یک عروسی‌ غم‌انگیز

[الهه خورشید]

داستان این عروسی‌ بدین قرار است: عروس ساکن بلندیهای جولان منطقه اشغالی تحت نظر اسرائیل می‌باشد و داماد در آنطرف مرز یعنی‌ در سوریه زندگی‌ می‌کند ،اگر عروس این مرز را بگذرد و به سوریه برود اسرائیل دیگر هرگز اجازه بزگشت به وی را نخواهد داد بنابر این عروس خانوم با اشک و اندوه فراوان با خانواده خود برای همیشه خداحافظی می‌کند و تک و تنها با دلی‌ پر از غصه به عروسی‌ خود آنطرف مرز میرود.​ ​ ​ عروس خانم مشغول خداحافظ آبدی با خانواده خود ​ ​ ​ هنگام گذاشتن از منطقه بین دو مرز زیر نظر سازمان ملل ​ ​ ​ اشک و اندوه خانواده بخاطر جدایی همیشگی‌ ​ ​ ​ آخرین خداحافظی عروس با خانواده و وطن ​ ​ ورود به خاک سوریه و پیش داماد ​ ​ اینهم از حال و روز عروس تک و تنها در روز عروسیش... ​

 

[Mehdi]

تاپیک تایید شد

 

[khodam]

اینجاست که باید گفت بعضیا به روح معتقدن؟ :21::تنبیه::گریه:

 

[Sea Girl]

ای خدا:75:

 

[rahnama]

عالی بود.
کاش داماد به حدی به وی محبت کند که این دوری از خانواده , کم رنگتر شود.

 

[آسمان دریایی]

:نه:

نمی تونم درک کنم:آه:

 

[mitra mehr]

کاش داماد به حدی به وی محبت کند که این دوری از خانواده , کم رنگتر شود.

آه بابایی
هر چی محبت باشه هیچی نمیتونه جای پدر و مادر رو بگیره
من هنوز دوری اونها رو نمیتونم تحمل کنم باز با اونکه میبینمشون
خیلی سخته دوریشون:ناراحت:

 

[mitra mehr]

این تاپیک رو بر دارین دارم دق میکنم چرا با احساسات آدم بازی میکنین؟:گریه: