• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

گفتگوی آزاد

0mid

متخصص بخش ورزشی
سلام به همگی دوستان گلم
من بدلایلی از فردا صبح به مدت 4 یا 5 روز در خدمتتون نیستم
خواستم همینجا ازتون یه خداحافظی موقت داشته باشم :بله:
مواظب خودتون و انجمنمون باشین :چشمک: :بای:
 

Gjust

متخصص بخش فتوشاپ
عجب

میبینی یک مادر چنان درد میکشه از درد سرطان به هیچکی نمیگه تا به فرزنداش خبر نرسه حال مادرشون چطوره... آخه بچه 6 یا 7 ساله چطوری میتونی درد مادر سرطانی رو تحمل کنه

باز عجب


مادری چنان به فرزند 7 سالش فوش میده که این بچه از شدت محکمی گویی حرفای مادر و رکیکی... ظاهران دست بر صورت خود میگیرد که شاید این مادر کمتر به او فوش دهد


وای خدا . خدایا مادران گمراه را شفا بده

خداوندا مادران بهشتی زمین را اجری شیرین بده تا فرق مادر با ؟ مشخص شود


دوستان انجمن جهت اطلاع بگم یک مورد بالا رو دیدم و مورد دیگه هم یک فیلم هست .

هر کی هستی چه مادر چه پدر چه ...................................................... به کودک ظلم نکن
 

Mehdi

متخصص بخش سخت افزار
سلام سلام 100 تا سلام :نیش: :شاد:


قبل از اینکه فحش لگد کتک و چیزهای دیگه نثارم کنید که چی شد بی خبر رفتمو اینا بذارید توضیح بدم این مدت چه بلایی سرم اومد :نیش:

اول از همه بگم دلم خیلی خیلی خیلی خیلی تنگ شده بود برای انجمن و همه ی دوستای خوبم :گریه: طوری که دیگه این اواخر واقعا داغون شده بودم از دوری انجمن:ناراحت:

راستش من چشمام خیلی وقت پیش مشکل داشت از بس پای کامپیوتر نشسته بودم طوری که دیگه واقعا داغون داغون شده بودند :مجروح:

فکر کنم آه بارون و فاطمه بود که بدجوری یقمو گرفت :48: چون قشنگ بعد از آخرین ریدکال ادبی که بودم دیگه پیدام نشد :نیش:

اون روز دیگه چشمام خیلی درد میکرد طوری که دادم بلند میشد :75: بعد از یک هفته تقریبا که یه دکتر خوب پیدا کردم رفتم پیشش و بهش گفتم قبلا هم مشکل داشتم اما دکتر قبلی عینک برای کامپیوتر نوشت که دیگه اونم فایده نداشت :هنگ:

تنها راهش این بود که یه مدت طولانی از کامپیوتر دور بمونم چون به مرور زمان طی چند سال این مشکل برام پیش اومد و با چند روز استراحت خوب نمیشه و گفت حداقل 1 ماه چشمات رو از کامپیوتر دور نگه دار

اما همون اول به علی گفتم یه مدت ی نیستم که نگه ناظمه داریم؟ بی خبر میذاره میره:نیش:

بدترین چیزی که منو اذیت میکرد دوری از انجمن بود وگرنه همه چی رو میتونستم تحمل کنم :کسل:

از اونجایی که بد شانس ترین ادم روی زمین هستم آنتن وایرلس نتم 2 سال قشنگ کار کرد و از روز 20 ام بود که گفتن نت خراب شده مهدی :48: بعد اومدن برای تعمیر که دیدن بله مشکل از هیچی نیست جز اینکه چراغ پورت لن روشن نمیشه که یعنی خراب شده :75: و گفتن تعمیرش 1 ماه طول میکشه (روز 21 مرداد انتن رو بردن)

یعنی دیگه واقعا دیوونه شده بودم چون بعد 10 روز از بردن انتن 1 ماه میشد نت نبودم

روزهای اول مثلا وقتی کار داشتم تو سایت دانشگاه چند دیقه میرفتم سریع کارمو انجام بدم اما بعد 10 دقیقه دوباره شروع میکرد به سوختن اما بعد یک ماه تا 1 ساعت هم مشکلی برام پیش نمی اومد و الان دیگه میتونم 1 ساعتو نیمم بشینم اما خب امروز دیگه واقعا زیاده روی کردم که طوری نیست چون بعد این همه مدت نمیشه واقعا ننشست :نه:

اما دیگه نمیتونم مثل سابق بشینم و امروز اومدن آنتنو نصب کردن که حسابی ذوق زده شدم ولی وقتی وارد انجمن شدم اما بعدش حسابی ضد حال خوردم:ناراحت:

تحمل این همه مدت تو انجمن نبودن واقعا سخت بود برام خیلی سخت اما چه میشد کرد:ناراحت:
 
آخرین ویرایش:

rahnama

پدر ایران انجمن
مهدی جان زمانی که بمن زنگ زدی و این مشکل را با من در میان گذاشتی بشدت ناراحت و نگران شدم.بودن شما عزیز دلم باعث شادی ما است ولی نه به هر قیمتی. سلامتی شما برای ما خصوصا من یکی که دو بار زیارتت کرده ام به اندازه دنیا برایم ارزش داری و دوریت را بخاطر سلامتیت تحمل میکنم. امیدوارم مشکل هر چه سریعتر حل شود و شما نازنین عزیز ر ا هر روز زیارت کنیم.مهدی جان برایم خیلی با ارزشی.
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
وای چه بد شده:ناراحت:
گلا خواهش می کنم مراقب چشماتون باشید.. دیگه این اتفاق نباید برای عزیز دیگری بیفته:گل:
 

