•:• حـوالـی بــاران •:•

[shakira]

میان ماندن و نماندن،

فاصله تنها یک حرف ساده بود ...

از قول من،

به باران بی امان بگو

دل اگر دل باشد،

آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد ...

:گل:
​

 

[shakira]

تا کی تکاپو برای فرو بردن بغض؟

ببار دلم ...

تا باران بداند،

آنقدر حقیر است که حتی،

ارزش خیس شدن هم ندارد ...

:گل:
​

 

[Miss zahra]

عشق از جنس باران است ، کثیفش نکنید …

 

[Miss zahra]

برف پاک کن بیهوده جان می کَند …
باران این سوی شیشه است

 

[shakira]

تابستان است ...

هر روز و شب بارندگی است،

اینجا در چشمهایم ...

​

:گل:

 

[Miss zahra]

سوختم باران بزن شاید تو خاموشم کنی
شاید امشب سوزش این زخم هارا کم کنی
آه باران من سراپای وجودم آتش است
پس بزن باران بزن شاید تو خاموشم کنی


​

 

[Miss zahra]

نیا باران

زمین جای قشنگی نیست
من از جنس زمینم
خوب میدانم
که گل در عقد زنبور است و اما
یک طرف خال لب پروانه را هم
دوست میدارید
من از جنس زمینم

خوب میدانم
که اینجا جمعه بازار است
و دیدم عشق را
در بسته های زرد و کوچک نسیه میدادند
در اینجا در نشناسند مردم
شعر حافظ را به فال کولیان اندازه میگیرند
نیا باران
زمین جای قشنگی نیست....
​

 

[Miss zahra]

ببینمت
گونه هایت خیس است
باز با این رفیق نابابت

نامش چه بود؟

هان!
باران
باز با باران قدم زدی؟!
هزار بار گفتم باران رفیق خوبی نیست برای تنهایی ها
همدم خوبی نیس برای دردها
فقط دلتنگی هایت را خیس و خیس و خیس تر میکند....
​

 

[Miss zahra]

هی باران !

دلت را خوش نکُن به ذوق مردم از باریدنت

این جماعت زمانی تورا میخواهند که برایشان صرف داشته باشی

وقتی دلشان تورا میخواهد که هوا گرم باشد

زمین خُشک باشد

...

همین که خیسشان کُنی ُ لباسشان کثیف شود

همین که ناخواسته ضرر برسانی

همین که برنامه هایشان را لغو کُنی

تو را به فُحش خواهند کشید

اما نگران نباش !

تو تنها نیستی

رفتارشان با مَن هم شبیه توست !

 

[Miss zahra]

ههه ...

همه چیز با من سر شوخی دارند

در این فصل باران ؟

عجیب است

گفتم تابستان باشد ؛ هوا گرم باشد

باران نبارد که خاطرات تازه شوند

تا نبودنت دوباره از نو حس شود

ولی گویا ...


همه چیز دست به دست هم داده اند تا تو فراموش نشوی

خُدا و ابرهایش نیز

نه شاید اینگونه نیست

خدا نمیداند به ساز کُدامین بنده اش برقصد

شاید آرزوی تورا برآورده میکُند

که با او در این فصل زیر باران قدم بزنی ُ خاطره بسازی ...

آری شاید اینگونه است ...

 

[salar69]

خیس است همچو زمین باران خورده
این شعرها که من در نبودنت سروده ام
می بینی؟ بغضی شده ام که جز به سر و روی واژه ها جایی برای گریستن ندارم...





​

 

[Miss zahra]

باران! بیا و رحم کن تو که می آیی، یاد او هم می آید آنوقت من می مانم بدون چتر روی سنگفرشهای خیسی که
طعم تنهایی می دهند!

باران!
بیا و رحم کن
اشکهایم که با قطرات تو بر گونه هایم می لغزند
دل سنگ را آب می کنند…

​

 

[Miss zahra]

چه شبي است !

چه لحظه‌هاي سبک ، مهربان و لطيفي ،

گويي در زير بارانِ نرم فرشتگان نشسته‌ام ....

مي‌بارد و مي‌بارد و هر لحظه بيش‌تر نيرو مي‌گيرد !

هر قطره‌اش فرشته‌اي است که از آسمان بر سرم فرود مي‌آيد ...

چه مي‌دانم؟

خداست که دارد يک ريز ، غزل مي‌سرايد ؛

غزل‌هاي عاشقانه‌ي مهربان و پر از نوازش ...

هر قطره‌ي اين باران ،

کلمه‌اي از آن سرودهاست ...


"دکتر شريعتي"
​

 

[shakira]

باران می بارد ...

راستی آسمان از چه دلگیر است؟

از یک خاطره ی بغض آلود،

یا آرزویی محال ...

:گل:
​

 

[shakira]

باران شده ای ...

یک لحظه می باری و من،

یک هفته بیمارم ...

:گل:
​

 

[shakira]

خدایا!

دلم به اندازه ی

تمام روزهای بارانی،

تنگ است ...

:گل:
​

 

[Miss zahra]

زندگی قافیه ی باران است…

من اگر پاییزم

و درختان بهارم همه بی برگ شدند

تو بهاری

و به اندازه ی باران خدا زیبایی!!
​

 

[shakira]

صدای نم نم بـارون میـاد ...

صدای گـریه های یه عاشـق تنها میاد ...

تو بارون چه زیبـاست این صـدا ...

:گل:
​

 

[shakira]

همیشه ابرها می بارند،

اما انسانها ستاره ها را دوست دارند ...

چه موجودات عجیبی ...

این همه گریه را

به چشمکی می فروشند ...

:گل:
​

 

[Miss zahra]

[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]بزن باران بر گونه هایم
​

[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif] که زندگانی سرد است و من تنهایم​

[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif] ز گهواره خاکستر بنشسته ​

[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif] عروسکی با پستانکش بنشسته ، خاک غم​

[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif] عنکبوتی بر چادر مادر کرده لانه​

[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif] این اتاق چه سرد است و من چه پر غم​

[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif] بزن باران بر گونه هایم​

[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif] سیاهی بنشسته بر سر خانه من​

[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif] اشک ها جاری‌اند اندر این منزل​

[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif] که تنهایم و تنهایی‌ هم کلام من​

[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif] بزن باران بر گونه هایم​

[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif] کولباری خسته بر پشت دارم​

[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif] سنگینیش چون کوه بر من تازیانه می‌زند​

[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif] مصداق یک تن آهن ز دوش من​

[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif] بزن باران بر گونه هایم​

[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif] صدای خاموشی می رسد بر گوشم​

[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif] چو فریادیست خاموش​

[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif] در تاریکی شب مست پیری با زنگوله رود بی‌هوش​

[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif] بزن باران بر گونه هایم​

[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif] در این ظلمت غم بر چاک پینه هایم​

[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif] بر این دستان خشکیده ز مهر​

[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif] بر این بیابان ، گم گشته ام من​

[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif] بزن باران بر گونه هایم ​

[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif] بر این غم و اندوه و دلهایم ​

[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif] ز این دل بی تاب و ماهی فتاده بر خاکم​

[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif] بزن باران بر گونه هایم ...
​