مهربان

تنهایی که فشار می آورد

همه نیست می شوند ... !

 

[Miss zahra]

می گویند: شاد بنویس. نوشته هایت درد دارند!

​

​

​

و من یاد مردی می افتم که با کمانچه اش گوشه خیابان شاد میزد ...
​

اما با چشمهای خیس ...
​

 

[Miss zahra]

ایستاده ام.
چنان کاجی میان جنگلی انبوه بی صدا.
آید صدای چوب
اری تمام بند های تمن تیر میکشد
آید صدای چوب
سر در هوا شدم
کیستی بر زمین؟
جنگی میان آهن و جوبم بپا شده است
نقش زمین شدم
بی بن به روی خاک
من را کشان کشان تا شهر میبرند
من را میان دایره ای بر پای می کنند
بی ریشه ام هنوز
بر شاخه های من قندیل میزنند
اری چه جشنی است
من را برای خوشگلیه شهر میکشند
اری چه جشنی است
کاجی شکسته ام
تنها میان شهر
​

​

 

[Miss zahra]

آرزو كـــن كه آن اتـفاق قـشـنـگ بـيـفـتـد…

رويـــا بـبـارد..

دخـتـران بـرقـصـنـد ..

قـنــد بـاشــد ..

بــوسـه بــاشــد..

و

خــدا بــخـنـدد بـه خـاطـر مـا…


​

 

[Miss zahra]

پاییــــــــــز مهری دارد که بر دل هر خیابان می نشیند…



​

 

[Miss zahra]

دلم کما میخواهد
از همان هایی که دکتر می گوید:
متــــــــاسـفم
فقط براش دعا کنید
​

 

[Miss zahra]

چه چیز در این دنیا...
غریبانه تر از دخترکی است که تنهایی اش را

بغل میکند!

میبوسد!

اما حاضر نیست دیگر کسی را دوست داشته باشد
​

 

[Miss zahra]

می نویسم از دلم از دردهای کهنه ام
​

غوطه ور چون خسی در گردباد سرنوشت​

زندگی می کشد مرا تا ناکجای غم​

من خسته ام ولی خوش بحال سرنوشت​

نه پای رفتنم بود​

نه جای ماندنم ولی​

می برد مرا کاروان سرنوشت​

در گیر و دارزندگی​

شعر من رقم نخورد لابلای دفترت​

من مانده ام چرا هنوز دم میزنی ز سرنوشت​

بار هاگفته ای صد بار شنیده ام​

ننویس گناه خود بر پای سرنوشت​

رفته ای ولی دل می خواهدت هنوز​

ای بهترین غزل ای شعر سرنوشت...
​

 

[Miss zahra]

در زمان ما خنده ارزان نیست ...

خنده از ته دل .

اما تا بخواهی ..پوز خند ! زهر خند .

ریش خند...


امایک خنده پاک کاش می جستی


قایمش میکردی و به دیوار اتاقت می کو بیدی.

​

 

[Miss zahra]

من خسته ام از اینکه هر روز فقط باشم
​

​

از اینکه عده ای سیب های یک درخت را به تاراج ببرند ولی من هنوز سیب سرخ بالای درخت را حتی بو هم نکره ام​

​

باور نمیکنید دستانم را بو کنید​

بوی سیب نمیدهد​

بوی نم دارد​

نم باران دیروز است


​