روزگار 19 خرداد
1389 شمسی: صدور چهارمین قطعنامه تحریم ایران
ن
فرهنگ و تاریخ > تاریخ جهان - چهارمین قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد، ۱۹خرداد سال1389 با رأی مثبت ۱۲ عضو این شورا به تصویب رسید.
ترکیه و برزیل به این قطعنامه رأی منفی دادند و لبنان از شرکت در رأیگیری خودداری کرد. تا لحظاتی پیش از رایگیری نیز، دیپلماتها پیشبینی کرده بودند که قطعنامه رأی مثبت ۵ عضو دائمی و ۷ عضو غیردائمی را جلب کند. ولادیمیر پوتین، نخستوزیر روسیه در گفتوگویی با خبرگزاری فرانسه گفته بود که نسبت به مؤثربودن تحریمهای تازه تردید دارد.
«شهربراز» اسپهبد نامدار ايران ـ روزي که «شهربراز» جان خودرا از دست داد
نهم ژوئن سال 630 ميلادي اسپهبد شهربراز (شهروراز) ژنرال مشهور ايراني و فاتح مصر در شهر تيسفون كشته شد. وي پس از مرگ مرموز (احيانا قتل) اردشير سوم شاه 9 ساله ايران عملا به مدت 44 روز امور سلطنت ايران را به دست گرفته بود تا امپراتوري ما را از خطر اضمحلال برهاند. اين ژنرال بود كه اورشليم و دمشق را از روم شرقی پس گرفته، صليبي را كه مسيح بر آن مصلوب شده بود به تيسفون (مدائن) منتقل كرده، مصر را متصرف شده و در اسكندريه، پادگان ايراني را ساخته و مقام اداري گمارده بود. محبوبيت اين ژنرال در جامعه ايران آن زمان باعث تحريك احساس بخل و حسد خسرو پرويز (شاه وقت) نسبت به او شده بود و نقشه بركناري، تبعيد و حتي قتلش را كشيده بود كه اين خبر در جريان جنگ ايران با ارتش هراكليوس امپراتور روم شرقي به گوش او رسيد و وي را سست كرد و بعدا تا پايان كار خسرو پرويز عملا خود را منزوي ساخته بود.
پس از قتل خسرو پرويز و پايان حكومت قباد دوم جانشين او، بزرگان كشور با اين شرط با پادشاهي پسر خردسال قباد دوم موافقت كردند كه شهربراز نايب السلطنه شود و او پذيرفت. شهربراز با هراكليوس صلح كرد ولي خيلي زود متوجه شد كه كشور دچار بي نظمي و در آستانه هرج و مرج كامل است و هر صاحب قدرت، خودسرانه اجراي مقررات را به دست گرفته است و مسئله راه حلي جز توسل به روش نظامي (انجام مقررات، بي چون و چرا) ندارد و از بزرگان كشور خواست كه قدرت را به طور كامل تا زماني كه مسائل حل شوند به او بسپارند و سازمانهای اداری و فرمانداری ها به افسران ارتش واگذار شوند كه بزرگان چون منافع خودرا در خطر ديدند زير بار نرفتند ولی شهربراز با تکیه بر ارتش به مخالفت آنان اعتنا نکرد. اندكي بعد و به گونه ای ناگهانی، شاه خردسال كه نام اردشير سوم بر او گذارده شده بود درگذشت و شهربراز قدرت كامل را به دست گرفت كه بزرگان شايع كردند كه او اردشير خردسال را كشته است (برخي از مورخان رومي اين اتهام را تاييد كرده و شهربراز را عامل مرگ اردشير نوشته اند). اين شايعه قاطبه مردم و برخي از افسران جزء پادگان تیسفون را خشمگين كرد و در يك فرصت مناسب (با تطبیق تقویمها؛ در نهم ژوئن سال 63 میلادی) شهربراز را از ميان برداشتند و با قتل شهربراز سقوط امپراتوري ساسانيان تسريع شد.
