رضــrezaــا
کاربر ویژه
بیست سال از انفجار بمبهای اتمی در هیروشیما و ناکازاکی میگذشت و ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی به سختی در جنگی سرد درگیر بودند. تنشها بالا گرفته بودند، اگرچه شوروی در زمینه نیروها و مهمات معمول، برتری محسوسی نسبت به آمریکا داشت، ایالات متحده آمریکا دارای منابع عظیمی از بمبهای اتمی بود. با طرز فکر رئیس جمهور وقت، آیزنهاور، هر گونه هجوم نیروهای شوروی با اقدامات تلافیجویانه سختی همراه میشد.


به کارگیری بمبهای اتمی به ایجاد کشتههای زیاد در نیروهای طرفین منجر میشد. به منظور کاهش تلفات، مهندسین ارتش به دنبال دستیابی به روشی بودند که تنها به از بین رفتن نیروهای سازمانی مهاجمین منجر شود و از سویی دیگر از کشته شدن میلیونها انسان جلوگیری شود.
در نتیجه مطالعات محققان، روشی خاص برای انهدام و تخریب پناهگاهها با استفاده از به کارگیری سلاحهای اتمی سبک که توسط نیروهای زبده به صورت کولههایی به میدان جنگ حمل میشد، ابداع شد. این سلاحها توسط چترهای نجات، پیادهروی و حتی با اسکی به محل مورد نظر حمل میشدند. این سربازان به نحوی آموزش دیده بودند تا خود را در معرض خطری بزرگ قرار دهند و از رسیدن مهمات به مقصد اطمینان حاصل کنند. چیزی که شاید این روزها عملیات انتحاری نام دارد!