حرف های مخربی که هرگز نباید به کودکتان بگویید!
برخی از جملاتی که امروز در مواجهه با کودکمان استفاده می*کنیم همان*هایی است که در دوران کودکی از شنیدنش متنفر بودیم. کمی خودتان را جای بچه*ها بگذارید و طوری حرف بزنید که مناسب سن آنهاست.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایسنا ؛ گاه والدین به رفتار کودک انتقاد می*کنند، زیرا آن رفتار تأثیر بدی بر بزرگ*ترها داشته است. در صورتی که رفتار کودک، نشان دهنده احساس درونی اوست و والدین وظیفه دارند احساس کودک را درک کنند.
کودک ۶ ساله*ای که نمی*داند چه می*خواهد و گریه می*کند، یا کودک ۴ساله*ای که از محدود شدن در صندلی اتومبیل ناراحت است و گریه می*کند، هر دو متناسب سنشان عمل می*کنند؛ اگر چه ما انتظار داریم رفتار آنها ما را آزار ندهد. به جای اینکه به کودک بگویید «مناسب سن خودت عمل کن»، بگویید: «به نظر می*رسد خیلی عصبانی هستی»، «می*دانم وقتی چنین اتفاقی برایت افتاده بسیار ناراحت شده*ای» این جملات به کودک آرامش می*دهد و شرایط را قابل تحمل خواهد کرد.
آخر چند بار باید یک چیز را تکرار کنم؟
اگر از آن جمله پدر و مادرهایی هستید که در استفاده از حرف*های نیشدار و طعنه*آمیز استعداد ذاتی دارید؛ باید بدانید که شما خطر و تهدیدی جدی برای سلامت روانی کودکتان به حساب می*آیید. شما جادوگرانی هستید که از واژه*ها استفاده می*کنید و مانعی در برابر ایجاد ارتباط موثر برقرار می*کنید. «آخر چند بار باید یک چیز را تکرار کنم؟ مگر تو کری؟ پس چرا گوشت به من نیست؟ ...» شاید ندانید که سخنان طعنه*آمیز و کنایه*دار جملاتی هستند که برخوردی متقابل طلب می*کنند. شما آگاه نیستید که با این اظهار نظرهای توهین*آمیز، کودک را تحریک کرده و ذهن او را از نقشه*های خیالی انتقام، پر می*سازید و در نتیجه باعث مسدود شدن راه ارتباطی بین خود و کودکتان می*شوید.
به تو قول می*دهم که ...
به کودکان نه قول بدهید و نه از آنها قول بگیرید. رابطه شما باید بر اساس اعتماد و اطمینان باشد. وقتی پدر یا مادر برای تأیید گفته خود مجبور است قول بدهد، یعنی دارد اقرار می*کند که «قول داده نشده*اش» اعتبار ندارد و قابل اعتماد نیست.
قول*ها باعث می*شوند که توقعات غیرواقعی در کودکان به وجود بیاید. وقتی به کودک قول می دهید که او را به باغ وحش ببرید، او آن را یک تعهد به حساب می*آورد و فکر می*کند که براساس این تعهد، در روز موعود نه باران خواهد بارید، نه اتومبیل عیب و ایرادی پیدا خواهد کرد و نه خود او مریض خواهد شد. از طرفی نباید از کودکان قول گرفت که درآینده رفتاری خوب داشته باشند یا رفتار بدشان را اصلاح کنند. وقتی کودک را مجبورش می*کنید که ناخواسته قول بدهد، در واقع مجبورش می کنید که چک بانکی را بکشد که در آن بانک اصلاً حساب ندارد. شما نباید مشوق و محرک این قبیل اعمال فریب*آمیز باشید.
چرا مثل ... نیستی؟
با مقایسه کودکان، آنها احساس می*کنند در مرتبه پایین*تری قرار گرفته*اند و این راه مناسبی برای وا داشتن آنها به فعالیت نیست. زمانی که کودک خود را پایین*تر از دیگری احساس کند، روحیه خود را می*بازد و دست از فعالیت خواهد کشید. شما باید ضعف و قوت کودکان را بپذیرید و آنها را بر اصلاح رفتار خودشان تشویق کنید.
چی بهت گفتم؟
چرا سوالی را می*پرسید که خودتان جوابش را می*دانید؟ انتظار دارید کودک چه پاسخی بدهد وقتی می*پرسید لباست را کجا پرتاب کردی؟ لبخندی موذیانه می*زند و می*گذرد. اگر از رفتار او رنجیده*اید، بگویید: «من متاسفم که مجبورم برای بار سوم تکرار کنم که لباست را روی چوب لباسی آویزان کن».
ندو وگرنه می*افتی!
علی*رغم تمام توجه شما به محافظت از کودک، به کار بردن این نوع جملات باعث می*شود کودک بیفتد، زیرا به او القا می*کنید منتظرید که او به زمین بخورد و این برای کودکی که تلاش می کند مستقل باشد بسیار مضر است. بهتر است در این موارد بگویید: «قبل از دویدن از محکم بودن بند کفش*هایت مطمئن باش». در این صورت شما در مورد اشکال کفش صحبت کرده*اید نه ناتوانی کودک.
شوخی کردم
دست انداختن کودک اگر چه ظاهراً شرایط را شاد می*کند ولی در واقع به شدت مخرب است. هنگامی که کودک عصبانی است، خندیدن به او باعث می*شود احساس بدتری پیدا کند. شما به عنوان والدین کودک وظیفه دارید او را حمایت کنید نه اینکه باعث اذیت و آزار او شوید. اگر چنین منظوری ندارید هنگامی که کودک ناراحت است شاد نباشید.