با کمک ایران به سلطنت بازگشت ولی مدعی شهر کویته شد
همایونشاه پادشاه وقت هند که به دربار ایران (قزوین) پناهنده شده بود و از ایران یاری گرفته بود تا تاج و تخت خودرا بازیابد در راه بازگشت به هند در سال 1543 چند روز در کویته (شهری پشتون نشین و در آن زمان در قلمرو ایران) که میان سه کوه واقع شده است اقامت کرد و با همین اقامت کوتاه، نهم ژوئن 1544 و پس از بازگشت به قدرت مدعی کویته شد که ایران در سال 1556 به آنجا لشکر کشید و هندیان را بیرون راند. درّانی ها پس از اعلام استقلال منطقه قندهار در نیمه قرن هجدهم و جداساختن آن از ایران کویته را هم ضمیمه قلمرو خود کرده بودند که انگلیسی ها پس از تکمیل تصرف هندوستان، در نیمه دوم قرن 19 آن را متصرف شدند و با کشیدن خط «دوراند» کویته و نیمی از طوایف پشتون را به هند ملحق ساختند که اینک بخش بزرگی از پاکستان را تشکیل می دهند که منطقه بحران زاي اين کشور است. باوجود مهاجرت های اخیر، اکثریت جمعیت کویته را هنوز پشتونها (افغانها) تشکیل می دهند. 31 می 1935 يک زمين لرزه شديد (7 و 7 دهم ریشتری) بيش از 40 هزار تن را در کويته (در آن زمان شهري در بلوچستان انگلستان) کشت. چنین زلزله ای در سال 2008 نیز در کویته روی داد.
اتحاد ایران و فرانسه (پیمان فینکِن اشتاین) و ورود تهران به میدان رقابت و دشمنی قدرت ها
نهم ژوئن 1807 و در اجرای پیمان امضاء شده در چهارم ماه می آن سال در کاخ فینکِن اشتاین واقع در پروس میان فرانسه و ایران معروف به «فرانکو ـ پرژین الیانس»، ژنرال کلود ماتیو (کُنت گاردان) با پیام ویژه مورخ سی ام ماه 1807 ناپلئون عازم تهران شد ـ پیمانی که بیش از پیش، ایران را به میدان رقابت های استعماری و دشمنی های قدرت های اروپایی بایکدیگر کشانید؛ کوچکتر شد و آسیب فراوان دید. طبق این پیمان، ناپلئون بناپارت تمامیت ایران را برسمیت شناخت و منطقه قفقاز جنوبی و شرقی ازجمله گرجستان را [که در آن زمان، روسیه به تفلیس و باکو نیرو فرستاده بود] بخشی از قلمرو ایران اعلام کرد و قول داد که به ایران کمک کند تا روسیه را از قلمرو تاریخی خود براند، اسلحه و مستشار نظامی و کارشناس به ایران بفرستد. درعوض، ایران متعهد شد که با دولت لندن دوستی نداشته باشد و به فرانسه کمک کند تا هندوستان را از چنگ انگلستان خارج سازد و برای رسیدن به این هدف با سران قبایل پشتون (افغانهای ساکن جنوب شرقی و مشرق افغانستان امروز، پاکستان شمال غربی و غرب و منطقه کویته) به تفاهم برسد که در مساعی مربوط به برچیدن استعمار لندن در هندوستان همکاری کنند.
این پیمان، دولت لندن را دچار وحشت کرده بود. ناپلئون قبلا در لشکرکشی به مصر، 15 هزار نظامی به سوئز (بندر شمالی دریای سرخ) فرستاده بود تا به هندوستان بروند و به تیپو صاحب (حکمران مستقل بخشی از هند) که با انگلیسی ها می جنگید کمک کنند.
دولت لندن برای مذاکره با دولت تهران پیرامون پیمان فینکِن اشتاین، سِر جان ملکُم را از هند روانه ایران کرد، ولی دولت تهران اجازه ورود به او نداد. ملکُم 29 دسامبر 1800 با دولت تهران پیمانی امضاء کرده بود که پیمان فیکن اشتاین عملا به آن پایان داده بود. طبق این پیمان که در کتب تاریخ معاهده «ژانویه 1801» نوشته شده است، دولت ایران متعهد شده بود که نه تنها از تعرّض پشتون ها به متصرفات دولت لندن در هندوستان جلوگیری کند بلکه مانع حملات قدرت های اروپایی [منظور روسیه و فرانسه] از طریق ایران به این سرزمین [هندوستان] شود. دولت تهران همچنین متعهد شده بود اجازه اقامت و فعالیت نامحدود در بنادر ایران به بازرگانان انگلیسی و هندی تبعه انگلستان بدهد و از چند نوع کالای انگلیسی (با ذکر نوع کالا) عوارض کمرگ دریافت نکند و در عوض، انگلستان به ایران اسلحه و مستشار نظامی بفرستد. انگلیسی ها بعدا با کشیدن خط مرزی «دوراند» و تقسیم قبایل پشتون [که اینک در پاکستان مسئله ساز شده اند] نگرانی خود از تعرّض به هندوستان را برطرف کردند.
