سازمانهای بسیاری در فیسبوک و توییتر صفحات فعال دارند، اما این موضوع به تنهایی منجر به ایجاد تغییر در عملکرد این سازمانها نشده است. سازمانها اخیرا طرز فکر جدیدی را انتخاب کردهاند. آنها به حرف دهانبهدهان ایجاد شده در شبکههای اجتماعی، به عنوان یک رسانه ارتباطی جدید نگاه میکنند. این ایده چیزی فراتر از جزئیات مفهومی است. زمانی که حرف دهان به دهان به عنوان یک کانال ارتباطی در نظر گرفته میشود، به نوعی محتوا تبدیل میشود و سازمانها را قادر به اندازه گیری آن و پیادهسازی برخی فعالیتها بر روی آن میکند. علاوه بر این حرف دهان به دهان برخلاف تبلیغات سنتی که با پول قابل خریدن بود، باید در طول زمان توسط سازمان کسب شود. این موضوع باعث شد سازمانها به این نتیجه برسند که تنها راه ایجاد و حفظ تبلیغ دهان به دهان در میان مشتریان، خوب و مفید بودن برای آنها به معنای واقعی کلمه است.
حال این سوال مطرح میشود که چگونه میتوان در یک دنیای مکالمات مجازی ایجاد شده توسط شبکههای اجتماعی مفید واقع شد؟
مسلما برای این مساله راه حل جامع و کاملی وجود ندارد و هر سازمان باید برای موقعیت خاص خودش راه حل منحصر به خود را ایجاد و اجرا کند. اگرچه در این میان برخی درسهای کوچک از فعالیت سازمانهای مختلف گردآوری شده است که در قالب دو دیدگاه اصلی قابل توضیح است. اول اینکه یک روش قدرتمند برای مفید بودن یک برند
در دنیای مجازی این است که برای مشتریانش اعتبار اجتماعی ایجاد کند و دوم اینکه «عناصر مجازی» برای برانگیختن تبادلات اجتماعی که منجر به ایجاد حرف دهان به دهان میشود، ضروری هستند.
قدرت اعتبار
یک روش کارآمد برای اینکه یک برند در محیط شبکههای اجتماعی مفید واقع شود این است که به گونه ای باعث کسب اعتبار افرادی شود که منشا مکالمات دهان به دهان در شبکههای اجتماعی میشوند. شناخته شدن توسط دوستان یک انگیزه مهم برای افراد محسوب میشود و برندهایی که به کاربرانشان اجازه میدهند که این انگیزه را به دست آورند، ارزش بزرگی را به آنها اهدا میکنند. زمانی که کاربران این شناخته شدن را عمومی میکنند، آن را به حرف دهان به دهان تبدیل میکنند. سازمانها میتوانند این نوع اعتبار را از طرق مختلفی مانند اهدای علائمی که کاربران میتوانند آنها را در روی صفحه فیسبوکشان قرار دهند یا دادن امتیازات مختلف به کاربرانشان اعطا کنند. با حرکت مداوم وبسایتها به سمت پویاتر شدن و پاسخگویی بلادرنگ تعاملات ارزش شناخته شدن و اعتبار گرفتن کاربران اصلی آنها در شبکهها نه تنها کاهش نمییابد که روز به روز هم بیشتر میشود. سازمانها همچنین یاد گرفتهاند که ارزشی را که مشتریان برای فخر فروختن راجع به موفقیتهایشان به دیگران به صورت آنلاین دارند را دست کم نگیرند که این فخر فروشی با یکپارچهسازی هوشمندانه وبسایتها با فیسبوک یا توییتر آسانتر هم شده است. این پدیده را هر روزه میتوان در فرومها و سایتهای مختلف مشاهده کرد. برای مثال در یک فروم مربوط به سایت بدنسازی زمانی که اعضا درباره لاغر شدن یا ورزشکار شدنشان به کمک این سایت صحبت میکنند، سایت تقریبا بدون هزینه، صاحب تبلیغ دهان به دهان میان مشتریان و کاربرانش میشود. در واقع اگر تحقیقات رفتاری اخیر دقیق باشد، این تجارب به دیگران هم سرایت میکند و بدین ترتیب رفتار کاربران به وسیله شبکه دوستانشان عینا تکرار میشود که این موضوع باعث گسترش نام برند و حرف دهان به دهان مثبت راجع به سازمان میشود.
وسوسه عناصر مجازی
از نظر ادراک انسانی، عناصر مجازی در تسهیل حرف دهان به دهان مجازی نقش مهمی را به عهده دارند. این باور در واقع بر مبنای رفتار کاربران ایجاد شده است. در حالی که مفهوم کالاهای مجازی (اشیای غیر فیزیکی مورد استفاده در ارتباطات آنلاین و بازیها) هنوز هم بسیاری از مدیران را گیج میکند، کاملا مشخص است که مشتریان، آنها را دوست دارند. کاربران معمولا برای به دست آوردن این کالاهای مجازی بر روی سایتهای مختلف با یکدیگر رقابت میکنند. تخمین زده میشود که این کالاهای مجازی به یک صنعت پنج بیلیون دلاری در دنیا تبدیل شدهاند. سوالی که ایجاد میشود این است که چرا کاربران حاضرند برای کالاهایی که مجازی است و وجود خارجی ندارد پول واقعی بپردازند؟ انگیزههای آنها تاییدکننده اینحرف است که کاربران به دنبال اعتبار آنلاین هستند. آنها کالاهای مجازی را با هدف نشان دادن خود (در مورد کالاهایی مانند خانهها یا هدیههای مجازی) یا برای شناخته شدن (همانند آرمهایی که فردی را به شهردار شهر مجازی تبدیل میکند) خریداری مینمایند. این رفتارها آنقدر گسترده و همه گیر هستند که میتوان اطمینان داشت ساختگی نیستند و بازاریابها باید اهمیت آنها را دریابند تا بتوانند از آنها به سود سازمان بهرهبرداری کنند. سازمانها باید فعالانه روشهای مختلف استفاده از کالاهای مجازی به عنوان گسترش دهندههای کلام دهان به دهان را به بوته آزمایش بگذارند.
هدیه دادن مجازی به یک فعالیت مهم کاربران در فیسبوک تبدیل شده است. امروزه بخش بزرگی از این فعالیت رایگان است، اما فیسبوک در حال توسعه یک سیستم اعتباردهی مجازی است که به فروشندگان اجازه میدهد که در ازای فروش هدیهها و سایر کالاهای مجازیشان پول واقعی از کاربران دریافت کنند. در محیط یک شبکه اجتماعی، در نظر گرفتن هدیههای مجازی به عنوان یک دارایی ارزشمند، کار چندان دور از انتظاری هم نیست؛ مخصوصا با توجه به این نکته که دسترسی به آنها میتواند به شدت محدود باشد. برای درک این موضوع به اشتیاقی فکر کنید که بسیاری از افراد برای جمع کردن کلکسیونهای ارزشمندی از همه نوع دارند؛ از کارتهای بیسبال گرفته تا سکه و پول. اگر اشیای مجازی هم همین قدر خوشایند باشند، در این صورت میتوانند به یک معامله بزرگ برای فروشندگان و مصرفکنندگان تبدیل شوند و نیز به یک ابزار بزرگ برای ایجاد یک رسانه انتقال کلام دهان به دهان پرکاربرد.
قوانین اولیه رفتار مشتری در اینجا هم صدق میکند. آنها چانه زدن را دوست دارند و سازمانها باید از قدرت اطلاع رسانی شبکههای اجتماعی حداکثر استفاده را بکنند. کاربران ممکن است در مقابل حراجها یا به پایان رسیدن مدت فروش ارزانتر برخی کالاها حساس باشند؛ ولی سازمانها همواره باید این نکته را در ذهن داشته باشند که هدف از ایجاد این محرکهای خبری، سریعتر کردن ایجاد رسانه کلام دهان به دهان راجع به سازمان در میان مشتریان است و اینکه حالا این موضوع از طریق افزایش فروش یک کالای خاص از طریق ارزانتر کردن قیمت آن صورت میگیرد یا از طریق اعطای هدایا به یک سری مشتریان خاص به دست میآید، اهمیت چندانی ندارد. آنها نامههای تبلیغاتی شبکههای اجتماعی مجازی نیستند که کاربران همانند ایمیلهای تبلیغاتی از آنها متنفر باشند و بدون حتی انداختن نگاهی به آنها، آنها را روانه سطل آشغال کنند؛ بلکه اشیای محتوادار قانونی هستند که سازمانها مایلند کاربران اولیه، آنها را در میان دوستان خود توزیع کنند.
