مشاعره آزاد !i

[سنجاقي]

می ریزیم
ریز
ریز
ریز
چون برف
که هرگز هیچ کس ندانست
تکه های خودکشی یک ابر است......

 

[mahdis]

تو کیستی که من اینگونه بی تو بیتابم
شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم
توکیستی که من از موج هر تبسم تو
بسان قایق سرگشته روی گردابم​

 

[Maryam]

من تمام نا تمام تو ام

نا تمام تمام من کجایی ...؟

 

[AyTak]

يك روز صبح در ميان سطرهايم پيدا مي كنند مرا

با نامه اي كه براي تو نوشته ام

براي تو نوشته ام :

كار از كار گذشته بود ديگر

چشمهايم راز نگه دار نبودند ............

 

[سنجاقي]

در انتهای هر سفر
در آیینه
دار و ندار خویش را مرور می کنم....

 

[khodam]

منو ببخش
که منو بخشیدی و من چشمامو بستم :دل شکسته:

 

[AyTak]

مي نويسم : د ي د ا ر

تو اگر بي من و دلتنگ مني يك به يك فاصله ها را بردار ..

 

[سنجاقي]

رخت را از نگاه من چرا پوشانده ای یارا
نگاهی کن به زیرپا ببین روح وتن مارا

 

[AyTak]

انگار پای ثانیه ها لنگ میشود


وقتی دلی برای دلی تنگ میشود

 

[سنجاقي]

دنیا رودیست
که باید کوزه پر کرد
ورفت...

 

[سنجاقي]

تو بی چراغ من بی چراغ​

کی بگیرد از ما سراغ​

 

[AyTak]

غم من از رفتنت نيست

غصه ام زخم زبان هاست

اعتمادي كه كلك خورد

قاصدك كنج قفس مرد

 

[سنجاقي]

درون این حلقه سرگردانی،
به انتها که برسی
در ابتدا ایستاده ای...

 

[mahdis]

یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا

یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا
​

 

[سنجاقي]

این روز ها بهانه ای ندارم
برای از تو گفتن
برای تو سرودن
تنها دل خوشی هایم را گرفته ای
با سکوتت...

 

[khodam]

تمام سایه ها را میکشم در راندن مهتاب
حضورم را ز چشم شهر حاشا میکنم هرشب..

 

[سنجاقي]

باران را خوب بخاطر دارم

و این مزرعه را

که پیری گفت :...و خدا در باران است

 

[Maryam]

تورا به اندازه ی همه ی کسانی که نخواهم دید ... دوست می دارم

اندازه قطرات باران ، اندازه ی ستاره های آسمان ... دوست می دارم

تو را به جای همه ی روزگارانی که نمی زیسته ام ...دوست می دارم

برای خاطر عطر نان گرم و برای برفی که آب می شود ... دوست می دارم

تو را به خاطر گونه ی زرین افتاب گردان ، برای بفشیه بنفشه ها ... دوست می دارم

 

[سنجاقي]

مريم چرا با ناز و با افسون و لبخندي؟
به جانم شعله افكندي،
مرا ديوانه كردي
امشب كه با ناله، غمت در ديده مي بارد
دلم در سينه مينالد،
مرا دیوانه کردی

:نیش2::نیش2:

 

[Maryam]

یک پنجره برای دیدن

یک پنجره برای شنیدن

یک پنجره که مثل حلقه ی چاهی

در انتهای خود به قلب زمین می رسد

و باز می شود به سوی وسعت این مهربانی مکرر آبی رنگ

یک پنجره که دست های کوچک تنهایی را

از بخشش شبانه ی عطر ستاره های کریم

سرشار می کند

و می شود از آنجا

خورشید را به غربت گلهای شمعدانی مهمان کرد

یک پنجره برای من کافیست

:گل: