پاسخ : شاعرانه های محمّد صالح اعلاء
به من ببخش دوست داشتنم را
محبوبم! گاهی دنیا را چنان کوچک می کنم که فقط جای تو باشد و من
که گیره ی رستگاری ما بندگی توست
بندگی تو اجرت عاشقی ست
محبوبم! وقتی با تو می گویم رودخانه ها در من می ریزد
دریای شور نام تو را می شنود، شیرین می شود
رودخانه ی زاینده رود راه خود را می رود، سر سی و سه پل اسم تو را می شنود، می ایستد، باز می گردد
محبوبم! باران ، بهار ، نوروز، عیدی توست
بهار چند قاشق طلا را در هاون خوب می کوبد، آرد طلا را روی ابرهای باران زای بهار می پاشد
آنوقت این سر و آن سر سرزمینمان را رنگین کمانی به هم گره می زند ...
(2 قدم مانده به صبح)