یک توصیه نهایی: از حیله و مکر استفاده نکنید؛ از حقههای مسخره بهره نبرید و سعی نکنید مشتریانتان را دور بزنید، چرا که این فعالیتها نه تنها هیچ ارزشی ندارند که زمان ارزشمند افراد را هم به هدر میدهند. تعهد به مفید واقع شدن در شبکههای اجتماعی به معنای تعهد به ایجاد تعاملات با کیفیت است. ذکر مجدد این نکته لازم است که در نظر گرفتن کلام دهان به دهان به عنوان یک محصول رسانه ای، تعریف معنای کیفیت برای فعالیتهای خاص هر سازمان را آسانتر میکند. آن گونه که به نظر میرسد، سازمانها میتوانند به روشهای گوناگونی برای کاربرانشان مفید واقع شوند؛ به این ترتیب مدیریت رسانه کلام دهان به دهان چیزی بیشتر از نگهداری صرف یک صفحه فیسبوک یا داشتن یک صفحه توییتر است که هر روز، به روز میشود. سازمانها باید مراقب اطلاعاتی که در این صفحات قرار میدهند باشند و در عین حال میزان سرمایهای که برای این فعالیتها تخصیص میدهند را هم مد نظر قرار دهند. به این ترتیب که مراقب باشند سرمایهای که برای شناساندن این صفحات به مشتریان در آنها سرمایهگذاری میشود، بیشتر از ارزش فعالیتهای صورت گرفته در آنها نباشد.
بازاریابی از طریق رسانه کلام دهان به دهان میتواند به یک سلاح مهم در دست بازاریابان تبدیل شود. این موضوع به توانایی بازاریابان برای استفاده مناسب از طبیعت غیرقابل پیشبینی و پرفایده رسانه تبلیغ دهان به دهان بدون از دست دادن اصلیت و اعتبار آن که باعث ارزشمند شدن آن در درجه اول شده بود، بستگی دارد.
در جمعبندی میتوان گفت که ارزش و کاربری رسانههای شبکههای مجازی برای سازمانها و کلام دهان به دهان هم همانند همه رسانههای دیگر بیشتر از اینکه به ماهیت خود آن رسانه بستگی داشته باشد، به رویکرد سازمانها در مقابل آنها و میزان بهرهبرداری مناسب از آنها بستگی دارد. پس همانند هر رسانه دیگری در ابتدای فعالیتش نمیتوان گفت که این رسانه به خودی خود خوب است یا نه، بلکه باید دید از آن چه استفادهای میشود. مفیدترین کالاها هم قابلیت مضر بودن در صورت استفاده نابجا را دارند و در عین حال مضرترین و خطرناکترین اشیا هم در صورت استفاده درست میتوانند بسیار مفید واقع شوند.
این روزها صرفا داشتن یک وبسایت برای کسبوکارتان کافی نیست. اکنون ابزارهای قدرتمند و سادهای در اختیار داریم که میتوانیم ظرف چند ثانیه بخشی از محتوا را به اشتراک بگذاریم. درست است که بسیاری افراد به دلایل شخصی از رسانههای اجتماعی استفاده میکنند، اما به عنوان یک کسبوکار اگر از این رسانهها استفاده نکنید، واقعا از میدان رقابت عقب خواهید ماند.
مزایای بازاریابی در رسانه های اجتماعی
بازاریابی از طریق رسانههای اجتماعی بخشی از کسبوکار در هزاره جدید است. بیشتر بازاریابها ضرورت حضور در بازی اجتماعی را برای شرکتهای مدرن خود درک کردهاند. اما تعداد این شبکهها آنقدر زیاد شده که سخت است تشخیص دهیم کجا باید تلاشها را متمرکز کرد. این موضوع بهطور خاص برای کسبوکارهای کوچکتر که بودجه محدودی دارند و نمیتوانند برای همه این شبکهها اجرای آزمایشی راهاندازی کنند درست است. تعدادی از مزایای مهم بازاریابی از طریق رسانههای اجتماعی عبارت است از:
• بازار هدف خود را نزدیکتر و شخصیتر خواهید دید. بخشی از چیزی که بازاریابی از طریق فیسبوک و توییتر را جالب میکند تعاملی است که با مشتریان دارید. میتوانید توییتها و پستهای آنها را بخوانید تا دیدگاههایی از زندگی روزانه آنها دریافت کنید و شاید استراتژی بازاریابی خود را با آن تنظیم کنید.