یاسی جون

متخصص بخش خیاطی
سلام سلام 100 تا سلام :نیش: :شاد:


قبل از اینکه فحش لگد کتک و چیزهای دیگه نثارم کنید که چی شد بی خبر رفتمو اینا بذارید توضیح بدم این مدت چه بلایی سرم اومد :نیش:

اول از همه بگم دلم خیلی خیلی خیلی خیلی تنگ شده بود برای انجمن و همه ی دوستای خوبم :گریه: طوری که دیگه این اواخر واقعا داغون شده بودم از دوری انجمن:ناراحت:

راستش من چشمام خیلی وقت پیش مشکل داشت از بس پای کامپیوتر نشسته بودم طوری که دیگه واقعا داغون داغون شده بودند :مجروح:

فکر کنم آه بارون و فاطمه بود که بدجوری یقمو گرفت :48: چون قشنگ بعد از آخرین ریدکال ادبی که بودم دیگه پیدام نشد :نیش:

اون روز دیگه چشمام خیلی درد میکرد طوری که دادم بلند میشد :75: بعد از یک هفته تقریبا که یه دکتر خوب پیدا کردم رفتم پیشش و بهش گفتم قبلا هم مشکل داشتم اما دکتر قبلی عینک برای کامپیوتر نوشت که دیگه اونم فایده نداشت :هنگ:

تنها راهش این بود که یه مدت طولانی از کامپیوتر دور بمونم چون به مرور زمان طی چند سال این مشکل برام پیش اومد و با چند روز استراحت خوب نمیشه و گفت حداقل 1 ماه چشمات رو از کامپیوتر دور نگه دار

اما همون اول به علی گفتم یه مدت ی نیستم که نگه ناظمه داریم؟ بی خبر میذاره میره:نیش:

بدترین چیزی که منو اذیت میکرد دوری از انجمن بود وگرنه همه چی رو میتونستم تحمل کنم :کسل:

از اونجایی که بد شانس ترین ادم روی زمین هستم آنتن وایرلس نتم 2 سال قشنگ کار کرد و از روز 20 ام بود که گفتن نت خراب شده مهدی :48: بعد اومدن برای تعمیر که دیدن بله مشکل از هیچی نیست جز اینکه چراغ پورت لن روشن نمیشه که یعنی خراب شده :75: و گفتن تعمیرش 1 ماه طول میکشه (روز 21 مرداد انتن رو بردن)

یعنی دیگه واقعا دیوونه شده بودم چون بعد 10 روز از بردن انتن 1 ماه میشد نت نبودم

روزهای اول مثلا وقتی کار داشتم تو سایت دانشگاه چند دیقه میرفتم سریع کارمو انجام بدم اما بعد 10 دقیقه دوباره شروع میکرد به سوختن اما بعد یک ماه تا 1 ساعت هم مشکلی برام پیش نمی اومد و الان دیگه میتونم 1 ساعتو نیمم بشینم اما خب امروز دیگه واقعا زیاده روی کردم که طوری نیست چون بعد این همه مدت نمیشه واقعا ننشست :نه:

اما دیگه نمیتونم مثل سابق بشینم و امروز اومدن آنتنو نصب کردن که حسابی ذوق زده شدم ولی وقتی وارد انجمن شدم اما بعدش حسابی ضد حال خوردم:ناراحت:

تحمل این همه مدت تو انجمن نبودن واقعا سخت بود برام خیلی سخت اما چه میشد کرد:ناراحت:



:تعجب2:
 

Mehdi

متخصص بخش سخت افزار
مهدی جان زمانی که بمن زنگ زدی و این مشکل را با من در میان گذاشتی بشدت ناراحت و نگران شدم.بودن شما عزیز دلم باعث شادی ما است ولی نه به هر قیمتی. سلامتی شما برای ما خصوصا من یکی که دو بار زیارتت کرده ام به اندازه دنیا برایم ارزش داری و دوریت را بخاطر سلامتیت تحمل میکنم. امیدوارم مشکل هر چه سریعتر حل شود و شما نازنین عزیز ر ا هر روز زیارت کنیم.مهدی جان برایم خیلی با ارزشی.

فدات شم آقا هوشنگ خیلی لطف داری:بغل: :دوست:
من از این به بعد مثل سابق نمیتونم بیام اما سعی میکنم کمتر بیام ولی همیشه بیام که دیگه این بلا سرم نیاد :18:
 

rahnama

پدر ایران انجمن
د روزی بود سرماخوردگی شدیدی داشتم که حتی طاقت آمدن پشت کامپیوتر را هم نداشتم.(جالب اینکه با لپ تاپ اصلا نمی توانم کار کنم.یعنی دوست ندارم).
ضمنا ترسیدم اگر به انجمن بیام همه شما از من سرماخوردگی را بگیرید.:خنده2:
الان الحمدالله بهترم.
 
بالا