با صلح تیلیست (آشتی ناپلئون با تزار روسیه در جولای 1807 و در جریان جنگ 1813 ـ 1804 ایران و روسیه)، بخش اصلی پیمان فینکن اشتاین کان کم یکن شد، ژنرال گاردان و مستشاران نظامی فرانسه ایران را ترک کردند و زمینه از سرگیری فعالیت های دولت لندن در تهران هموار شد که منجر به امضای معاهده 12 مارچ 1809 ایران و انگلستان گردید که بموجب آن دولت ایران پذیرفت که به جنگ با روسیه ادامه دهد و با فرانسه (دولت ناپلئون) و دولت های متخاصم انگلستان روابط دیپلماتیک عادی نداشته باشد. تاریخنگاران این معاهده را نشانه عمق ضعف تحلیل و ناآگاهی دولت تهران و بی توجهی به عواقب کار و قضاوت تاریخ خوانده و برخی هم آن را ننگین و شرم آور توصیف کرده اند. این تاریخنگاران نوشته اند که آشتی ناپلئون با تزار در تیلسیت بدون در نظرآوردن پیمان فینکن اشتاین یک بار دیگر بر فرضیه ماکیاولی (جدایی سیاست از اخلاق) صحه گذارد.
خلع ید از «بی پی» در ایران که اینک خشم آمریکاییان را برانگیخته است
مهدي بازرگان
هيات خلع يد از کمپانی انگلیسی بی پی (بریتیش پترولیوم) در منابع نفت ايران درميان استقبال توده هاي مردم وارد خوزستان شده بود از 19 خرداد 1330 (نهم ژوئن 1951) كار خود را آغاز كرد. مهندس مهدي بازرگان و دكتر متين دفتري (ناسیونالیست و نخست وزير پيشين) از اعضاي هيات بودند كه از سوي دكتر مصدق رئيس دولت وقت مامور نظارت بر امر خلع يد در نفت ايران شده بودند. این هیات با مشايعت دهها هزار نفري تهراني ها به خوزستان رفته بود. انعكاس عكس و خبر بدرقه و استقبال پرشور با پرچم و پلاكارد و ابراز احساسات ميهني از اين هيات در رسانه هاي ملل ديگر، انگليسي ها را بيش از پيش نگران آينده خود در منطقه نفتخيز خاورميانه ساخته بود.
در همين روز دكتر مصدق نخست وزير وقت پيشنهاد انگلستان مبني بر مشاركت 50 ــ 50 در نفت ايران را رد كرد و اعلام داشت كه همانند ساير كشورها، انگلستان هم مي تواند فقط يك خريدار خارجي نفت ملت ايران باشد.
«شرکت نفت انگلستان» که این روزها درگیر نشت نفت در خلیج مکزیک و با خشم آمریکاییان رو به رو است در سال 1908 و چند ماه پس از به نفت رسیدن نخستین چاه در ایران به نام «انگلو ـ پرشین اویل کمپانی = شرکت نفت انگلیسی ایرانی» تاسیس شده است. این شرکت از سال 1945 به بی پی (بریتیش پترولیوم) تغییر نام داد و از سال 2001 شکل لگو خودرا عوض کرد و دو حرف بی و پی را که قبلا از نوع بزرگ (کپیتال لتر) بودند به حروف کوچک تغییر داد. دولت آمریکا پرونده نشت نفت (بی پی) را جهت رسیدگی کیفری به دادستان کل این کشور احاله کرده است. طبق گزارش رسانه های آمریکا، بیشتر آمریکاییان که از بابت نشت نفت و آلودگی سواحل کشورشان و بی احتیاطی بی پی در حفر چاه زیر دریایی و ضعف تکنولوژی آن در قطع نشت از ماه مارس تاکنون (بیش از 40 روز) خشمگین شده اند از خرید بنزین از جایگاههای این کمپانی اکراه کرده اند و ارزش سهام آن شدیدا پایین آمده است
1389 شمسی: صدور چهارمین قطعنامه تحریم ایران
ن
فرهنگ و تاریخ > تاریخ جهان - چهارمین قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد، ۱۹خرداد سال1389 با رأی مثبت ۱۲ عضو این شورا به تصویب رسید.