• میتوانید به سرعت به مشکلات رسیدگی کنید. اگر محصول یا خدمات شما مشکلی داشته باشد، ترجیح میدهید خیلی سریع به این مشکل پی ببرید. با بازخوردی که در فرآیند بازاریابی رسانههای اجتماعی دریافت میکنید، اولین نفری خواهید بود که میدانید چه زمانی مشکلی پیش آمده و سریع اقداماتی برای حل آن انجام میدهید. مطالعات یکی پس از دیگری نشان داده مصرفکنندگان، قدردان شرکتهایی هستند که به شکایتهای مشتری پاسخ میدهند و در بدگویی اینترنتی در مورد هر شرکتی که برای حل و فصل مشکلات وقت نمیگذارد، تردید نمیکنند.
• مردم پذیرای پیامهای شما هستند. مردم توییتر، فیسبوک و دیگر شبکههای اجتماعی را ابزارهای بازاریابی نمیدانند. در نتیجه، چیزی را که به عنوان یک پست میگذارید به چشم آگهی نمیبینند و بیشتر از آن تاثیر میگیرند.
• فروش بیشتر خواهید داشت. تعجبی ندارد که وقتی روبهروی مشتری نشستهاید و آن مشتری به محصولات شما نیاز دارد، احتمال خرید بالاتر میرود. بازاریابی از طریق رسانههای اجتماعی نه تنها اسم شرکت شما را در مقابل خریداران بالقوه قرار میدهد، بلکه این فرصت را در اختیار شما میگذارد که دائما به آنها انگیزههای خرید بدهید. میتوانید به کسانی که طرفداران شما در شبکههای اجتماعی هستند پیشنهادهای خرید مختلف بدهید و از میزان استقبال آنها حیرتزده خواهید شد.
• مشتریانی پیدا میکنید که قبلا وجود نداشتند. اگر از کلمات کلیدی خاصی در توییتر استفاده کنید، میتوانید افرادی را پیدا کنید که به دنبال محصول شما هستند و با آن آشنایی ندارند و به این ترتیب آنها را به سایت شرکتتان هدایت کنید. همچنین در فرآیند بازاریابی با فیسبوک میتوانید به انبوه گروههای مرتبط با محصولات، صنعت و مشتریان قبلی خود بپیوندید و با پست کردن لینک سایت خودتان در این گروهها این تاثیر را بر مشتریان بگذارید که به سایت شما هم سری بزنند.
• بازاریابی در رسانههای اجتماعی رایگان است. اگر قرار باشد یک کمپین مدیریت شبکههای اجتماعی راهاندازی کنید، تنها به یک مدیر رسانههای اجتماعی یا نماینده روابط عمومی اینترنتی نیاز دارید که باید حقوق ماهانه برای او در نظر بگیرید که هزینه بسیار کمتری نسبت به تبلیغات دارد، چون سرمایهگذاری بلندمدتی است که بازدهی آن را خواهید دید. البته افرادی را که در این زمینه تخصص دارند استخدام کنید. نوشتن یک پست ضعیف یا انتقال پیامهای نادرست در شبکههای اجتماعی میتواند در حضور روابط عمومی دیجیتال شما تاثیر بسیار بدی داشته باشد.
• بازاریابی رسانههای اجتماعی میدان بازی عادلانهتری است. بر خلاف دنیای فیزیکی که برای راهاندازی یک کمپین تبلیغاتی به شیوه سنتی باید میلیونها دلار خرج کنید، در رسانههای اجتماعی همه شرکتها ابزارهای کاملا یکسانی برای بازاریابی دارند. افرادی که در فضای سایبری فعالیت میکنند تاکتیکها و محتواهای مختلفی برای جلب توجه افراد دارند. اگر میخواهید ترافیک سایت بیشتری داشته باشید و فروش اینترنتی خود را افزایش دهید، باید زرنگتر باشید، سختتر تلاش کنید و بیشتر بنویسید و در ضمن محصولات و خدمات بهتری به مشتری ارائه دهید.اگر نیاز به اطلاعات بیشتری در این زمینه دارید میتونید وب سایت بازاریاب آنلاین که در زمینه بازاریابی شبکه های اجتماعی فعال هست رو مطالعه کنید
فیسبوک، پرطرفدارترین شبکه اجتماعی
شرکت رسانهای سوشیال مدیا اگزمینر (Social Media Examiner) که نشریات آنلاین، وبلاگها و پادکستهایی در مورد نحوه استفاده کسبوکارها از رسانههای اجتماعی منتشر میکند، گزارشی کامل منتشر کرده که میگوید بازاریابها از کدام شبکهها باید استفاده کنند و از آن مهمتر، چرا باید از آنها استفاده کنند. سوشیال مدیا 3700 بازاریاب را به هدف دانستن اینکه چگونه از بازاریابی از طریق رسانههای اجتماعی برای رشد و ارتقای کسبوکارشان استفاده میکنند، در یک نظرسنجی مورد بررسی قرار داده است.
