• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

جبران خلیل جبران

Maryam

متخصص بخش ادبیات
دو قفس

در باغ پدرم دو قفس هست. در یکی شیری ست، که بردگان پدرم از صحرای نینوا آورده اند؛
در دیگری گنجشکی ست بی آواز.
هر روز سحرگاهان گنجشک به شیر می گوید "بامدادت خوش، ای برادر زندانی."
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات
انسانیت روح خداوند است در زمین.در اعماق روح،
شوقی است که انسان را از دیده به نادیده ، و به سوی فلسفه و ملکوت سوق می دهد ...

kxbavk4sct1x85rbj0t7.jpg

 

Maryam

متخصص بخش ادبیات
چه حقیر است و کوچک ،
زندگی آنکه دستانش را میان دیده و دنیا قرار داده و هیچ نمی بیند جز خطوط باریک دستانش.
در خانه نادانی ، آینه ای نیست که روح خود را در آن به تماشا بنشیند

vqzyxk7hmmqtr8qg0im.jpg

 

Maryam

متخصص بخش ادبیات


به هنگام باز ایستادن تنفس ،

نفس از تکرار پی در پی آزاد می شود و تلاش برای آزادی از زندانی مخوف و اوج گرفتن در فضایی گسترده و پر از آثار حیات به سوی پروردگار ادامه می یابد ،
تا بی پرده به وصال برسد


cxt8bvmamtx5ad2k3bs.jpg

 

Maryam

متخصص بخش ادبیات


نفرت به همان اندازه دوست داشتن ، خوب است .
یک دشمن می توان به خوبی یک دوست باشد .


جبران خلیل جبران
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات
من هر روز تغییر می کنم

اگر توانسته باشم در قلب یک انسان
پنجره جدیدی را به سوی او باز کرده باشم
زندگانی من پوچ نبوده است.



001.jpg




زندگانی تنها چیزی است که اهمیت دارد
نه شادمانی و نه رنج و نه غم یا شادی.
تنفر همان قدر خوب است که عشق
و دشمن همانقدر خوب است که دوست.
برای خودت زندگی کن
زندگانی را آنسان که خود می خواهی زندگی کن.
و از این رهگذر است که تو
باوفاترین دوست انسان خواهی بود.
_من هر روز تغییر می کنم_
و در هشتاد سالگی هم همچنان تجربه می آموزم
و تغییر می کنم.
کارهایی را که به انجام رسانده ام
دیگر به من ربطی ندارد؛
دیگر گذشته است.
من برای زندگی هنوز نقدینه های بسیاری
در اختیار دارم.

جبران خلیل جبران
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات
220px-Khali_Gibran.jpg


شور و شوق نیمی از زندگی است و بی علاقگی نیمی از مرگ!

جبران خلیل جبران
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات



خداوند روحی از خویشتن برگرفت و به نکویی آراست. آن گاه تمامی شرم و مهر را بر آن بارانید. پس جامی از شادمانی به وی داد و گفت: زین جام منوش مگر گذشته و آینده را از یاد برده باشی، زیرا که شادمانی نیست مگر در این دم.

و نیز جامی از اندوهش داد و گفت: زین جام منوش مگر آن که معنای لحظات گریزان لذت حیات را دریافته باشی، چرا که اندوه همواره بسیار است.

و خداوند او را عشق عطا کرد که به نخستین وسوسه ی لذات زمینی ترکش کند، و جذبه ای که به نخستین چاپلوسی ناپدید گردد.
و او را خردی آسمانی داد که هادی اش باشد به راستی ها و در ژرفای دلش چشمی نهاد که نادیدنی را ببیند، و در جانش مهر و مهربانی به تمامی باشندگان. پس او را به جامه ی امید، که فرشتگان از تارهای رنگین کمان تافته اند، فرو گرفت و به بالاپوش سایه گون شگفت، که سپیده دمان هستی و نور است، بپوشاند.