ترکیه و برزیل به این قطعنامه رأی منفی دادند و لبنان از شرکت در رأیگیری خودداری کرد. تا لحظاتی پیش از رایگیری نیز، دیپلماتها پیشبینی کرده بودند که قطعنامه رأی مثبت ۵ عضو دائمی و ۷ عضو غیردائمی را جلب کند. ولادیمیر پوتین، نخستوزیر روسیه در گفتوگویی با خبرگزاری فرانسه گفته بود که نسبت به مؤثربودن تحریمهای تازه تردید دارد.
«شهربراز» اسپهبد نامدار ايران ـ روزي که «شهربراز» جان خودرا از دست داد
نهم ژوئن سال 630 ميلادي اسپهبد شهربراز (شهروراز) ژنرال مشهور ايراني و فاتح مصر در شهر تيسفون كشته شد. وي پس از مرگ مرموز (احيانا قتل) اردشير سوم شاه 9 ساله ايران عملا به مدت 44 روز امور سلطنت ايران را به دست گرفته بود تا امپراتوري ما را از خطر اضمحلال برهاند. اين ژنرال بود كه اورشليم و دمشق را از روم شرقی پس گرفته، صليبي را كه مسيح بر آن مصلوب شده بود به تيسفون (مدائن) منتقل كرده، مصر را متصرف شده و در اسكندريه، پادگان ايراني را ساخته و مقام اداري گمارده بود. محبوبيت اين ژنرال در جامعه ايران آن زمان باعث تحريك احساس بخل و حسد خسرو پرويز (شاه وقت) نسبت به او شده بود و نقشه بركناري، تبعيد و حتي قتلش را كشيده بود كه اين خبر در جريان جنگ ايران با ارتش هراكليوس امپراتور روم شرقي به گوش او رسيد و وي را سست كرد و بعدا تا پايان كار خسرو پرويز عملا خود را منزوي ساخته بود.
پس از قتل خسرو پرويز و پايان حكومت قباد دوم جانشين او، بزرگان كشور با اين شرط با پادشاهي پسر خردسال قباد دوم موافقت كردند كه شهربراز نايب السلطنه شود و او پذيرفت. شهربراز با هراكليوس صلح كرد ولي خيلي زود متوجه شد كه كشور دچار بي نظمي و در آستانه هرج و مرج كامل است و هر صاحب قدرت، خودسرانه اجراي مقررات را به دست گرفته است و مسئله راه حلي جز توسل به روش نظامي (انجام مقررات، بي چون و چرا) ندارد و از بزرگان كشور خواست كه قدرت را به طور كامل تا زماني كه مسائل حل شوند به او بسپارند و سازمانهای اداری و فرمانداری ها به افسران ارتش واگذار شوند كه بزرگان چون منافع خودرا در خطر ديدند زير بار نرفتند ولی شهربراز با تکیه بر ارتش به مخالفت آنان اعتنا نکرد. اندكي بعد و به گونه ای ناگهانی، شاه خردسال كه نام اردشير سوم بر او گذارده شده بود درگذشت و شهربراز قدرت كامل را به دست گرفت كه بزرگان شايع كردند كه او اردشير خردسال را كشته است (برخي از مورخان رومي اين اتهام را تاييد كرده و شهربراز را عامل مرگ اردشير نوشته اند). اين شايعه قاطبه مردم و برخي از افسران جزء پادگان تیسفون را خشمگين كرد و در يك فرصت مناسب (با تطبیق تقویمها؛ در نهم ژوئن سال 63 میلادی) شهربراز را از ميان برداشتند و با قتل شهربراز سقوط امپراتوري ساسانيان تسريع شد.