تعداد قاطع 90 درصد بازاریابها تصریح کردند که تلاشهای آنها در رسانههای اجتماعی تاثیر مثبت بیشتری بر کسبوکارهایشان داشته است. دومین مزیت افزایش ترافیک سایت بود، به طوری که 77 درصد نتایج مثبتی در این زمینه ارائه کردند. در ضمن، 69 درصد بازاریابها از رسانههای اجتماعی استفاده میکنند تا طرفداران وفادار برای خود جمع کنند و اطلاعات بازار را به دست آورند. دیگر یافتههای این نظرسنجی را میخوانیم:
مهمترین سوالاتی که بازاریابها در حوزه رسانههای اجتماعی خواهان پاسخگویی به آن هستند در پنج کلمه کلیدی خلاصه میشود: تاکتیکها، درگیری، سنجش، مخاطب و ابزارها. با توسعه و تغییر صنعت بازاریابی از طریق رسانههای اجتماعی، نیازهای بازاریابها در این زمینه مشخص است. حداقل 87 درصد بازاریابهایی که در این نظرسنجی شرکت کردند، احساس میکنند باید پاسخ این سوالات مهم را بدانند:
1) تاکتیکها:
کدام تاکتیکهای اجتماعی بیشترین تاثیرگذاری را دارند؟
2) تعهد:
بهترین روشها برای درگیر کردن مشتری با رسانههای اجتماعی چیست؟
3) سنجش:
چگونه بازدهی بازاریابی خود از طریق رسانههای اجتماعی را بسنجم؟
4) مخاطب:
چگونه بیشترین مخاطب هدف را با رسانههای اجتماعی پیدا کنم؟
5) ابزارها:
بهترین ابزارهای مدیریت رسانههای اجتماعی کدامند؟
استفاده از رسانههای اجتماعی:
در این نظرسنجی ابتدا از بازاریابها سوال کردیم آیا کلا از رسانههای اجتماعی برای بازاریابی در کسبوکار خود استفاده میکنند یا نه؟ اکثریت قاطع آنها (96 درصد) پاسخ مثبت به این سوال دادند. همچنین 92 درصدشان گفتند رسانههای اجتماعی برای کسبوکار آنها اهمیت زیادی دارد. از شرکتکنندگان سوال کردیم چند سال است از بازاریابی در رسانههای اجتماعی استفاده میکنند. تعداد 56 درصد آنها گفتند حداقل دو سال است که این تجربه را دارند. همچنین 64 درصد بازاریابها گفتند در هفته 6 ساعت یا بیشتر و 41 درصد نیز گفتند در هفته 11 ساعت یا بیشتر از رسانههای اجتماعی استفاده میکنند. جالب است که 19 درصد بازاریابها اعلام کردند بیش از 20 ساعت در هفته را به فعالیت در رسانههای اجتماعی اختصاص میدهند.
بین سن بازاریابها و زمانی که برای بازاریابی در رسانههای اجتماعی صرف میکنند، رابطه مستقیمی وجود دارد. هر چقدر بازاریابها جوانتر باشند، زمان بیشتری را در این عرصه صرف میکنند. از میان افرادی که بیش از 40ساعت در هفته صرف بازاریابی در رسانههای اجتماعی میکنند، 54 درصد کمتر از 40 سال سن دارند.
سنجش بازدهی سرمایه رسانههای اجتماعی:
از آنجا که میخواستیم توانایی بازاریابها را برای سنجش فعالیتهای رسانههای اجتماعی آنها بدانیم، از آنها پرسیدیم آیا با این جمله موافق هستند یا نه: «من میتوانم بازدهی سرمایه فعالیتهای رسانهای اجتماعی خودم را بسنجم.» تنها 42 درصد موافق بودند که میتوانند این بازدهی را بسنجند. بازاریابها سالها با مساله بازدهی سرمایه درگیر بودهاند، به طوری که در سال 2014 تنها 37 درصد و در سال 2013 تنها 26 درصد قادر به سنجش آن بودهاند.