برخی از جملاتی که امروز در مواجهه با کودکمان استفاده می*کنیم همان*هایی است که در دوران کودکی از شنیدنش متنفر بودیم. کمی خودتان را جای بچه*ها بگذارید و طوری حرف بزنید که مناسب سن آنهاست.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایسنا ؛ گاه والدین به رفتار کودک انتقاد می*کنند، زیرا آن رفتار تأثیر بدی بر بزرگ*ترها داشته است. در صورتی که رفتار کودک، نشان دهنده احساس درونی اوست و والدین وظیفه دارند احساس کودک را درک کنند.
کودک ۶ ساله*ای که نمی*داند چه می*خواهد و گریه می*کند، یا کودک ۴ساله*ای که از محدود شدن در صندلی اتومبیل ناراحت است و گریه می*کند، هر دو متناسب سنشان عمل می*کنند؛ اگر چه ما انتظار داریم رفتار آنها ما را آزار ندهد. به جای اینکه به کودک بگویید «مناسب سن خودت عمل کن»، بگویید: «به نظر می*رسد خیلی عصبانی هستی»، «می*دانم وقتی چنین اتفاقی برایت افتاده بسیار ناراحت شده*ای» این جملات به کودک آرامش می*دهد و شرایط را قابل تحمل خواهد کرد.
آخر چند بار باید یک چیز را تکرار کنم؟
اگر از آن جمله پدر و مادرهایی هستید که در استفاده از حرف*های نیشدار و طعنه*آمیز استعداد ذاتی دارید؛ باید بدانید که شما خطر و تهدیدی جدی برای سلامت روانی کودکتان به حساب می*آیید. شما جادوگرانی هستید که از واژه*ها استفاده می*کنید و مانعی در برابر ایجاد ارتباط موثر برقرار می*کنید. «آخر چند بار باید یک چیز را تکرار کنم؟ مگر تو کری؟ پس چرا گوشت به من نیست؟ ...» شاید ندانید که سخنان طعنه*آمیز و کنایه*دار جملاتی هستند که برخوردی متقابل طلب می*کنند. شما آگاه نیستید که با این اظهار نظرهای توهین*آمیز، کودک را تحریک کرده و ذهن او را از نقشه*های خیالی انتقام، پر می*سازید و در نتیجه باعث مسدود شدن راه ارتباطی بین خود و کودکتان می*شوید.
به تو قول می*دهم که ...
به کودکان نه قول بدهید و نه از آنها قول بگیرید. رابطه شما باید بر اساس اعتماد و اطمینان باشد. وقتی پدر یا مادر برای تأیید گفته خود مجبور است قول بدهد، یعنی دارد اقرار می*کند که «قول داده نشده*اش» اعتبار ندارد و قابل اعتماد نیست.
قول*ها باعث می*شوند که توقعات غیرواقعی در کودکان به وجود بیاید. وقتی به کودک قول می دهید که او را به باغ وحش ببرید، او آن را یک تعهد به حساب می*آورد و فکر می*کند که براساس این تعهد، در روز موعود نه باران خواهد بارید، نه اتومبیل عیب و ایرادی پیدا خواهد کرد و نه خود او مریض خواهد شد. از طرفی نباید از کودکان قول گرفت که درآینده رفتاری خوب داشته باشند یا رفتار بدشان را اصلاح کنند. وقتی کودک را مجبورش می*کنید که ناخواسته قول بدهد، در واقع مجبورش می کنید که چک بانکی را بکشد که در آن بانک اصلاً حساب ندارد. شما نباید مشوق و محرک این قبیل اعمال فریب*آمیز باشید.
چرا مثل ... نیستی؟
با مقایسه کودکان، آنها احساس می*کنند در مرتبه پایین*تری قرار گرفته*اند و این راه مناسبی برای وا داشتن آنها به فعالیت نیست. زمانی که کودک خود را پایین*تر از دیگری احساس کند، روحیه خود را می*بازد و دست از فعالیت خواهد کشید. شما باید ضعف و قوت کودکان را بپذیرید و آنها را بر اصلاح رفتار خودشان تشویق کنید.
چی بهت گفتم؟
چرا سوالی را می*پرسید که خودتان جوابش را می*دانید؟ انتظار دارید کودک چه پاسخی بدهد وقتی می*پرسید لباست را کجا پرتاب کردی؟ لبخندی موذیانه می*زند و می*گذرد. اگر از رفتار او رنجیده*اید، بگویید: «من متاسفم که مجبورم برای بار سوم تکرار کنم که لباست را روی چوب لباسی آویزان کن».
ندو وگرنه می*افتی!
علی*رغم تمام توجه شما به محافظت از کودک، به کار بردن این نوع جملات باعث می*شود کودک بیفتد، زیرا به او القا می*کنید منتظرید که او به زمین بخورد و این برای کودکی که تلاش می کند مستقل باشد بسیار مضر است. بهتر است در این موارد بگویید: «قبل از دویدن از محکم بودن بند کفش*هایت مطمئن باش». در این صورت شما در مورد اشکال کفش صحبت کرده*اید نه ناتوانی کودک.
شوخی کردم
دست انداختن کودک اگر چه ظاهراً شرایط را شاد می*کند ولی در واقع به شدت مخرب است. هنگامی که کودک عصبانی است، خندیدن به او باعث می*شود احساس بدتری پیدا کند. شما به عنوان والدین کودک وظیفه دارید او را حمایت کنید نه اینکه باعث اذیت و آزار او شوید. اگر چنین منظوری ندارید هنگامی که کودک ناراحت است شاد نباشید.