با کمک ایران به سلطنت بازگشت ولی مدعی شهر کویته شد
همایونشاه پادشاه وقت هند که به دربار ایران (قزوین) پناهنده شده بود و از ایران یاری گرفته بود تا تاج و تخت خودرا بازیابد در راه بازگشت به هند در سال 1543 چند روز در کویته (شهری پشتون نشین و در آن زمان در قلمرو ایران) که میان سه کوه واقع شده است اقامت کرد و با همین اقامت کوتاه، نهم ژوئن 1544 و پس از بازگشت به قدرت مدعی کویته شد که ایران در سال 1556 به آنجا لشکر کشید و هندیان را بیرون راند. درّانی ها پس از اعلام استقلال منطقه قندهار در نیمه قرن هجدهم و جداساختن آن از ایران کویته را هم ضمیمه قلمرو خود کرده بودند که انگلیسی ها پس از تکمیل تصرف هندوستان، در نیمه دوم قرن 19 آن را متصرف شدند و با کشیدن خط «دوراند» کویته و نیمی از طوایف پشتون را به هند ملحق ساختند که اینک بخش بزرگی از پاکستان را تشکیل می دهند که منطقه بحران زاي اين کشور است. باوجود مهاجرت های اخیر، اکثریت جمعیت کویته را هنوز پشتونها (افغانها) تشکیل می دهند. 31 می 1935 يک زمين لرزه شديد (7 و 7 دهم ریشتری) بيش از 40 هزار تن را در کويته (در آن زمان شهري در بلوچستان انگلستان) کشت. چنین زلزله ای در سال 2008 نیز در کویته روی داد.
اتحاد ایران و فرانسه (پیمان فینکِن اشتاین) و ورود تهران به میدان رقابت و دشمنی قدرت ها
نهم ژوئن 1807 و در اجرای پیمان امضاء شده در چهارم ماه می آن سال در کاخ فینکِن اشتاین واقع در پروس میان فرانسه و ایران معروف به «فرانکو ـ پرژین الیانس»، ژنرال کلود ماتیو (کُنت گاردان) با پیام ویژه مورخ سی ام ماه 1807 ناپلئون عازم تهران شد ـ پیمانی که بیش از پیش، ایران را به میدان رقابت های استعماری و دشمنی های قدرت های اروپایی بایکدیگر کشانید؛ کوچکتر شد و آسیب فراوان دید. طبق این پیمان، ناپلئون بناپارت تمامیت ایران را برسمیت شناخت و منطقه قفقاز جنوبی و شرقی ازجمله گرجستان را [که در آن زمان، روسیه به تفلیس و باکو نیرو فرستاده بود] بخشی از قلمرو ایران اعلام کرد و قول داد که به ایران کمک کند تا روسیه را از قلمرو تاریخی خود براند، اسلحه و مستشار نظامی و کارشناس به ایران بفرستد. درعوض، ایران متعهد شد که با دولت لندن دوستی نداشته باشد و به فرانسه کمک کند تا هندوستان را از چنگ انگلستان خارج سازد و برای رسیدن به این هدف با سران قبایل پشتون (افغانهای ساکن جنوب شرقی و مشرق افغانستان امروز، پاکستان شمال غربی و غرب و منطقه کویته) به تفاهم برسد که در مساعی مربوط به برچیدن استعمار لندن در هندوستان همکاری کنند.
این پیمان، دولت لندن را دچار وحشت کرده بود. ناپلئون قبلا در لشکرکشی به مصر، 15 هزار نظامی به سوئز (بندر شمالی دریای سرخ) فرستاده بود تا به هندوستان بروند و به تیپو صاحب (حکمران مستقل بخشی از هند) که با انگلیسی ها می جنگید کمک کنند.
دولت لندن برای مذاکره با دولت تهران پیرامون پیمان فینکِن اشتاین، سِر جان ملکُم را از هند روانه ایران کرد، ولی دولت تهران اجازه ورود به او نداد. ملکُم 29 دسامبر 1800 با دولت تهران پیمانی امضاء کرده بود که پیمان فیکن اشتاین عملا به آن پایان داده بود. طبق این پیمان که در کتب تاریخ معاهده «ژانویه 1801» نوشته شده است، دولت ایران متعهد شده بود که نه تنها از تعرّض پشتون ها به متصرفات دولت لندن در هندوستان جلوگیری کند بلکه مانع حملات قدرت های اروپایی [منظور روسیه و فرانسه] از طریق ایران به این سرزمین [هندوستان] شود. دولت تهران همچنین متعهد شده بود اجازه اقامت و فعالیت نامحدود در بنادر ایران به بازرگانان انگلیسی و هندی تبعه انگلستان بدهد و از چند نوع کالای انگلیسی (با ذکر نوع کالا) عوارض کمرگ دریافت نکند و در عوض، انگلستان به ایران اسلحه و مستشار نظامی بفرستد. انگلیسی ها بعدا با کشیدن خط مرزی «دوراند» و تقسیم قبایل پشتون [که اینک در پاکستان مسئله ساز شده اند] نگرانی خود از تعرّض به هندوستان را برطرف کردند.