تحلیل رسانههای اجتماعی:
ما میخواستیم توانایی بازاریابها را در تحلیل فعالیتهای رسانههای اجتماعی آنها بدانیم. بنابراین از آنها پرسیدیم میزان موافقت خود را با این جمله اعلام کنند: «من فعالیتهای خود در رسانههای اجتماعی را بهطور مرتب تحلیل میکنم.» تعداد قابل توجهی از بازاریابها، یعنی 72 درصد، پاسخ مثبت دادند.
تلفیق فعالیتهای بازاریابی:
از بازاریابها سوال کردیم آیا فعالیت در رسانههای اجتماعی را با فعالیتهای بازاریابی سنتی تلفیق کردهاند؟ 84 درصد آنها پاسخ مثبت به این سوال دادند.
افزایش فروش:
بررسی رابطه این نوع بازاریابی با افزایش فروش کمی زمانبر است. با این حال، درصد قابل توجهی از بازاریابها که برای این کار زمان گذاشتهاند نتایج قابل توجهی به دست آوردهاند. به عنوان مثال، بیش از نیمی از بازاریابها که حداقل دو سال است از رسانههای اجتماعی استفاده میکنند، میگویند این روش به افزایش فروش آنها کمک کرده است. بیش از نیمی از افرادی که 6 ساعت یا بیشتر در هفته صرف رسانههای اجتماعی میکنند نیز همین نظر را دارند (شکل 1).
پایگاههای متداول رسانههای اجتماعی:
در مقایسه با گزارش سال 2014 سوشیال مدیا استفاده از فیسبوک از 94 درصد به 93 درصد در سال 2015 کاهش یافته، اما فیسبوک همچنان متداولترین پایگاه بازاریابی در رسانههای اجتماعی است. استفاده از توییتر نیز از 83 درصد به 79 درصد کاهش یافته است.
شاید تعجبآور باشد که استفاده از گوگلپلاس 2 درصد افزایش یافته و جایگاه چهارم را در میان رسانههای اجتماعی به دست آورده، درحالیکه اینستاگرام از 28 درصد در سال 2014 به 36 درصد در سال 2015 افزایش یافته است. طبق این گزارش، یوتیوب بیشتر در کسبوکارهای بزرگتر برای بازاریابی مورد استفاده قرار میگیرد.
مهمترین پایگاههای اجتماعی برای بازاریابها:
در یک عرصه، از بازاریابها پرسیده شد تنها یک پایگاه اجتماعی را که فکر میکنند برای کسبوکار آنها بیشترین اهمیت را دارد انتخاب کنند. از آنجا که آنها تنها یک حق انتخاب داشتند، نتایجی که به دست آمده جالب است:
• 52 درصد - یعنی بیش از نیمی از بازاریابها - فیسبوک را انتخاب کردند.
• 21 درصد بازاریابها لینکداین را انتخاب کردند.
• 12 درصد بازاریابها توییتر را انتخاب کردند.
• 4 درصد بازاریابها یوتیوب را انتخاب کردند.
مشخص است که فیسبوک همچنان پرطرفدارترین پایگاه اجتماعی در میان بازاریابها است. نکته دیگری که از آنها سوال شد این است که در مورد کدام پایگاههای رسانههای اجتماعی میخواهند دانش خود را بالاتر ببرند. فیسبوک با کنار زدن گوگل پلاس در گزارش سال گذشته، جایگاه نخست را به دست آورد.(شکل 2)
انواع متداول محتوا:
دانستن اینکه از کدام پایگاههای بازاریابی در رسانههای اجتماعی باید استفاده کنید و در مورد آن اطلاعات داشته باشید مهم است. اما اینکه معمولا چه محتوایی در این نوع بازاریابی مورد استفاده قرار میگیرد نیز اهمیت زیادی دارد. شما مسیرهای متعددی برای رسیدن به مخاطب خود در اختیار دارید، اما بهترین مسیر برای شرکت شما کدام است؟ مفیدترین انواع محتوا از نظر بازاریابها عبارت است از: 71 درصد آنها از محتوای تصویری استفاده میکنند، درحالیکه وبلاگنویسی با فاصلهای نزدیک در جایگاه دوم قرار میگیرد. ارسال پادکست نیز تنها توسط 10 درصد بازاریابها مورد استفاده قرار میگیرد که البته کسبوکارها باید در مورد اثرات آن بیشتر تحقیق کنند.