پس آن دم خداوند آتش از کوره ی سوزان خشم، باد پژمرده از بیابان نادانی، و شن برنده از ساحل خودپرستی و زمین سخت را از پای تاریخ برگرفت و درآمیخت و مرد را برساخت. پس قدرتی کور او را بخشید که او را به جنون برکشد و تنها به برآوردن کام فرو نشیند؛ و جانی در او نهاد که روح مرگ است.
و خداوند خندید و گریست. پس در عشق و اندوه بیکران شد بر مرد و او را دریافت در پناه اشارت خویش.


برگرفته از گنجینه ی اول خليل جبران
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات




ابوالهول تنها یک دم زبان به سخن گشود و در آن دم گفت: یک دانه ی شن یک بیابان است و یک بیابان یک دانه ی شن است.
پس بگذار همه دیگر بار خاموشی گزینیم. من این سخن ابوالهول شنیدم، اما درنیافتم.


برگرفته از ماسه و شن نوشته جبران خليل جبران
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات




گنجی که در اعماق نامحدود شما حبس شده است ،
در لحظه ای که خود نمی دانید ، کشف خواهد شد.


جبران خلیل جبران
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات
به من می گویند اگر خودت را بشناسی همه ی انسان ها را شناخته ای.


جبران خلیل جبران
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات
چشم یک روز گفت" من در آن سوی دره ها کوهی را می بینم که از مه پوشیده شده است.
این زیبا نیست؟
" گوش لحظه ای خوب گوش داد. سپس گفت" پس کوه کجاست؟ من که کوهی نمی شنوم.
" آنگاه دست در آمد و گفت"من بیهوده می کوشم آن کوه را لمس کنم. من کوهی نمی یابم.
" بینی گفت"کوهی در کار نیست. من او را نمی بویم.
" آنگاه چشم به سوی دیگر چرخید و همه درباره وهم شگفت چشم گرم گفتگو شدند و گفتند " این چشم یک جای کارش خراب است."



" قطعه کوتاه از کتاب "دیوانه" نوشته جبران خلیل جبران
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات





ما در همه زندگی می کنیم

و همه در ما زنده اند
در قلب هر انسانی، شاعری است
ودر قلب هر انسانی، گنهکاری
قلب تو شاعری ست
وقلب من گنهکاری که شعر نمی فهمد
your heart is a poet ....
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات



چشمه ساری که خود را در اعماق درون شما پنهان ساخته است ،
روزی قد خواهد کشید و فوران خواهد کرد و با ترنم و نغمه راه دریا را در پیش خواهد گرفت.


جبران خلیل جبران

 

Maryam

متخصص بخش ادبیات




خودتان را به زحمت نیندازید كه از معاصران یا پیشینیان بهتر گردید، سعی كنید از خودتان بهتر شوید.

جبران خلیل جبران
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات



.



پروردگارا!

بر بینوایان, مهر آور و ایشان را از سرمای شدید, در پناه_خود گیر و پیکر برهنه شان را با دستان بخشنده ات بپوشان!

و بر یتیمان خفته در آلونک ها، نگاهی از سر مهر افکن، که نزدیک است از سرما از پا درآیند!

و بشنو ندای بیوه زنانی را که در خیابان ها، میان چنگال سرما و مرگ ایستاده اند.



پروردگارا!

دست مهربانت را بر سر ثروتمندان بکش و چشم بیناییشان را بگشا، تا گرسنگی ستمدیدگان را ببینند.


مهربانا؛

در این شب تاریک، بر گرسنگان بینوا دل بسوزان

و غریبان را به خانه ای گرم رهنمون شو و بر غربت شان رحم کن...!
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات



.



​حقیقت زندگی، خود زندگی است: که نه آغاز آن در زهدان و نه پایان آن در گور است.


جبران خلیل جبران
 

محمد

کاربر ويژه
عشق دو تصنیف دارد: نیمی صبر و نیمی تندخویی
نیمی از عشق آتش است
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات


.

بجاست دوستی بخواهی که به روزهايت تلاش و به شبهايت آرامش بخشد.


جبران خلیل جبران
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات


قلب شما در سکوت و آرامش به اسرار روزها و شبها شناخت می یابد،
اما گوشهايتان در حسرت و آرزويند كه آوای چنين شناختی را كه بر قلبهايتان فرود می آيد، بشنوند.



جبران خلیل جبران
 
بالا