با صلح تیلیست (آشتی ناپلئون با تزار روسیه در جولای 1807 و در جریان جنگ 1813 ـ 1804 ایران و روسیه)، بخش اصلی پیمان فینکن اشتاین کان کم یکن شد، ژنرال گاردان و مستشاران نظامی فرانسه ایران را ترک کردند و زمینه از سرگیری فعالیت های دولت لندن در تهران هموار شد که منجر به امضای معاهده 12 مارچ 1809 ایران و انگلستان گردید که بموجب آن دولت ایران پذیرفت که به جنگ با روسیه ادامه دهد و با فرانسه (دولت ناپلئون) و دولت های متخاصم انگلستان روابط دیپلماتیک عادی نداشته باشد. تاریخنگاران این معاهده را نشانه عمق ضعف تحلیل و ناآگاهی دولت تهران و بی توجهی به عواقب کار و قضاوت تاریخ خوانده و برخی هم آن را ننگین و شرم آور توصیف کرده اند. این تاریخنگاران نوشته اند که آشتی ناپلئون با تزار در تیلسیت بدون در نظرآوردن پیمان فینکن اشتاین یک بار دیگر بر فرضیه ماکیاولی (جدایی سیاست از اخلاق) صحه گذارد.
خلع ید از «بی پی» در ایران که اینک خشم آمریکاییان را برانگیخته است
مهدي بازرگان
هيات خلع يد از کمپانی انگلیسی بی پی (بریتیش پترولیوم) در منابع نفت ايران درميان استقبال توده هاي مردم وارد خوزستان شده بود از 19 خرداد 1330 (نهم ژوئن 1951) كار خود را آغاز كرد. مهندس مهدي بازرگان و دكتر متين دفتري (ناسیونالیست و نخست وزير پيشين) از اعضاي هيات بودند كه از سوي دكتر مصدق رئيس دولت وقت مامور نظارت بر امر خلع يد در نفت ايران شده بودند. این هیات با مشايعت دهها هزار نفري تهراني ها به خوزستان رفته بود. انعكاس عكس و خبر بدرقه و استقبال پرشور با پرچم و پلاكارد و ابراز احساسات ميهني از اين هيات در رسانه هاي ملل ديگر، انگليسي ها را بيش از پيش نگران آينده خود در منطقه نفتخيز خاورميانه ساخته بود.
در همين روز دكتر مصدق نخست وزير وقت پيشنهاد انگلستان مبني بر مشاركت 50 ــ 50 در نفت ايران را رد كرد و اعلام داشت كه همانند ساير كشورها، انگلستان هم مي تواند فقط يك خريدار خارجي نفت ملت ايران باشد.
«شرکت نفت انگلستان» که این روزها درگیر نشت نفت در خلیج مکزیک و با خشم آمریکاییان رو به رو است در سال 1908 و چند ماه پس از به نفت رسیدن نخستین چاه در ایران به نام «انگلو ـ پرشین اویل کمپانی = شرکت نفت انگلیسی ایرانی» تاسیس شده است. این شرکت از سال 1945 به بی پی (بریتیش پترولیوم) تغییر نام داد و از سال 2001 شکل لگو خودرا عوض کرد و دو حرف بی و پی را که قبلا از نوع بزرگ (کپیتال لتر) بودند به حروف کوچک تغییر داد. دولت آمریکا پرونده نشت نفت (بی پی) را جهت رسیدگی کیفری به دادستان کل این کشور احاله کرده است. طبق گزارش رسانه های آمریکا، بیشتر آمریکاییان که از بابت نشت نفت و آلودگی سواحل کشورشان و بی احتیاطی بی پی در حفر چاه زیر دریایی و ضعف تکنولوژی آن در قطع نشت از ماه مارس تاکنون (بیش از 40 روز) خشمگین شده اند از خرید بنزین از جایگاههای این کمپانی اکراه کرده اند و ارزش سهام آن شدیدا پایین آمده است